بسم الله الرحمن الرحیم
تبیین وظیفه ملت در موقعیت حساس کشور
سوال کردید که تکلیف ما الآن چه هست؟ و این سوال از همه قشرها هست که ما الآن که در این مرحله رسیدیم تکلیف چیست؟ شما میدانید که الآن از خیلی جهات کشور ما حساسترین مرحله حیات خودش را دارد میگذراند. از یک طرف با قدرتهای بزرگ مواجه هست؛ با امریکا، با شوروی هم که الآن در افغانستان هست و قدرتهای بزرگ تقریباً مواجه با کشور ماست. از یک طرف موقعی است که میخواهید شماها رئیس جمهور را تعیین کنید و بعد هم ان شاء الله وکلای خودتان را. و در این موقع تمام دستجاتی که نمیخواهند اسلام تحقق پیدا بکند، نمیخواهند جمهوری اسلامی تحقق پیدا کند، نمیخواهند این کشور به حال عادی برگردد و سرنوشت خودش را خود اهالی کشور به دست بگیرند، اینها راه افتادهاند و توطئه میکنند. و در یک همچو موقع حساسی اینکه تکلیف است این است که باید ما بعض از آشفتگیهایی که در محل خودمان هست، عجالتاً، موقتاً صرف نظر کنیم و این دو مرحله را بگذرانیم. مرحله تعیین رئیس جمهور، که الآن دستهایی در کار است که نگذارند، و مرحله تعیین وکلا که مجلس شورایی بخواهند محقق بشود و این هم بدتر از این خواهد شد و شلوغیها را زیادتر خواهند دامنزد. اینها میخواهند یک استقراری در این مملکت نباشد. و ما مکلفیم که کوشش کنیم که یک استقراری باشد که این مراحل را ما بگذرانیم. و کشور ما، یک کشوری بشود که جهات اسکلتش محقق شده باشد.
جلوگیری از رشد توطئهها
الحمدللَّه قانون اساسیاش خوب به تصویب رسید. ملت هم رای دادند. و دیدید که چقدر کوشش شد که نگذارند. و بحمد الله اصل جمهوری اسلامی را هم ملت رای دادند. و آن وقت هم یک اشخاصی میخواستند نگذارند. حالا هم هر چه ما نزدیکتر میشویم به پیروزی، آنها مصممتر میشوند در اینکه بشکنند. اینها قدم به قدم دارند زندگی خودشان را از دست میدهند، و دست و پا میزنند که حیات خودشان را، حیات جنایتکاری خودشان را ادامه بدهند. و ما مکلفیم که نگذاریم این توطئهها رشد پیدا بکند. و نگذاریم که اینها مسلط بشوند به اینکه بروند مثلًا در دهات، در جاهایی که زیاد میتوانند تبلیغ بکنند. تبلیغ کنند، که آشوب بپا کنند. نگذارند این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. همچو نیست که مِن باب اتفاق، اتفاق افتاده باشد که همان ساعتی که تقریباً در قم آن آشوب بلند میشود، در تبریز هم بلند میشود، این نمیشود بیرابطه باشد. این یک توطئهای است که با یک حسابی انجام میگیرد. و الّا به همان وضع به همان وضعی که در قم، در آن روز جمعه در قم، قبل از ظهر با همان ترتیبی که اینجا شروع کردند، در تبریز شروع کردند. یعنی کانّه یک جمعیت بودند با چماق و با چیز دیگر. یک جمعیت بودند که آنجا و اینجا با هم شروع کردند به شلوغکاری. و این برای این بود که الآن میبینند که اگر چنانچه رئیس جمهور هم تعیین بشود، خوب یک مرتبه پیروزی است برای ملت. نگذاریم این پیدا بشود. بعد هم میگویند اگر چنانچه مجلس شورا تحقق پیدا بکند، پیروزی ملت است، این هم میخواهند نگذارند.
توطئه دشمنان در تحریف حقایق
الآن اگر ما سرگرم بشویم به مسائل دیگر، از این مساله بازمیمانیم. اینکه من به شما آقایان تذکر میدهم و از آقایان میخواهم که بلادشان که رفتند، در محلشان که رفتند به مردم تذکر بدهند، آن این است که، توطئه این است که ما را سرگرم به بعض مسائل بکنند.
