یادداشت
تشیع روح‌اللهی
امام (ره) در آثار و تفکر مرحوم دکتر شریعتی

تشیع روح‌اللهی


دیدگاه شریعتی درباره روحانیت و روحانیون، همواره یکی از مهمترین و جنجالی‌ترین بزنگاه‌های تفکرات و آثار او بوده است. عده‌ای او را بزرگترین منادی اسلام منهای روحانیت و روحانیت‌ستیزی در سالهای پیش از انقلاب می‌دانند و عده‌ای هم او را از بزرگترین مجرمان روی‌کارآمدن و حکومت روحانیون در تاریخ معاصر ایران و احیای اسلام سیاسی می‌انگارند.

 آثار او بازتابنده دیدگاه‌های متنوعی درباره روحانیت است. با این حال، آنچه از روحانیت بیش از هر چیز دیگری مورد پسند شریعتی قرار گرفته آن طبقه از روحانیت آزاداندیش، آگاه به زمان و البته سیاستمدار است که پنجه در پنجه استعمار می‌اندازد: «تا آن جا که من می‌دانم، زیر تمام قراردادهای استعماری را کسانی که امضا گذاشته‌اند، همگی از میان ما تحصیل‌کرده‌های دکتر و مهندس و لیسانسه بوده‌اند و همین ما از فرنگ‌برگشته‌ها. یک آخوند، یک از نجف برگشته، اگر امضایش بود، من هم مثل شما اعلام می‌کنم که: آخوند دوست ندارم! اما از آن طرف، پیشاپیش هر نهضت ضداستعماری و هر جنبش انقلابی و مترقی، چهره یک یا چند آخوند را در این یک قرن می‌بینم.» «1» با این حال، دفاع او از روحانیت، صرفا جنبه سیاسی ندارد. او روحانیت را «آخرین و تنهاترین سنگر»ی می‌داند که «در برابر هجوم استعمار فرهنگی غرب، ایستادگی می‌کند» «2» و از استقلال مالی آنها از دولتها تمجید می‎‌کند. «3»

افزون بر چنین نگاهی که مرحوم شریعتی به عموم روحانیت دارد، در نظام امت-امامتِ مطلوب او که تجلی تاریخیِ تفکر سیاسی شیعی در عصر غیبت است نیز روحانیون جایگاه ویژه‌ای در تفکر او دارد. تا جایی که تقریر او از نظام حکومت فقها در عصر غیبت، نظریه ولایت فقیه را تداعی می‌کند: «در این دوره غیبت کبرا یک نظام انتخاباتی خاص به وجود می‌آید و آن یک انتخابات دموکراتیک است برای [تعیین] رهبر... گرچه این انتخاب‌شونده به وسیله مردم انتخاب می‌شود، اما در برابر امام مسئول است و در برابر مردم نیز. برخلاف دموکراسی که منتخب به وسیله مردم، فقط در برابر خود مردم که انتخاب‌کنندگان و موکلین او هستند مسئول است. این است که مردم، نایب عام را خودشان، با تشخیص و آرای خودشان، براساس این ضوابط انتخاب کرده و رهبری او را می‌پذیرند، و او را جانشین امام تلقی می‌کنند و این جانشین امام در برابر امام و مکتب او مسئول است. یعنی برخلاف نماینده‌ای که با نظام دموکراتیک انتخاب شده، مسئول این نیست که ایده‌ها و ایده‌آل‌ها و نیازهای مردمی که او را انتخاب کرده‌اند برآورده کند، بلکه مسئول است که مردم را براساس قانون و مکتبی که امام و رهبر و هدایت‌کننده آن مکتب است، هدایت کرده و آنها را بر اساس آن مکتب تغییر و پرورش دهد.» «4»



