بسم الله الرحمن الرحیم
راه رویارویی با جهانخواران
ما امروز مواجهیم با چند مطلب که تذکرش لازم است: یکی که همه میدانید مواجه با قدرتهای بزرگ که در خارج و داخل مشغول تبلیغات هستند بر ضد اسلام و توطئههایی دارند. یکی هم خرابیهایی که در داخل کشور است و اشخاصی دامنمیزنند به این خرابیها و اغفال میکنند جوانهای ما را از هر طرف. ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ مواجه باشیم و در این میدان شکست نخوریم احتیاج به چند امر داریم: یکی اینکه ما اقتصاد خودمان را طوری کنیم که خودکفا باشیم که اولش قضیه زراعت است. مزرعهها، کشتزارها با فعالیت همه جانبه قشرهای مختلف کشت بشوند. مع الاسف دستجاتی هستند که یا ندانسته، و به واسطه تحریک بعض عناصر ضد انقلاب، یا شاید بعضیشان هم دانسته- از باب اینکه از همان جمعیت هستند- نمیگذارند که کشت آن طوری که باید صورت بگیرد، صورت بگیرد. با اسمهای مختلف در اطراف ایران- هر جا بروید این مسائل هست که- در کشتزارها میروند و به اسم اینکه ما میخواهیم کمک کنیم به مستمندان و کمک کنیم به مردم، مانع میشوند از اینکه یک کشت صحیحی بشود، و این یک خطری است برای کشور ما.
خودکفایی اقتصادی، مهم ترین مسئولیت ملی
شما میدانید که اگر یک مملکتی در اقتصاد، خصوصاً این رشته اقتصاد که نان مردم هست در این احتیاج به خارج پیدا بکند، و یک احتیاج مبرمی که نتواند خودش اداره کند خودش را، و باید دیگران او را اداره کنند، این وابستگی اقتصادی، آن هم در این رشته، موجب این میشود که ملت ایران، مملکت ایران، تسلیم بشود به دیگران. اگر امریکا موفق بشود در این مطلبی که الآن پیش آورده است که همه قدرتها را دور خودش جمع کند و حصر اقتصادی بکند نسبت به ایران، ان شاء الله موفق نمیشود. لکن ما باید طرف احتیاط را بگیریم. اگر خدای نخواسته، موفق بشود و ایران را در حصر اقتصادی از جهات مختلفه قرار بدهد که یک جهتش هم همین قضیه خواربارهایی است که ما احتیاج به آن داریم، خوب، ما قاعدتاً نمیتوانیم دیگر مقاومت کنیم، و این یک ضربهای است که به نهضت ما میخورد که ضربه به اسلام است. پس تکلیف همه ماها هست که هر کس به هر مقداری که قدرت دارد در این امر کوشش کند. در امر زراعت، در امر دامداری، هم دولت باید کمک کند و هم مردم باید به هم کمک کنند و هم کار بکنند مردم. مردم باید مشغول کار بشوند. یک مملکتی است که احتیاج به نیروی کار دارد اگر این نیرو به خدمت دیگری کشیده بشود- به کارهای دیگر کشیده بشود- این موجب این میشود که نتوانند این حاجتی که ملت دارد برآورده کنند. پس در راس همه چیزها این است که یک کشوری راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج. راجع به گوشتش و راجع به نانش و راجع به این طور چیزهایش محتاج نباشد. و این لازم است که دامداریها رواج پیدا کنند و همین طور کشاورزی به طور وسیع درست بشود. دیروز بود ظاهراً که برادرهای قمی ما که آمده بودند اینجا. آنها میگفتند که قم امسال خودکفاست برای اینکه فعالیت شده است، خود مردم، و جهات مختلفه شده است که زمینهای زیادی زیر کشت رفته است. و روی این زمینه که آن زمینهایی که زیر کشت رفته است و فعالیتهای دیگری که سایر کشاورزها کردند، اگر بشود و ان شاء الله درست عمل بشود قم احتیاج به خارج ندارد. من خیلی از این جهت خوشحال شدم و اظهار تشکر کردم نسبت به آنها. و خداوند ان شاء الله حفظ کند آنها را. این مطلب همه جا باید بشود. مطلب در همه جای ایران باید بشود. یعنی هر منطقهای باید کوشش کند که برای منطقه خودش خودکفا باشد.
خودکفایی وظیفه شرعی و ملی
خوزستان آب فراوان و زمین فراوان دارد. هم آب فراوان دارد، هم زمین فراوان. این چنانچه کمک بشود، هم از طرف دولت کمک بشود، و هم ملت، دست به دست هم بدهند و هم مردم دست به دست هم بدهند و آنجا را کمک کنند و کشت کنند و دیمی، آبی، ایران هم دیمش خوب میشود، هم آبش، شاید دیمش بهتر هم باشد و بیشتر هم، دیم [بیشتر محصول میدهد] یعنی اگر آبی یک تخم هشت تخم درصد متداول باشد شاید آن بیست تخم باشد. در هر صورت این یک تکلیفی است الآن برای ما، نه قضیه یک مسئله عادی است. الآن مملکت ما در یک امر، در یک وضع غیر عادی دارد زندگی میکند. وضع عادی نیست که انسان بگوید که خوب، ما نمیخواهیم حالا این منفعت [را] داشته باشیم. یک وضع غیر عادی است که نمیتوانیم بگوییم که نمیخواهیم. معنی نمیخواهیم این است که ما وابسته به خارج باشیم. وابستگی به خارج این است که همه چیزمان را دوباره در اختیار آنها بگذاریم. بنا بر این، این یک تکلیف شرعی است. نه یک امر عادی باشد که ما از زراعت امسال دلمان نمیخواهد زیاد نفع ببریم. نه، این مساله این طور نیست، دلخواه نیست. در این وضع غیر عادی که ما به آن ابتلا داریم، این یک تکلیف هم ملی است و هم شرعی. یعنی اگر ما بتوانیم یک کاری بکنیم و نکنیم، پیش خدای تبارک و تعالی مسئول هستیم. این یک باب است که باب کشاورزی و دامداری و چیزهایی که مربوط به ارزاق مملکت است، یک مملکتی که میتواند و میتوانست در دامداری جوری باشد که حتی به خارج هم شاید میتوانست بدهد، حالا باید گوشتش را از یک جایی بیاورند و گندمش را از یک جایی بیاورند و تخم مرغش را از یک جایی بیاورند و هر چیزش را از یک جایی. برای ما عیب است این مطلب که ما همه چیزمان به دست غیر باشد و چشممان به این باشد که کی نان ما را بدهد، کی گوشت ما را بدهد. بنا بر این باید همت کنند. همه قشرها همت کنند و این حاجت، ارزاقی را که ما احتیاج به آن داریم و ملت ما محتاج است، این را برآورند، و ان شاء الله خودکفا بشوند.
توطئه تضعیف نمودن ارتش
یک جهت دیگر این است که یک اشخاصی که میخواهند اوضاع ایران آرامش نباشد در آن، اینها در بین ارتشیها، ژاندارمریها و شهربانیها رفتند و میگویند که ما این مراتب سلسله را نباید قبول کنیم. یک کلمه غلطی را توی مغز اینها فرو کردند که جامعه توحیدی. نمیدانند هم جامعه توحیدی اصلًا معنایش چیست. اگر یک معنای صحیحی هم داشته باشد، اینها نمیدانند. اینها خیال کردند که جامعه توحیدی معنایش این است که اصلًا ارتشی تو کار نباشد. همهشان یا سرباز باشند یا همهشان سپهبد باشند. این معنایش این است که ما ارتش نداشته باشیم. این چیزی که قدرت کشور ما باید باشد و بازوی توانای کشور باشد که ارتش است، و همین طور ژاندارمری و سایر قوای انتظامی. این چپگراهایی که به اسلام خودشان را بستند، الآن گرفتاری ما به این اشخاصی هست که با اسم اسلام دارند مقاصد دیگران را ترویج میکنند. یکیش همین است که میروند در سربازخانهها و در بین ارتش، و بعضیشان هم شاید از همان ریشههای سابق باشد که دانسته میخواهند نگذارند که ارتش قوت بگیرد. قدرت ارتش را میخواهند از دست بگیرند و فلج کنند ارتش را. میگویند که نه، باید شماها افسر باشید و نه ما هم درجهدار، و باید یک مسئله توحیدی پیش بیاید. مساله توحیدی معنایش این است همهمان سپهبد باشیم یا همهمان سرباز، هیچ کس از هیچ کس اطاعت نکند.
