مقدمه
پس از سفری که رضا شاه در دوران پادشاهی خود به ترکیه داشت و در آن جا با آتاتورک دیدار کرد و با سیاستهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وی آشنا شد؛ تصمیم گرفت هنگامی که به ایران برمیگردد این سیاستها را که به زعم وی موجب پیشرفت کشور ترکیه شده بود اجرا کند. از سیاستهایی که او اجرا کرد، یکسان کردن لباسهای مردان و اجبار آنها به استفاده از کلاه پهلوی و از طرفی دیگر برای بانوان سیاست کشف حجاب بود. به طوری که خانواده سلطنتی به نوعی اولین مروجان کشف حجاب بودند و در مجلسی عمومی، خانواده سلطنتی بدون حجاب در انظار ظاهر شدند. پس از اجرایی شدن سیاست کشف حجاب، بسیاری از زنان، سالیانِ سال از خانههایشان بیرون نمیآمدند و در خانه بودند تا کسی به آنها تعرض نکند و از طرفی دیگر نیروهای شهربانی آن موقع به شدت با زنانی که چادر به سر میکردند و حجاب داشتند برخورد میکردند و چادر از سر آنها میکشیدند. وقایع بعد از کشف حجاب و برخورد رژیم پهلوی با آنها به قدری تلخ بود که امام در سخنانی فرمودند :«من تلخی این کشف حجابی که این ها کردند و اسمشان را بعداً «آزاد زنان و آزاد مردان» پسر رضا خان گذاشت، من تلخیاش باز در ذائقهام هست. شما نمیدانید چه کردند با این زن های محترمه و چه کردند با همه قشرها. الزام میکردند هم تجار را، هم کسبه جزء را، هم روحانیت را، هر جا زورشان میرسید به این که مجلس بگیرید و زن هاتان را بیاورید در مجلس، بیاورید در مجلس عمومی، آن وقت اگر این ها تخلف میکردند، کتک دنبالش بود، حرف دنبالش بود، همه چیزها و حرف ها بود. و این ها میخواستند زن را وسیله قرار بدهند از برای این که سرگرمی حاصل شود برای جوان ها و در کارهای اساسی اصلًا وارد نشود. طریق های مختلفی این ها داشتند برای این که این جوان های ما را، این دانشگاهی های ما را، همه این قشرها را نگذارند به فکر خودشان بیفتند و به فکر مملکتشان بیفتند. از آن طرف همین مسئله کشف حجاب با آن فضاحتی که این ها کردند و با آن رفتاری که با زن های محترمه کردند...» «1»
پس از این اتفاق و اجرای سیاست کشف حجاب گروههای مختلف از قبیل بازاریان، روحانیون، زنان، روشنفکران و دولتمردان واکنشهایی نشان دادند که در این یادداشت ما بیشتر بر روی واکنشهای روحانیون به این اتفاق و به طور مشخص به وقایع مسجد گوهر شاد در 21 تیرماه می پردازیم.
قیام گوهرشاد
پس از آن که در تاریخ 28 خرداد 1314 محمد علی فروغی سیاستهای رضا شاه را به عنوان نخست وزیر اعلام کرد، مردم مشهد برای مبارزه با این سیاستها پیش قدم شدند. به طوری که در یکی از این جلساتی که با همدیگر داشتند به این نتیجه رسیدند که آیت الله حسینی قمی را به تهران بفرستند تا با رضا شاه مذاکره کند و وی را از این کار منصرف سازد، ولی هنگامی که وی به تهران رسید دستگیر و پس از آن ممنوع الملاقات شد. در شهر مشهد، مسجد گوهرشاد محل اجتماعات مردم بود. مردم در این مسجد جمع میشدند و اعتراض خود را به حکومت درباره اجرایی شدن سیاستهای جدید اعلام میکردند. پس از بازداشت حاج آقا حسینی قمی، در مشهد و به دستور رژیم پهلوی، شیخ غلامرضا طبسی و شیخ نیشابوری نیز دستگیر شدند. در روز جمعه 20 تیر 1314 نظامیان به روی مردم تیراندازی کردند و تعداد زیادی در این فاجعه کشته و زخمی شدند. پس از کشتار فجیعی که رژیم سفاک پهلوی در مسجد گوهرشاد و با اهانت به ساحت مقدس امام رضا(ع) انجام داد، در فردای آن روز مردم مشهد تظاهرات سراسری را در اعتراض به یکسان شدن لباس ها و کشف حجاب انجام دادند که در نتیجه آن مجددا تعداد زیادی از مردم کشته و زخمی شدند و این بار رژیم با آمادگی بیشتری به سمت مردم حمله کرد.
امام خمینی در ارزیابی دوران پهلوی و به طور خاص درباره قیام گوهر شاد در سخنانی فرمودند: «شما می دانید که در ظرف پنجاه و چند سال در ایران چه گذشت. مسلماً همه شما شاهد نبودید، از باب این که جوان هستید اغلب؛ لکن من از همان زمان، از کودتای رضا خان تا امروز، شاهد همه مسائل بوده ام. رضا خان آمد و ابتدا با چاپلوسی و اظهار دیانت و سینه زدن و روضه بپا کردن و از این تکیه به آن تکیه رفتن در ماه محرّم، مردم را اغفال کرد. پس از آن که مستقر شد حکومتش، شروع کرد به مخالفت با اسلام و روحانیون، به طوری که مجالس روضه ما هیچ امکان نداشت که منعقد بشود. اگر بعضی مجالس می خواست منعقد بشود، قبل از اذان صبح منعقد می شد که اول اذان تمام بشود. مامورین دور می گردیدند برای این که نگذارند مجالسی باشد. روحانیون را در هر جا که بودند یا به حبس کشید، و یا بعضی را تلف کرد، کُشت. و در همان وقت آن هایی که قیام کردند بر ضد رضا شاه، روحانیون بودند؛ که یک دفعه مشهد قیام کرد و قضیه مسجد گوهرشاد پیش آمد و قتل عموم، قتل عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد؛ و یک دفعه شما اکثراً اصلًا آن زمان را یادتان نیست، چند قیام که در ایران شد همه اش از روحانیون بود. یک قیام از آذربایجان شد، از علمای آذربایجان قیام کردند، و لکن خوب، قدرت دست آن ها بود گرفتند آن ها را و در- گمان می کنم- سُنْقُر مدتها تبعید بودند». «2»
پس از این اتفاق و مواجههی بعدی روحانیت با رژیم پهلوی و در نتیجهی آن بسیج شدن مردم برای مبارزه با این رژیم در سالهای بعد در ماجرای ملی شدن صنعت نفت و پس از آن در ماجرای کشتار فیضیه و قیام پانزده خرداد، روحانیت و حوزه علمیه به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای موثر در جامعه ظاهر شدند که توان بسیج گری مردم را دارند. از طرف دیگر روحانیون در مقابل روشنفکران که آنها هم به نوعی در تلاش بودند که مردم را با ایده های تجددطلبانه خود همراه کنند به نوعی به موفقیت دست پیدا کردند و هر جا که روحانیت با مردم همراه شد و در میان مردم بود توانست به عنوان نیروی محرکه جامعه ایفای نقش کمئ و جامعه را در مسیر اهداف اسلامی به پیش ببرد.