اشاراتی به امام در آثار شریعتی

در مجموعه آثار دکتر شریعتی، اشارات معدودی به امام خمینی وجود دارد. اشاراتی که در عین اندکی، هم از شجاعت گوینده آن حکایت می‌کنند و هم محتوای مهمی را درباره شناخت و برداشت شریعتی از امام و شخصیت او حتی عموم روحانیت در اختیار پژوهشگر قرار می‌دهند. شریعتی در بخشی از «خودسازی انقلابی»، به بحث درباره مساله فلسطین پرداخته است. در این بحث، مانند دفعات دیگری که به غافلان و بی‌اعتنایان به مساله فلسطین می‌تازد، این بار به روحانیون و متشرعانی اعتراض می‌کند که از برجسته کردن این مساله مهم جهان اسلام، و حمایت از فلسطینیان کناره گرفته‌اند. شریعتی اما در این مرثیه انتقاد، یک مرجع تقلید را استثنا کرده است. او می‎گوید: «وقتی بیت المقدس را صهیونیزم اشغال می‌کند و برای آزادی آن چهره یک اسقف کاتولیک را در میان مبارزان می‌بینیم اما جز یک تن، هم‌دردی لفظی مراجع خویش را هم نمی شناسیم.» «5» در پاورقی متن سخنان شریعتی، نشانیِ آن «یک تن» داده شده است: «یعنی به استثنای آیت‌الله خمینی که خود پیشتاز مبارزه ضداسرائیلی است.»

اشارات دیگر شریعتی به امام در «تولد دوباره اسلام» است. آن جایی که شریعتی در کنار یادکردِ روحانیت اصیل شیعه، از روح حاکم بر حوزه انتقاد می‌کند و سیاست‌گریزی و انفعال آنها را به چالش می‌کشد. اما در اینجا هم شریعتی بعضی از معممین را از اعتراض خود بی‌نصیب می‌گذارد و جدا می‌کند؛ در کنار سیدجمال اسدآبادی و میرزای شیرازیِ صاحب فتوا، امام خمینی، روحانی مورد علاقه شریعتی‌ است: «آیت‌الله خمینی -که مرجع بزرگ عصر ما هستند- نماینده روح حاکم بر حوزه نیست.» «6»

اشاره جالب دیگری که شریعتی صراحتا به امام دارد در ضمائم کتاب «جهت‌گیری طبقاتی اسلام» دیده می‌شود. در یکی از ضمیمه‌های این کتاب به نام «حکومت»، شریعتی به روایات در باب ولایت فقیه اشاره می‌کند و در لابه‌لای این اشارات، نظرات شخصی به نام «روح‌الله» را درباره مطالب و احادیث مطرح می‌کند. مثلا در جایی می‌گوید: «به تصریح روح‌الله، رجال حدیث همگی ثقه‌اند.»  «7» با ذکر کتاب ولایت فقیه امام در پاورقی مطالب این ضمیمه، شکی باقی نمی‌ماند که منظور از روح‌الله، شخص امام خمینی است و شریعتی کتاب ولایت فقیه او را دیده بوده و با دقت مطالعه و بررسی کرده است.



امام، مصداقِ تاریخیِ روحانی مطلوبِ شریعتی

اشارات صریح شریعتی به امام، دارای یک ویژگی واحد است. اینکه شریعتی امام را روحانی و فقیهی متفاوت از دیگر فقها و روحانیون می‌داند که خلاف جریان عمومی حاکم بر روحانیت سنتی و حوزه‌ها عمل می‌کند. چنین برداشتی از امام خمینی، اگر در چهارچوب اندیشه و عمل امام در نظر گرفته شود شاید مردود باشد. امام هیچگاه خود را عنصری جدا از حوزه‌های علمیه و طبقه سنتی علمای شیعه نمی‌دانست، هرچند انتقادهای او در طول سالیان به وضع حوزه‌ها و طلاب، در زمره تندترین و پرخروش‌ترین انتقادات است. اما اگر در چهارچوب فکری شریعتی به تعابیر او از امام بنگریم، جدا کردن امام از تفکر سنتی و حاکم در حوزه‌ها، یکی از بزرگترین تمجیدها و بزرگداشتهایی است که امکان دارد شریعتی از یک روحانی و فقیه شیعه به جا بیاورد.

