مطلب مرتبط

سخنرانى در جمع كشاورزان كفن‌پوش كوران ده (شرايط تداوم انقلاب)ملت ما ترس نداردملت ما ترس ندارد
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع کشاورزان کفن‌پوش کوران ده (شرایط تداوم انقلاب)

قم
دو شرط اساسی برای تداوم انقلاب- ترور مردان خدا، مایه استواری انقلاب
راهپیمایان کشاورز کفن‌پوش کوران ده، دانش‌آموزان دبیرستان الفتح نهاوند
جلد ۱۱ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۳۴۶ تا صفحه ۳۵۱

بسم الله الرحمن الرحیم‌

شکست ناپذیری قیام در راه خدا

از همه آقایان محترم، و برادرهای عزیزم که از اطراف، با پای پیاده آمدید تشکر می‌کنم. ملتی که این طور تحول پیدا کرده است که در سرمای این راهها، با رنج، جوانهایش پیاده می‌آیند و غسل شهادت می‌کنند و پیشقدم برای شهادت هستند، پیروزند اینها. شما جوانها پیروزید ان شاء الله. و آنها که گمان می‌کنند که با یک ترور، با یک راه انداختن ناراحتیهایی می‌توانند این ملت را از راه خودش منحرف کنند اشتباه می‌کنند. ملت ما بیدار شده است و قیام کرده است و قیام برای خدا. کسی که قیام برای خدا کرده است این شکست ندارد. عقب‌نشینی ندارد. و کشته شدن بعضی افراد هر چه هم شخصیتی باشد، در روحیه ملت ما تاثیر بد ندارد، بلکه بیشتر تهییج می‌کند. ملت را که برای خدا می‌خواهد کار بکند، دانشجویی که برای خدا می‌خواهد این نهضت را برساند به آخر، کشاورزی که برای خدا می‌خواهد این نهضت را به آخر برساند، هر چه هم با او مقابله کنند، و هر چه هم ناراحتی ایجاد کنند، و هر چه هم جار و جنجال بکنند دشمنهاشان، فایده برای آنها ندارد. اینها، بیشتر به میدان می‌آیند. عمده آن است که راه، راه خداست و اسلام است. و جوانهای ما این راه اسلامی را پیدا کرده‌اند. و مثل سابق دیگر نیستند که از یک تشر دولت، از یک پاسبان وحشت داشته باشند.

دو شرط اساسی برای تداوم انقلاب اسلامی‌

اینها دیگر از هیچ چیز وحشت ندارند. چنانکه دیدیم که در خیابانها رفتند، در پشت بامها رفتند و مقابله کردند با دشمنها. مقابله کردند با توپ و تانک و پیش بردند. و از این به بعد هم ان شاء الله پیش می‌برند. لکن دو شرط در پیش بردن هست. یک شرط این است که برای خدا باشد. اگر یک قیامی برای خدا باشد خدای تبارک و تعالی کمک می‌کند. از کمی جمعیت نترسید. ولی بحمد الله جمعیتهاتان زیاد است. در صدر اسلام یک جمعیت سی هزاری به دو تا امپراتوری که به همه جهازهای سلاحی مجهز بودند و یکیشان هفتصد هزار نفر یا هشتصد هزار نفر نظامی مجهز به جنگ آورده بود. اینها با سی هزار نفر غلبه کردند. یکی از سردارهای اسلام آن وقت گفت که شصت هزار نفر جلو آمدند، پیشاهنگند از دشمن. و دنبال آنها هم هشتصد یا هفتصد هزار نفر [سرباز] دشمن هست. ما اگر یک ضربه‌ای به اینها نزنیم اینها جری می‌شوند. این سردار گفت که سی نفر همراه من بیاید، شب می‌رویم و به این شصت هزار نفر شبیخون می‌زنیم، سی عدد. تمام لشکرشان سی هزار نفر بود. گفتند که آخر سی نفر با شصت هزار نفر. هر آدمی مقابل دو هزار نفر نمی‌شود. بالاخره راضی‌اش کردند این را که شصت نفر بروند؛ هر آدمی مقابل هزار نفر. شب، شبیخون زدند و تار و مارشان کردند. شکستشان دادند؛ شکستی که بعد منتهی شد به اینکه آن لشکر بعد را هم اینها شکست دادند.

پیروزی‌آفرینی قدرت روحی‌

چه بود که شصت نفر آدم، شصت هزار نفر آدم را؛ شصت نفر آدمی که مجهز به آن جهازها نبودند، با شصت هزار نفر آدمی که با آن جهازها بودند شکست دادند. برای این بود که اینها یافته بودند این مطلب را که ما اگر کشته هم بشویم به سعادت می‌رسیم. با این روحیه قوی، که ما بکشیم سعادتمندیم، کشته بشویم هم سعادتمندیم، با یک همچو روحیه‌ای پیش رفتند و شکست دادند. در عین حالی که لشکر اسلام در آن وقت یک لشکر بسیار ضعیفی از حیث قوای مادی [بودند]، و تجهیزات جنگی نداشتند. هر چند نفرشان گاهی یک شمشیر، یک شتر، اسب کم و گاهی وقتها یک روز، یک شبانه روز را با یک خرما یک نفر آدم زندگی می‌کرد. و، در یک نقلی هست که، در یک جنگی یک‌ خرما را این می‌گذاشت دهن خودش، یک قدری شیرینی‌اش را درک می‌کرد، می‌داد به رفیقش. او می‌گذاشت [به‌] آن می‌داد. [به‌] آن می‌داد تا آخر. اما روحیه قوی بود. قدرت روحی [فوق العاده بود] آن قدرت است که انسان را پیروز می‌کند. هر چه تجهیزاتشان زیاد باشد و هر چی عیش و نوش داشته باشند، روحیه‌شان ضعیف است. ملت ما الآن روحیه‌اش قوی است بحمد الله در این کشاورزهای ما، این دانشجوهای ما، این طلاب علوم دینیه ما و امثال اینها، آن طور نیست که مشغول عیش و نوش باشند. عیش و نوش پیش آنها مطرح نیست. دلشان قوی است. زندگیشان در اینجا هر چه می‌خواهد باشد. طرفهای ما این طور هستند که در عیش و نوش هستند.

تفاوت حرکتهای خدایی با تلاشهای مادی‌

دشمنهای ما می‌خواهند برای دنیا بزنند. شما برای خدا می‌خواهید جنگ بکنید، نهضتتان برای خدا بوده است. آنها برای دنیا بوده. این دو تا فرق، فرق بین این دو تا خیلی زیاد است که یک دسته‌ای برای خدا قیام کنند، یک دسته‌ای برای دنیا. آن که برای دنیاست تا ببیند که شاید دنیایش متزلزل بشود فرار می‌کند. آن که برای خداست تا آخر هم فرار نمی‌کند. در این جنگهایی که در اسلام؛ در صدر اسلام واقع شده است یک امور آموزنده است. خیلی امور آموزنده برای ماهاست. در یکی از افرادی که به حسب تاریخ، یک فردی که با یک فرد دیگری مقابل شده بود، آن طرف که دشمن بود و کافر بود، نیزه را زد به سینه یا شکم این مسلمان از آن طرف بیرون رفت. و او توی این نیزه دوید و او را کشت. یعنی نیزه تو شکمش بود فشار داد، و همان تو نیزه آمد اینجا رسید و او را کشتش. در یک جنگ قلعه‌ای- که قلعه داشتند آنها- مسلمین بیرون قلعه بودند و آنها در داخل قلعه. می‌خواستند اینها فتح کنند آن قلعه را. راه نبود، درها بسته و دیوارها بلند. یکیشان داوطلب شد که من روی سپر می‌نشینم. سپر را نیزه‌ها را بگذارید زیرش و بلند کنید تا من برسم به دیوار. من می‌روم تو این قلعه و راه را باز می‌کنم. همین کار را کردند. رفت آن طرف و در عین حالی که اهل قلعه هم، خوب، افرادی بودند، و چه‌ بودند، لکن این یک نفر آدم به واسطه آن قدرت ایمان که داشت جنگ کرد، و در قلعه را باز کرد. روحیه وقتی روحیه قوی باشد، اعتماد به خدا داشته باشد، وقتی یک جمعیتی اعتماد به خدا داشته باشد، این جمعیت پشتوانه‌اش خداست. و جمعیتی که پشتوانه‌اش خداست شکست ندارد. یکی این است که باید همین روحیه را تقویت کنید. یعنی اعتماد به خدا را هر چه می‌توانید زیاد کنید. هر چه پیروزی می‌خواهید پیش خداست. هر چه نصرت می‌خواهید دست اوست. گمان نکنید که ایران؛ ملت ایران خودش یک همچو قدرت بزرگی را، و یک همچو قدرتی که همه هم دنبالش بودند خودش بدون آن تاییدات غیبی که شد شکست داد. ملت ایران چون از بچه‌هاشان تا پیرمردهاشان، و تا جوانهاشان، همه، همه قشرها با سلاح «الله اکبر» پیش می‌رفتند، و می‌گفتند ما جمهوری اسلامی می‌خواهیم؛ اسلام را می‌خواستند.

عنایات غیبی در انقلاب اسلامی‌

خدای تبارک و تعالی وضعی پیش آورد که دشمنهای ما همچو ترسیدند که نتوانستند بمانند. دست به سلاح به آن طوری که باید ببرند، نبردند. یعنی یک مانع غیبی مانع شد از اینکه اینها مثلًا آن سلاحهایی که داشتند بیایند همه تهران را، همه قم را و سایر جاها را بمباران کنند. خداوند آنها را همچو ترساند که این سلاح را به کار نتوانستند ببرند. از آن طرف وقتی که ملت ما هجوم آورد به آنها، تمام قشرهایی که مادون آن طبقه اول فاسد بود پیوستند به ملت. اینها کارهایی بود که خدای تبارک و تعالی کرد که دشمن را برگرداند، دوست کرد. و آنها هم که در راس بودند همچو خوفی در دلشان انداخت که دیگر نتوانستند مقابله کنند. این روحیه اسلامی را حفظش کنید. اگر بخواهید و می‌خواهید که ان شاء الله پیروز بشوید، و مملکتتان مال خودتان باشد.

شرط دوم: وحدت کلمه‌

شما تا حالا مملکت مال خودتان نبوده. شما زحمت می‌کشیدید دیگران نفعش را می‌بردند. زحمتها مال خودتان باشد. دیانتتان محفوظ باشد. همه حیثیت مملکتتان‌ محفوظ باشد. این جهت الهیتش را حفظ کنید. این خدایی بودن را حفظ کنید. این خدایی بودن را حفظ کنید. و مرتبه دوم اجتماعتان را حفظ کنید. این اختلافاتی که گاهی وقتها مثلًا توی دهات پیدا می‌شود، توی شهرستانها پیدا می‌شود، وقتی بررسی کنید اختلافات سر یک چیزهای جزئی است که ارزش این را ندارد که انسان با آنها برای آن چیزهای جزئی اختلاف کند. حالا دستها زیاد هست برای ایجاد اختلاف. حالایی که از هر جهت مایوس شدند و دیدند که قدم به قدم این ملت دارد پیش می‌رود، نمی‌خواستند که این ملت پیش برود و این مرد خائن از ایران برود، اقدام کردید و بیرونش کردید. بعدش نمی‌خواستند که آن جانشینهای فاسدش بیرون بروند، آن هم اقدام کردید و بیرونشان کردید، بعد هم نمی‌خواستند که این جمهوری اسلامی را مردم به آن رای بدهند، باز اقدام کردید و پیروز شدید. بعد هم نمی‌خواستند که مجلس خبرگان پیدا بشود، باز هم رای دادید و پیروز شدید. بعد هم نمی‌خواستند که قانون اساسی را مردم به آن رای بدهند، باز هم رای دادید و پیروز شدید. اینها می‌بینند در هر قدم پیروزی با شماست. هر چه آنها جدیت می‌کنند و سمپاشی می‌کنند در این ملت تاثیر نمی‌کند. حالایی که خیلی سمپاشی کردند و بساط درست کردند، و یک قشر بزرگی از ملت ما که همه هم مسلمان هستند و میل دارند که اسلام در این عالم پیدا بشود، در این محیط پیدا بشود، بازیشان دادند که آنها قهر کنند و رای ندادند. در عین حال شانزده میلیون رای دادند به این قانون اساسی. شانزده میلیون معنایش این است که آن مقداری که حق رای داشتند رای دادند. یک عده کمی هم رای خلاف دادند. صدی نود رای دادند. شاید هم یک قدری بیشتر.

ترور مردان خدا، مایه استواری انقلاب‌

اینها می‌بینند که همچو سنگر به سنگر اینها پیش می‌برند و آنها خالی می‌کنند سنگر را. چه بکنند؟ حالا شخصیتها را ترور می‌کنند. خیال می‌کنند، در عین حالی که دیدند که یک شخصیتی را که ترور می‌کنند سرتاسر ایران تظاهر می‌کنند و قویتر می‌شوند، مع ذلک از بی‌عقلیشان باز این کار را انجام می‌دهند. الآن در ترور مرحوم آقای مفتح،- رَحِمَهُ الله- می‌بینیم که باز مردم به هیجان آمدند. اینها از اموری است که خدا وسیله‌اش را فراهم می‌کند. منتها اینها خیال می‌کنند که اگر این کار بشود دیگر این ملت می‌ترسد و عقب می‌نشیند. ملت از چی می‌ترسد. ملت ما ترس دیگر ندارد. لکن این دو جهت را حفظ کنید. برادر باشید. در دهات متوجه باشید که این اشخاص فاسد خصوصاً، در آن طرفهای شما، این اشخاص فاسد نیایند بین شما و برادرهاتان فتنه کنند، بدانید که هر کس آمد یک کاری می‌خواهد بکند که بینتان اختلاف بیندازد. این از همانهایی است که می‌خواهند این نهضت پیش نرود. با برادرهایتان دوست باشید. شما همه اهل یک مذهب، اهل یک دین، اهل یک کتاب، برای خاطر یک امر جزئی دنیا نباید انسان برادریش را، اخوت ایمانی‌اش را از دست بدهد. خصوصاً در یک همچو موقعی که دشمن پشت سر ما ایستاده است. ان شاء الله خداوند همه‌تان را حفظ کند. موفق باشید.



امام خمینی (ره)؛ 29 آذر 1358

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 8/82 مگابایتبیشتر

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

1 نظر
  • الهام کاظمی
    سلام و رحمت
    ممنون از سایت خوبتون که بسیار منظم و دقیق سخنرانی ها و پیام های امام خمینی رو انعکاس دادید من واقعا استفاده میکنم . روح کلام ایشون هنوزم زنده اس و به پیش راننده ان شالله .
    پاسخ