یادداشت
خداوند رحم کرد
جشن هنر شیراز در آیینه اعتراضات امام خمینی (ره)

خداوند رحم کرد

 

جشن هنر شیراز، رویدادی بود که طی سالهای 1346 تا 1356 شمسی، به مدت ده سال در شهر شیراز، یکی از شهرهای هدفِ فرهنگی رژیم پهلوی برگزار شد. این یازده دوره برگزاری منظم جشنهای فرهنگی و هنری در شیراز، این رویداد را به مهمترین اقدام فرهنگی رژیم سابق و نماد فعالیتهای هنری دولت پهلوی تبدیل کرد. جشن هنر، بیش از آنکه به شاه مربوط باشد، ایده و طرحی بود که فرح دیبا و اطرافیان لیبرال‌مآب او به راه انداخته بودند و ذیل راهبرد مدرنیزاسیون مطلوب او تعریف می‌شد. فرح و حلقه یارانش، بنیانگذاران پدیده‌های فرهنگی متنوعی مانند همین جشن هنر شیراز یا توسعه رادیو تلویزیون ملی، ایجاد کانون پرورش فکری، ایجاد موزه هنرهای معاصر و پدیده‌هایی این چنینی بودند.

فرح پهلوی عمیقا به آرمانشهر تمدن غربی، دستکم در حوزه فرهنگ علاقه‌مند بود و خود از دنبال‌کنندگان هنر آوانگارد به شمار می‌آمد. ویلیام شوکراس -نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی درباره این قسم علایق فرح می‌نویسد: «هرچند فرح مصمم بود گذشته تاریخی ایران را حفظ نماید ولی سلیقه او درباره هنر معاصر در نظر بسیاری از هم‌میهنانش بیش از حد پیشرو و جهانی به نظر می‌رسید. اندی وارهول، اشتوکهاوزن، پیتر بروک [از هنرمندان آوانگاردِ حاضر در ادوار جشن هنر شیراز] توجه او و پاره‌ای روشنفکران و هنرمندان دور و بر او را جلب می‌کردند که در نظر بسیاری از ایرانیان ناشناس بودند.» «1» اما در کنار این، فرح به این نتیجه رسیده بود که رژیم پهلوی با پرداختن به موضوعاتی این چنینی می‌تواند طبقه روشنفکر و مدرن را جذب و با سرگرم‌کردن به این علایق، از اقدامات متهورانه سیاسی دور کند.



با این حال، جشن هنر شیراز در آخرین دوره برگزاری خود بود که از یک پدیده فرهنگی به یک رویداد خبرساز سیاسی تبدیل شد. اعمال خلاف عفت و شنیعی که تحت عنوان تئاتر و هنرهای نمایشی در خیابانهای شیراز در سال 56 رخ داد، توده مذهبی ایران را غرق در آتش خشم و نفرت نسبت به برنامه‌های فرهنگی رژیم کرد. میزان شناعت این برنامه به حدی بود که نویسندگان روزنامه‌های حکومتی هم به اعتراض قلم زدند: «دلیل اساسی اعتراض مردم به اجرای این نمایشنامه، محتوای پوچ و بی‌معنی و نیز بازسازی کثیف اعمال جنسی –آن هم به وقیحانه‌ترین شکل ممکن- بر صحنه است. نکته جالب و در عین حال تاسف‌بار این است که این نمایشنامه بی‌بدیل، برخلاف غالب برنامه‌های جشن هنر که مختص خواص است، در پیاده‌روی خیابان فردوسی شیراز و در مقابل چشمان حیرت‌زده کودکان و زنان سالخورده و جوان اجرا می‌شود.... به دنبال نخستین اجرا و عرضه آن حرکات شنیع و تکان‌دهنده در مقابل چشمان مردمی که غافلگیر شده‌اند، انتظار می‌رفت که مسئولان از ادامه نمایش جلوگیری به عمل آورند.» «2» اما اعتراض بزرگتر را مردم مذهبی، به‌ویژه با رهبری علما و روحانیون شیراز به راه انداختند. نتیجه اعتراضات مردم و افرادی مانند مرحوم شهید دستغیب، تعطیلی جشن، یک سال پیش از پیروزی انقلاب بود و در تابستان 57، جشن هنر شیراز برگزار نشد. «3»



امام خمینی هم که از نجف حوادث ایران را دنبال می‌کرد، به این واقعه واکنش نشان داد. امام در مسجد شیخ انصاری نجف، با اشاره به آنچه در شیراز رخ داده بود گفت: «شما نمی‌دانید که اخیراً چه فحشایی در ایران شروع شده است. شما اطلاع ندارید؛ گفتنی نیست که چه فحشایی در ایران شروع شده است. در شیراز عمل شد و در تهران می‌گویند بناست عمل بشود و کسی حرف نمی‌زند. آقایان ایران هم حرف نمی‌زنند. من نمی‌دانم چرا حرف نمی‌زنند! این همه فحشا دارد می‌شود ـ و این دیگر آخرش هست یا نمی‌دانم از این آخرتر هم دارد! در بین تمام مردم ـ جمعیت ـ نمایش دادند اعمال جنسی را! خود عمل را! و[آقایان] نَفَسشان در نیامد. دیگر برای کجا گذاشته‌اند؟! برای کی؟ چه‌ وقت می‌خواهند یک صحبتی بکنند؟ یک حرفی بزنند؟ یک اعتراضی بکنند؟» «4»

امام، مجموعه اقدامات فرهنگی رژیم پهلوی را برنامه‌ای برای تخدیر نیروهای انسانی کشور و به‌ویژه جوانان می‌دانست. برنامه‌ای که با محوریت هنرِ غیرمتعهد و بی‌درد و با چاشنی مسائل جنسی و شهوات، قصد دارد که جوانان و نیروهای مبارز را از صحنه خارج کند و سرپوشی برای اقدامات رژیم فراهم کند: «تبلیغات همه جانبه در دانشگاه، مجلات، نوشته‌ها، روزنامه‌ها... همه وسائل انحرافی بود، مجله‌ای نبود که در آن چیز صحیحی باشد و بی‌پرده مطلبی بگوید ممکن است در پرده گفته باشد، ولی این اسباب این نمی‌شد که اکثریت روزنامه‌ها و مجله‌هائی که در دست آنها بود وهمه برای این بود که شهوات وخواسته‌های حیوانی را در جوانان بیشتر کند. در شیراز در ملاء عام کار جنسی انجام دادند و عقد بین دو پسر و اینها مسائلی بود. مقدمه بود که این مسائل را در جامعه گسترش دهند واین ملت همه چیزش را از دست بدهد.» «5»

 

 

با پیروزی انقلاب اسلامی، طبیعی بود که همه آن برنامه‌ها و سیاستهای فرهنگی ضددین و منافع ملی منسوخ شود. امام، از تحولی صحبت می‌کرد که با پیروزی انقلاب رخ داده بود و این تحول، ایرانیان را از سقوط در سرنوشتی تلخ نجات داد: «جوان وقتی [چشم] باز می‌کرد، به مجله نگاه می‌کرد، می‌دید که همه‌اش یک مسائل جنسی[است،]... بچه را از کوچکی بزرگش کردند به ضد اسلام، به ضد وطن، به ضد ایمان. و اگر خدای تبارک و تعالی به این ملت مظلوم ترحم نفرموده بود، آن خواب‌هایی که اینها دیده بودند، بیشتر از این مسائل بود. شما یکی دو سه تا مسئله‌اش که در این آخر واقع شد، ازدواج پسر یک سرهنگی به پسر سرهنگ دیگر، ازدواج پسر به پسر! این یکی از مسائلی بود که راهش باز شد. بعدها هم اگر مهلت داده بودند، مسئله رایج می‌شد؛ چنان که در بعضی جاهای دیگر هست. فحشای علنی در خیابان، در شیراز! اینها خیلی خواب دیده بودند برای ما. دیگر قضیۀ دریایش را که همۀ آنهایی که رفته‌اند، دیده‌اند ـ و عرض می‌کنم ـ یا شنیده‌اید و قضیۀ کاباره‌ها و قضیۀ میخانه‌ها و قضیۀ قماربازی‌ها و این قضایایی که سر تا ته ایران پر از این مسائل بود. اصلاً صحبت از اسلام توی کار نبود. خداوند رحم کرد، همۀ شما را متحول کرد. تمام جوانهای ما را از آن منجلاب نجات داد و وارد کرد در یک محیط اسلامی ـ انسانی که در مقابل شرق و غرب ایستاده است و ابداً خم به ابرو نمی‌آورد که اینها دارای ـ نمی‌دانم ـ چه چیزهای پیشرفته[ای]هستند.» «6»

جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی، هم حاصل و هم پاسدار چنین تحولِ فرهنگی و روحی ایرانیان است. با این حال از همان آغاز انقلاب  و به‌ویژه از دهه هفتاد به این سو، کوشش معارضان انقلاب برای ضربه زدن به این نظام، در سطح وسیعی بر حوزه فرهنگ متمرکز شده است. پدیده تهاجم فرهنگی، جریان ریشه‌داری است که قصد بازگشت مردم و کشور به منجلابهای عصر پهلوی را دارد. در این میان، حضور برخی تفکرات متمایل به جذب روشنفکران و طبقات مدرن که به‌تدریج به جمع انقلابیونِ پشیمان پیوسته‌اند، مهمترین پاشنه آشیل نظام در مقابله با فرهنگ مهاجم غربی است؛ چیزی شبیه به حلقه لیبرال و تجددگرای فرح پهلوی.

«۱» آخرین سفر شاه، سرنوشت یک متحد آمریکا؛ ویلیام شوکراس نشر البرز، تهران، ۱۳۶۹، ص۱۱۴ و ۱۱۵
«۲» کیهان، ۱شهریور ۵۶
«۳» درباره اعتراضات مردمی و سخنرانیهای اشفاگرانه علمای شیراز و مبارزان سراسر کشور نگاه کنید به: جشن هنر شیراز، مرکز بررسی اسناد تاریخی
«۴» جلد ۳ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۲۱۷ تا صفحه ۲۳۱ 
«۵» جلد ۱۴ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۴۹۶ تا صفحه ۵۰۰
«۶» جلد ۱۷ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۱۴۴ تا صفحه ۱۵۷



خداوند رحم کرد؛ 27 مرداد 1397

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: