یادداشت
خمینیِ چمران
امام خمینی در آیینه آثار و سیره شهید چمران

خمینیِ چمران

 

حرف‌های بسیاری درباره «چمران خمینی» گفته شده است. علاقه امام به چمران بی‌نظیر بود و چمران هم امام را به پیشوایی خود برگزیده بود. اما «خمینیِ چمران» چه خصوصیاتی داشت؟ یادداشت‌های گرانبها و شگفت‌انگیزی که در موضوعات مختلف الهی و سیاسی از دکتر چمران به جای مانده است و سخنرانیها، مصاحبه‌ها و دیگر آثارش، اشاراتی لطیف به امام و شناخت چمران از امام دارند. شناخت ظاهریِ چمران از امام، به قبل از انقلاب بازمی‌گشت. به همان زمانی که سر پرشور و قلب آتشین چمران، عرفان و مبارزه را توامان کرده بود و علیه رژیم وابسته سلطنتی فعالیت می‌کرد. چمران که در واقعه 16 آذر 32 نقشی فعال در فعالیتهای دانشجویی داشت، از پانردهم خرداد 42 به بعد، به جمع حامیان نهضت امام پیوست: «از سال 1949 جبهه‌ ملی در خارج  تشکیل شد؛ در سال 1340 در تهران تجدید حیات کرد و همزمان با تجدید حیاتش در ایران در خارج هم تشکیل می‌شد. من هم عضو هیئت اجرائیه بودم و مسئول نشریات. نشریه معروف اندیشه جبهه را در آن روزگار چاپ می‌کردیم به خصوص در 15 خرداد پرکارترین و فعال‌ترین سازمانی که در آمریکا اخبار ایران و اعلامیه‌های آقای خمینی و ملیون را منتشر می‌کرد سازمان ما بود.» «1»

چمران، این هم‌پیمانی با امام را تا آستانه انقلاب نگه داشت. او پس از آگاهی از رحلت مرحوم سیدمصطفی خمینی در نجف، از بانیان مجلس یادبودی برای فرزند امام در لبنان شد. چمران در نامه‌ای در همین رابطه به سیداحمد خمینی درباره جزئیات این مراسم می‌نویسد: «جلسه بسیار باشکوهی بود. چندین هزار نفر شرکت کردند و غلغله شده بود، و آقای [سیدموسی] صدر نیز از اول جلسه حضور به هم رسانید. سخنرانان نیز کولاک کردند، شاه را به حدی کوبیدند که حد نداشت، و تجلیل از مرجع خمینی محور کلام همه سخنوران بود...» در این مراسم یکی از سخنرانان به نام انیس سویدان مطالب پرشوری را درباره سرگذشت مبارزات امام بیان می‌کند که متن این سخنان را دکتر چمران در اختیار او گذارده بود. «2» این نکته، تسلط کامل چمران بر سیر مبارزات امام را نشان می‌دهد. البته پیش از این واقعه، سفر سیداحمد خمینی به لبنان در دهه پنجاه، روابط بیت امام با چمران را بیش از پیش تقویت کرده بود.

امام، هدیه‌ای الهی

برای چمران، که در میان روحانیان به افرادی مانند آیت‌الله طالقانی، شهید محمدباقر صدر و سیدموسی صدر علاقه داشت، امام، «بلندپایه‌ترین مرجع تقلید شیعیان» بود. «3» در یادداشتهای او، بارها برای امام آرزوی سلامتی و طول عمر شده است. چمران گاه این چنین با خدا مناجات می‌کرد که «خدایا عمر رهبر عالیقدر انقلاب ایران را دراز بدار و به ما فرصت ده تا تحت رهبری او وحدت کلمه را که بزرگترین مظهر پیروزی ماست حفظ کنیم.» «4» و گاهی هم امام‌شناسانه، پروردگارش را شکر می‌کرد که «خدایا به ما برکت دادی و رهبری عالیقدر و پاک به ما هدیه کردی تا در طوفان‌ها، کشتی شکسته ما را هدایت کند» و آرزو می‌کرد که «خدایا، رهبر انقلاب ایران را از هر گزندی محفوظ بدار و عمر او را طولانی گردان.» «5»



اما امام، برای چمران در همین نیایش‌ها خلاصه نمی‌شد. اعتماد و باور او به امام تردیدناپذیر و صادقانه بود. پس از حمله آمریکا به ایران در سال 59 که با ناکامی در صحرای طبس فرجام یافت، چمران، مهر تاییدی زد بر این سخن امام که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند: «شما می‌دانید که آمریکا پس از شکست معروف خود، نیروهای کماندویی خود را در خلیج فارس و سعودیه و قبرس پیاده کرد تا با این نیروی نظامی به ایران ما هجوم بیاورد و امام امت با شجاعت کامل در برابر این تهدید فرمود آمریکا غلط می‎کند به ایران حمله کند.» «6» برای همین باور مومنانه به امام بود که چمران اعتقاد داشت: «هر کس از فرمان امام خمینی، رهبر بی‌همتای انقلاب ایران سرپیچی کند به این انقلاب خیانت کرده است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.» «7» چمران، این اعتقاد را ارتقا داده بود و می‌گفت، اطاعت یا عدم اطاعت از امام، معیار شناسایی انقلابی از ضدانقلاب است: «من برای شناسایی ضدانقلاب سه معیار پیشنهاد می‌کنم: 1- تهدید استقلال و تمامیت ارضی. 2- مخالفت با رهبری امام. 3- اخلال در کار دولت منتخب امام. به این سه ضابطه باید ضدانقلاب را مشخص ساخت و آن را سرکوب نمود.» «8»

پاوه؛ معجزه امام یا تجلیل بازرگان؟

تحولات پس از انقلاب، روز به روز بر ایمان چمران به امام می‌افزود. او در جریان مسائلی که مستقیما به او مربوط می‌شد، یعنی جنگ تحمیلی و دفاع از میهن، با آنکه مجاهدی بی‌نظیر و نبرددیده بود، شکوه پیروزی پاوه و شکست دشمن را تنها و تنها به امام نسبت می‌داد: «معجزه‌ای رخ داد، آنچنان کوبنده و زیروروکننده که برای هیچ‌کس قابل تصور نبود، همانگونه که چند ماه پیش یک چنین معجزه‌ای به وقوع پیوست و انقلاب پرافتخار ایران را پیروز کرد، فرمان امام صادر شد، به کوه‌ها، دره‌ها و دشت‌ها لرزه درانداخت. پاسداران از جان گذشته با فریاد الله اکبر می‌خروشیدند و زمین و آسمان لبیک می‌گفت.» «9» امام، بن‌بست نیروهای انقلابی در محاصره ضدانقلاب کردستان را با پیامی تاریخی گشود «10» و با سرازیر شدن نیروها به پاوه، چمران و یارانش نجات یافتند و شهر به آغوش میهن بازگشت.

تاثیری که این واقعه و فرمان اثرگذار امام بر چمران گذاشت به حدی بود که باعث شد او در برابر مهندس بازرگان، استاد خود بایستد و بر نقش بی‌بدیل امام در وقوع این فتح و ظفر تاکید کند. آیت‌الله خامنه‌ای به یاد می‌آورد که «بعد از قضیه‌ی پاوه که مرحوم شهید چمران آمده بود تهران، توی جلسه‌ای که ما بودیم به نخست‌وزیرِ وقت [مهندس بازرگان] گزارش می‌‎داد که بین اینها هم از قدیم یک رابطه‌ی عاطفی‌ای وجود داشت. مرحوم چمران توی آن جلسه اینجوری گفت: وقتی ساعت دو پیام امام پخش شد، به مجرد پخش پیام امام و قبل از آنی که هنوز هیچ خبری از حرکت مردم به آنجا برسد، ما احساس کردیم که کانه محاصره باز شد. میگفت: حضور امام و تصمیم امام و پیام امام آنقدر موثر بود که به صورت برق‌آسا و به مجرد اینکه پیام امام رسید، کانه برای ما همه‌ی آن فشارها به پایان رسید؛ ضدانقلاب روحیه‌ی خودش را از دست داد و ما نشاط پیدا کردیم و حمله کردیم و حلقه‌ی محاصره را شکستیم و توانستیم بیاییم بیرون. آنجا نخست‌وزیر وقت خشمگین شد و به مرحوم چمران توپید که ما این همه کار کردیم، این همه تلاش کردیم، تو چرا همه‌ی این را به امام مستند می‎کنی؟! یعنی [چمران] هیچ ملاحظه [اشخاص را] نمی‌کرد؛ منصف بود.» «11»

با اعلام خبر شهادت چمران، امام پیامی بی‌نظیر خطاب به مردم ایران صادر کرد که محتوای تمجیدآمیز آن نسبت به دکتر، در کمتر پیام و گفتاری از امام درباره شخصیتها تکرار شد. امام درباره او شهادت داد که «چمران عزیز با عقیدۀ پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد.» «12» گواهی امام، شاهدی از خود چمران داشت که در نیایشهایش به درگاه خدای متعال اعتراف کرده بود: «من آنقدر پست و کثیف و کافر نیستم که به دنبال خودخواهی و غرور و مصلحت‌طلبی بخواهم به دنبال راه دیگران بروم که منافع ملت و انقلاب را زیر پا بگذارم... [و] به خاطر گروه‌گرایی‌ها حق را زیر پا بگذارم.» «13»

«۱» کیهان، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸
«۲» خدا بود و دیگر هیچ نبود، ص۱۴۱. برای مطالعه گزارش دکتر چمران از این مراسم و مطالب سخنرانان به همین کتاب در ص۱۴۳ مراجعه کنید.
«۳» نیایش‌ها، ص۱۷۷
«۴» همان، ص۸۹
«۵» همان، ص۸۴
«۶» مصاحبه پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران، اردیبهشت ۱۳۵۹
«۷» خدا بود و دیگر هیچ نبود،  ۱۸۳
«۸» کیهان، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸
«۹» خدا بود و دیگر هیچ نبود ، ص۱۸۷
«۱۰» جلد ۹ صحیفه امام خمینی (ره)، صفحه ۲۸۵
«۱۱» بیانات رهبرانقلاب در ۱۳۸۹/۰۴/۰۲
«۱۲» جلد ۱۴ صحیفه امام خمینی (ره)، صص ۴۷۸ - ۴۷۹
«۱۳» عارفانه، ص۱۴۹



خمینیِ چمران؛ 31 خرداد 1397

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: