انسان، ما، یک موجودی هستیم که سر دو راهی واقع شدهایم. باز آنهایمان که خوبند راه را معوج نرفتند، و الّا توی راهند، تا ببینیم چه بشود.
دنبالش میفرماید: اقْرَا وَ رَبُّکَ الاکْرَم با خدا قرائت کن. شاید معنایش این باشد. آنجا اقْرَا بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَق. البته طولانی است صحبت.
خَلَقَ الإنسَانَ مِن عَلَق. انسان از این «علق»، از این آب، یک همچو قدرت! یک همچو قدرت که آن انسانی که همه عالَم است میگویند: وَ العَصرِ. إِنَّ الإنسانَ لَفِی خُسرٍ «عصر» انسان کامل است؛ امام زمان- سلام الله علیه- است. یعنی «عصاره» همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات، یعنی قسم به انسان کامل. إِنَّ الإنسَانَ لَفِی خُسر این «انسان» که اینجا میگویند همین انسان یک سر و دو گوشی است که ماها انسانش میگوییم. خطاب با ماست. سر دو راهی واقع شدهایم، یک راه، راه انسانیت است، که این «صراط مستقیم» است. صراط مستقیم یک سرش به طبیعت است؛ یک طرفش به الوهیت. راه مستقیم از «علق» شروع میشود. منتها بعضی از آنها طبیعی است، و آنجایی که مهم است آنجایی است که ارادی است. یک سرش طبیعت است، یک طرفش مقام الوهیت. و انسان از طبیعت شروع میکند، تا اینکه برسد به آنجایی که در وهم من و تو نمیآید: «آنچه در وهم تو ناید آن شوم».