معنی جامعه توحیدی
این جز این است که اصل ارتش را به هم بزند؟ یعنی ارتش ما نمیخواهیم؟ این معنایش این است که اصلًا ایران ارتش نمیخواهد. ایران ژاندارمری هم نمیخواهد. ایران شهربانی هم نمیخواهد. ایران دولت هم نمیخواهد. اصلًا جامعه توحیدی. اینها اصلًا نمیفهمند، اگر یک جامعه، توحیدی باشد معنایش چیست. جامعه توحیدی معنایش این است که در عین حالی که- فرض کنید- سرلشکر هست و دیگران باید از سرلشکر اطاعت بکنند و در عین حالی که سپهبد- فرض کنید اگر باشد- هست و در عین حالی که حکومت هست، همه اینها یک فکر داشته باشند. جامعه توحیدی معنایش این است که همه اینها به خدا فکر کنند؛ توجه به خدا داشته باشند نه هرج و مرج باشد. جامعه توحیدی اصل قابل وجود به آن معنا که میگویند نیست. جامعه توحیدی به آن معنا که میگویند خوب، همه رعیت باشند، ما دیگر نساج نمیخواهیم، ما دیگر فرض کنید که آن کسی که آهنگر نمیخواهیم، این توحیدی نمیشود. یکی زحمتش زیاد است. یکی زحمتش کم است. جامعه توحیدی در حیوانات هم کم است. در بعضی حیوانات یا اکثر حیوانات جامعه توحیدی است. یعنی اینکه دیگر در حیوانات یک بالا و پایین نیست، الّا در بعضیشان. در مثل موریانه. آنها هم تمدن دارند و میگویند تمدنشان هم اسبق است از انسان. یا در مثلًا زنبور، زنبور نحل- یعنی زنبور عسل- آنها هم بالا و پایین دارند. اگر بنا باشد که به آن معنا که شما میگویید جامعه توحیدی، معنایش این است که تفاوت ما بین افراد نباشد. شما در غیر حیواناتی که آن هم حیواناتی که تمدن ندارند، در غیر حیوانات، در کجای عالم پیدا میکنید که تفاوت نباشد، یعنی همه ما یا مهندس باشیم یا هیچ درس نخوانیم. همه کشور ما یا همهشان باید مهندس باشند. خوب، همه مهندس، ما کشاورز نمیخواهیم؟ همه کشاورز، ما کارگر نمیخواهیم؟ همه کارگر، ما کارفرما نمیخواهیم؟ اصلًا قابل ذکر است این؟
توطئه به نام جامعه توحیدی
یک کلمه جامعه توحیدی به گوششان خورده است، معنایش را نفهمیدند. یا آنهایی که در کار هستند و در کمین هستند که میخواهند این کشور را به هم بزنند، و میخواهند باز ما را تحت سیطره امریکا و امثال امریکا قرار بدهند. آنها افتادهاند توی اینها. جامعه توحیدی! از آنها بپرسید جامعه توحیدی مقصودتان چیست؟ مقصود این است که ما درجهدار و افسر و سرباز نمیخواهیم! همهمان سرباز، اطاعت نمیخواهیم. وقتی که یک کسی فرمان بدهد هیچ کس نباید از او اطاعت کند. یا همه فرمان بده فرمانبر نداشته باشیم. یا همه فرمانبر، فرمانده نداشته باشیم. این کشور میشود؟ این مملکت میشود؟ این خیانت به ارتش نیست؟ این خیانت به اسلام نیست؟ اینها را به گوششان خواندند و یک شوراهایی درست کردند غلطی و به گوش اینها خواندند. میآیند در آنجا، درجههای خودشان را میکنند میدهند به افسر. میگویند تو درجه بده. این جز این است که یک مملکتی را به فساد بکشد. ما در این مملکت یک کاسب نمیخواهیم؟ تاجر نمیخواهیم؟ فرش فروش نمیخواهیم؟ یک مملکت ما همهاش باید یکسان، و به قول آنها جامعه توحیدی که آنها میفهمند، جامعه توحیدی باشد که همه یک جور باشند. محصل دیگر نمیخواهیم برای اینکه اگر محصل رفت تحصیل کرد، خوب فرق میکند با دیگران. توحیدی نیست که این، یکی بالاتر، یکی پایینتر. آن کسی که با فکرش مثلًا یک کار بزرگی انجام میدهد، این با آن رعیتی که با عملش یک جریب زمین را درست میکند، اینها در یک جامعههای عالم یک جور هستند اینها؟ در جامعههای دنیا، آن کسی که طیاره را درست میکند با آن کسی که چاه میکند برای آب، اینها یک جورند در دنیا؟ جامعه توحیدی نیست این که. آن یک کار دیگر میکند، این یک کار دیگر میکند. آن یک جور دیگر زندگی میکند، این یک جور دیگر.
جامعه توحیدی یا هرج و مرج
اینها چی میگویند؟ کجای دنیا جامعه توحیدی هست که اینجا باشد؟ در شوروی دیگر روسا و مرءوسین نیستند؟ کرملین حکم نمیکند برای همه کشور خودش. سردارهای آنجا حکم نمیکنند. صاحبمنصبهای آنها، همه اینها از زیر بارشان در میروند، درجههاشان میکنند که جامعه توحیدی نیست. چین هم که همین طور است. کجای دنیا هست که سرباز همه باشند؛ هیچ صاحب منصب نداشته باشند. یا همه صاحب منصب به یک درجه باشند. این چه غلطی است که در فکر اینها رفته. خیانت است این به اسلام. خیانت است این به کشور. خیانت است این به ارتش. ارتش باید باشد با همان قدرتی که باید باشد. البته همه به یک فکر باید باشند. جامعه توحیدی این است.تمام ملت ایران باید یک فکر کنند و آن این است که خودشان را از زیر بار اجنبی نجات بدهند، و خودشان اداره کنند ملت خودشان را، مملکت خودشان را. جامعه توحیدی آن بود که در این نهضتی که پیروز شدید شما، آن بود که در این نهضت پیروز شدید. یعنی همه آمدند با هم به طور وحدت کلمه، وحدت فکر. نه معنای جامعه توحیدی این است که هرج و مرج بشود. و نه دولتی باشد و نه ملتی باشد، و نه مدیری باشد و نه ادارهای باشد و نه مهندسی باشد، نه چیزی. این یک مسئلهای است که اصلًا خطرناک است برای مملکت ما.
لزوم هوشیاری در برابر خطر امریکا
این جوانهایی که در بین ارتش هستند، توجه داشته باشند. این یک خطری دارد برای کشور شما پیش میآورد. این کار به دست دیگران دارد واقع میشود، و شماها گول میخورید. قبل از اینکه شروع بشود به یک تصفیهای و من آن طور قاطع که میتوانم عمل کنم، عمل کنم، خودتان اصلاح کنید خودتان را، و الّا ما اینها را تصفیه خواهیم کرد. آنهایی که رفتند و کندند [درجه] خودشان- آن طور که برای ما نقل کردند- و به آنها هم گفتند شما هم بکنید، دیگر سربازی و نمیدانم [بالا و پایین] نیست، این بزرگتر خیانتی است که به مملکت ما دارید میکنید. قبل از اینکه ما دخالت در امر بکنیم خودتان اصلاح بکنید. این هم یکی از گرفتاریهایی است که ما داریم که مواجه با آن هستیم. از آن طرف با امریکا ما مواجهیم. از این طرف با این جوانهایی که دارند کمک به امریکا میکنند. نمیفهمند اینها که اگر امریکا یک روزی بنایش بر این شد که بیاید اینجا شلوغی بکند، ما ارتش لازم داریم، ژاندارمری لازم داریم، جوانهای پاسدار لازم داریم، خودمان هم باید برویم، نمیفهمند این معنا را. گول خوردند از اشخاص. این اشخاص این توطئه را برای شما میکنند و میآیند به شما میگویند و شما را به خیال خودشان میخواهند که جامعه توحیدی برایتان درست کنند، اینها را معرفی کنید تا طرد بشوند. خودتان طردشان کنید. خود این جوانهایی که در آنجا هستند طردشان کنند. این مسیر بر خلاف اسلام است. بر خلاف ملت ایران است. بر خلاف کشور است. بر خلاف مصالح مسلمین است. یک همچو کار غلط را نکنند. هم قوای لشکری و هم- عرض میکنم- ارتش و هم ژاندارمری و هم پاسداران نباید هرج و مرج باشد. پاسدار: من پاسدارم، انقلابی است، هر کاری دلم میخواهد بکنم، این معنایش این است که یک انسجام نباشد در یک مملکت.
لزوم انسجام و هماهنگی میان نیروهای نظامی
وقتی هرج و مرج در یک مملکت باشد، زندگی تباه میشود. اگر فردا به شما هجوم کردند، نمیتوانید جواب بدهید. اگر یک دشمنی به شما رو آورد، نمیتوانید جواب بدهید. خوب، میبینید الآن هم در داخل، هم در خارج، ریختند به جان هم و یک قوهای نیست که جلو اینها را بگیرد. برای چی؟ برای اینکه انسجام در بین خودتان نیست. بین خود قوای انتظامیه اصلًا نیست. پاسدارها برای خودشان علی حده، یک زندگی دارند، هر کدام برای هر جا، برای خودش و همین طور دیگران. اینها باید فکر بکنید خودتان اولا فکر بکنید. این پاسدارهایی که من از آنها خیلی هم تشکر میکنم، که مملکت ما را پاسدارها حفظ کردند. لکن حالا بین آنها هم افتادند اشخاصی که نمیگذارند اینها منسجم بشوند. اینها انسجام میخواهد. این قوا باید هماهنگ بشوند. اگر یک قوای مملکت هماهنگ نشوند نمیتوانند کار انجام بدهند. همه جا باید هماهنگ بشوند. هر جا میروی؟ میبینی که پاسدار میرود توی پادگان ژاندارمری، تو پادگان ارتش، تهدیدش میکند، چه میکند، اهانت میکند، به ما نوشتند میآیند اهانت میکنند. آخر چه وضعی است این معنا؟ آخر شما مسلمانید. شما ملی هستید. شما برای خدا کار میکنید. برای کشورتان کار میکنید. خوب، باید همهتان با هم هماهنگ باشید تا کار را بتوانید انجام بدهید. این هم یکی از گرفتاریهایی است که الآن مملکت ما مبتلا به آن هست؛ و مبتلای به یک دسته دوست؛ دوستی که توجه ندارد، نادان. اشخاصی که متعهدند، اشخاصی که میخواهند کار بکنند، لکن یک دسته خدانشناس اینها را تحریکشان میکنند. جوانها هم با اذهان صاف خیال میکنند این که این حرف را میزنند درست میگویند. شما ریشه این مسائل را پیدا کنید که کی دارد میگوید. این هم یک چیزی هست. گرفتاریهای دیگر هم هست.
اتکال به قدرت الهی
لکن مع ذلک ما از باب اینکه متکی به یک قدرت بزرگی هستیم [ان شاء الله پیروزیم] ما خودمان هیچیم هیچ، ابدا. اگر یکیتان خیال بکنید که خودتان هم یک چیزی هستید، بدانید خطا کردید. خودمان هیچیم. این صداها هم که میکنند، خمینی کذا، اینها هم بیخود است، بیهوده است. خمینی هیچکاره است. کار دست یک قدرت بزرگی است که او انجام داد؛ آن است که کار دستش است. آن است که میتواند یک جمعیت بیسلاح را بر یک قدرت بزرگ موفق کند و پیروز کند. تا خودتان را، [دائماً] میبینید که من کذا و شما کذا، یک بشری را میبینید و چه میکنید، این فایده ندارد. ما برادر هستیم. همه با هم باید توجه کنیم به خدای تبارک و تعالی، و با اتکال به خدای تبارک و تعالی، ان شاء الله پیروز میشویم.
بیداری نسل جوان
و من امیدوارم که این جوانهای ما در هر جا که هستند؛ در ارتش هستند، در ژاندارمری هستند، در شهربانی هستند، در سپاه پاسداران هستند، در کمیتهها هستند، در دادگاهها هستند، در بازارها هستند، در خیابانها هستند، در کشاورزی هستند، در دامداری هستند، در کارخانهها هستند، همه اینها به خودشان بیایند، ببینند که ما مواجه با یک قدرتی هستیم که اگر با هم نباشیم و به خدا توجه نداشته باشیم، ما یک لقمه آنها هستیم. باید به خدا توجه کنیم و همبستگی با هم داشته باشیم. یک مملکتی با هم جوش بخورد تا نتواند آسیب به او برسد. اگر ما فرد فرد باشیم، گروه گروه باشیم، همهمان آسیب میبینیم. برای اینکه همه ضعیفیم. اما چنانچه انسجام پیدا بکنیم، همه گروهها پشتیبان هم باشند، یک نظر باشند، جامعه توحیدی به این معنا پیدا بشود که همه پشتیبان هم و همه با وحدت کلمه و با وحدت نظر، بدون اینکه یکی بگوید نه، یکی بگوید آری، اگر این طور بشویم ان شاء الله پیروز هستیم. و من از خدای تبارک میخواهم که این مملکت ایران که مملکت اسلامی است؛ مملکتی است که خدای تبارک و تعالی به آن نظر دارد، رسول اکرم نظر دارد، ائمه هدی نظر دارند، این مملکت را از شرّ اشرار، چه اشرار خارج و چه اشرار داخل، نجات بدهد. خداوند شماها را، جوانهای ما را که خدمت میکنند برای مملکت خودشان و مشغول هستند، در هر نقطهای خدمت میکنند به کشور، چه در زراعتش، چه در صناعتش، چه در ارتشش، چه در سایر قوای انتظامی، چه پاسدارها، خداوند همه آنها را قدرت بدهد، همه آنها را سالم و موفق کند. ان شاء الله موفق باشید و با قدرت پیش بروید که پیش میروید.