نگاه شریعتی به وضعیت عمومی حوزه‌ها و روحانیت، نگران‌ و منتقدانه بود و همواره در میان آنها، روحانیونی دردآشنا، آگاه، رهاشده از قید و بند رسومات و آیین‌های آخوندی و دغدغه‌مند به سیاسیات و اجتماعیات تشیع را جستجو می‌کرد. آیت‌الله خامنه‌ای درباره همین جستجوگری شریعتی در میان روحانیون و اشتیاق او برای یافتن روحانیونی متفاوت که مصداق اتمّ آنها امام خمینی بوده است می‌گوید: «او گفت علت اینکه من از روحانیت انتقاد می‌کنم، از حوزه علمیه انتقاد می‌کنم این است که ما از حوزه علمیه انتظار و توقع داریم، از روشنفکر جماعت هیچ توقعی نداریم، نهادی که ولادتش در آغوش فرهنگ غربی بوده این چیزی نیست که ما در او انتظار داشته باشیم... او معتقد بود که روحانیون به آن رسالت بطور کامل عمل نمی‎کنند. بر این اعتقاد بود تا سال حدود ۵۱ و نزدیک ۵۲ از آن سال در اثر تماس‌هایی که دکتر با چهره‌هایی از روحانیت به‌خصوص روحانیون جوان گرفت، کلا عقیده‌اش عوض شد. یعنی ایشان در سال ۵۴ و ۵۵ معتقد بود که اکثریت روحانیت به آن رسالت عمل می‎کنند و لذا در این اواخر عمر، دکتر شریعتی نه فقط معتقد به روحانیت، بلکه معتقد به روحانیون نیز بود و معتقد بود که اکثریت روحانیت در خط عمل به همان رسالتی هستند که بر دوش روحانیت واقعا هست. البته با روحانیونی که می‌فهمید که در آن خط نیستند با آنها خوب نبود و شخصا به امام خمینی بسیار علاقمند و ارادتمند بود.» «8»

میزان علاقه‌مندی شریعتی به امام با همین شواهد معدود هم مشخص می‌شود. با این حال برخی درباره میزان شور و علاقه شریعتی به امام و نهضت او روایت می‌کنند که «دکتر شریعتی از شیفتگان و مخلصین امام بود... مرحوم دکتر درصدد بود که در نشستی با امام، دقیقا خط فکری آینده خودش را و خط تبلیغی آینده خودش را به عنوان یک سرباز اسلام مشخص کند و این تعبیر خود دکتر است که در هر جبهه‌ای که امام بگویند می‌ایستد و انجام وظیفه می‌کند.» «9»

«۱» مذهب علیه مذهب، ص۳۲۲
«۲» تحلیلی از مناسک حج، ص۳۷۱
«۳» نظام طبقاتی اسلام، ص۸۵
«۴» حسین وارث آدم، ص۳۱۴
«۵» خودسازی انقلابی، ص۱۸۱
«۶»  بازشناسی هویت ایرانی-اسلامی، ص۲۴۵
«۷» جهت‌گیری طبقاتی اسلام، ص۲۰۴
«۸» گفتگو با مجله سروش، شماره ۱۰۲
«۹» روایت سیدمحمود دعایی در مجله جهاد، خرداد ۶۱، ش۳۴، ص۷۰



تشیع روح‌اللهی؛ 29 خرداد 1397

دیدگاه ها

نظر دهید

1 نظر
  • محمدعلی احمدی
    خوب است اگر روحانیون آگاه به تبین درست عقاید اوبا تمام اشتباهات گفتاری او بخصوص دراین زمان (که نسل جوان سخت تحت تبلغ منحرفان جهت سواستفاده از آثاراومیباشند) بپردازند
    پاسخ