آن مسائل اصلی را ما غفلت از آن بکنیم. اگر ما از آن مسائل اصلی غفلت بکنیم، مثلًا فرض کنید اگر برای رئیس جمهوری ما موفق نشویم که یک رئیس جمهوری یک آرای زیادی، مثلًا ملت موفق نشود که چه بشود، خوب، این منعکس میشود در خارج که مملکت ایران جوری است که نمیتواند رئیس جمهورش را هم تعیین کند. چنانچه اگر موفق نشده بودیم به اینکه قانون اساسی را رای به آن بدهیم و ملت رای به آن بدهند، باز این یک چیزی میشد که مملکت ایران بازنرسیده به آن حدی که برای خودش یک نظمی تهیه کند. توجه داشته باشید که مبادا ما را در خارج از کشورمان متهم کنند به اینکه اینها رشد ندارند. این یک مطلبی بسیار مهم است. آنها دارند کوشش میکنند به اینکه، یعنی آن تفالههای رژیم سابق، آن اشخاصی که وابسته به خارج هستند، کوشش میکنند که اینجا به هم بزنند اوضاع را. آنهایی که در خارج نشستهاند و میخواهند مسائل را آن طوری که دلشان میخواست منعکس کنند. آنها در خارج منعکس میکنند به اینکه ایران آشوب است. ایران به هم ریخته است. یکی اینجا واقع میشود، ده تا آنجا گفته میشود. کم کم یک همچو مطلبی در دنیا منعکس میشود که ایران ثبات ندارد. استقرار ندارد. رشد سیاسی تا حالا پیدا نکردند. اینها برای آزادی الآن لایق نیستند. این را میخواهند. میخواهند موجه کنند این مطلب را که اگر دخالت نظامی کردند، دنیا مقابلشان نایستد. چرا؟ بگویند برای اینکه ملتی بود که نظامی نداشت. به هم ریخته بود و متزلزل بود و در معرض این بود که بکلی از بین برود. ما دیدیم که اینها رشد ندارند. یک رژیمی را پیش آوردیم که به اینها رشد بدهد. سرپرستشان باشد. این از مسائل بسیار مهم حالای ما هست. این مسائل دیگری که میگویید حکومتمان چه هست و نمیدانم رئیس فوجمان چه هست، اینها مسئله دوم است. اینها آن وقتی که شما مملکتتان را مستقرش کردید، آن وقت باید برویم سراغ اینکه زراعتمان چطور است. خانهمان چه جور است- عرض میکنم- کشتمان چه جور هست رئیس مثلًا کذامان چه جور هست. آن وقت باید تمام قواتان را اینجا بیاورید. آنها هم البته در درجه دوم، آنها هم باید گفته بشود. آنها هم باید اصلاح بشود. اما غفلت از این نکنید که یکوقت شما را بدون اینکه توجه داشته باشید، از آن مسلک اصلی و مقصد اصلی بازدارند و متوجه کنند به یک مقصد دیگری. از آن راهی که میخواستید بروید، شما را برگردانند به یک راه دیگری. این یک مسئله بسیار مهمی است که اگر ما این غفلت را بکنیم و از آن راه برگردیم به یک راه معوجی، اساس مطلب از دست ما میرود. یکوقت اساس مطلب در معرض خطر است، یعنی اساس کشور در معرض خطر است، یکوقت اساس نه، اما خوب حکومت کجا غلط است. فلان مثلًا کجا چه میشود. اینها بعد از استقرار اساس مطلب و مستحکم شدن اساس کشور، آنها آسان است.
هدف دشمنان، غفلت از مسائل اساسی
تغییر یک رئیس فوجی، تغییر یک حکومتی- عرض میکنم- رفتن یک روحانی یک جائی، اینها یک مسائلی است که جزئی است و آسان. غفلت نکنید از اینکه در اطراف این مملکت، الآن هر جا شما بروید در اطراف این مملکت، دستجات مختلف همه دنبال این مطلبند که مردم را نگذارند آن راهی که باید بروند، بروند. هر جا یکجوری، هر جا یکجور غائله بلند میکنند که نگذارند مردم راه مستقیمی که باید بروند، که برسند به اساس مطلب. یعنی منتهی بشوند به اینکه مملکتشان جوری شده است که دیگر همه چیزش تمام است؛ یعنی اساسش. همان طوری که اگر ما رای نداده بودیم به اصل جمهوری اسلامی، یا میرفتیم سراغ اینکه خوب حالا حکومت اینجا چه جوری است، و فرض کنید شهربانی اینجا چه جوری است، غلط بود. الآن که شما میخواهید اساس را درست کنید، که رئیس جمهور میخواهید تعیین کنید، الآن همه قوا باید متوجه این بشود که توطئههایی که میشود که نگذارند رئیس جمهور تعیین بشود و غوغا خواهد شد، این را بدانید که مهیا باشید. همه جا خواهند یک غوغایی کرد. متوجه باشید که شما را دیگر برنگردانند از راه مستقیم به یک راه دیگری. خودشان غوغا کنند و فایده ببرند. همه متوجه این مساله باشید، همه جا. الآن وقت اینکه من کسالت دارم نیست. وقت اینکه من در محلم- مثلًا فرض کنید که- فلان قضیه واقع میشد، الآن وقتش نیست. این وقت دارد. این را کراراً من عرض کردم. اگر یکوقت خدای نخواسته یک زلزلهای در یک شهری بیاید، شما هیچ فکر این هستید که من حالا خانهام وضعش چه جوری است یا زندگی؟ همه میروید برای اینکه این زلزله زدهها را بیرون بیاورید. هیچ در فکر این نیستید که حالا من وضعم چیست. شما آن وقتی که در حال نهضت بود، که میخواستید این مرد فاسد را که همه چیز را فاسد کرده، از کشورتان بیرون کنید، تو خیابانها میرفتید، پشت بام میرفتید، پایین، بالا فریاد میزدید. هیچ فکر این بودید که رئیس شهربانی چه جوری است؟ هیچ فکر نبودید. اگر آن وقت فکر این بودید، این پیروزیها را پیدا نمیکردید. اینکه پشت کردید به همه مقاصد خودتان و رو کردید به دشمن، دشمن را بیرون کردید، حالا هم همه مقصدهای جزئی را که دارید رها کنید، بروید سراغ این دو مرحله. این دو مرحله را تمام بکنید و بعد از اینکه این دو مرحله تمام شد، آن وقت اساساً باید این مملکت همه چیزش درست بشود. خیال نکنید که فقط ارومیه شما این طوری است. همه جا این طوری است. همه جا یک مقداری از آن تفالههای سابق باقی مانده. پاکسازی یک مملکتی که در طول تاریخ خراب بوده، و این پنجاه سال خرابتر بوده، و این سی سال اخیر دیگر بدتر از همه وقت شده، خرابی این محتاج به یک طول زمانی است.
ضایع کردن جوانان توسط رژیم شاه
اینها جوانهای ما را ضایع کردند، که این یک عمر لازم دارد که یک جوانی که ضایع شد در این رژیم، هروئینی شد در این رژیم، تریاکی شد در این رژیم، شارب الخمر شد در این رژیم، عادت به سینماهای فاسد کرد، عادت به این مراکز فحشا، که همه را درست کرده بودند و با نقشه برای اینکه نگذارند جوانهای ما یک جوانهای محکمی از کار درآیند، که بتوانند مقابل آنها بایستند. این محتاج به این است که مدتها طول بکشد تا یک تحول حاصل بشود.
تحول معجزهآسا
این تحولی که الآن حاصل شده، یک تحول معجزهآسایی است آقا. یک مملکتی که جوانش مشغول بود به- فرض کنید که- تعیّش، سایرین هم مشغول، هر کسی به کار خودش مشغول بود، و در ذهنشان نمیآمد که میشود یک همچو کاری انجام بگیرد، خدا خواست که، یکدفعه ملت را متبدل کرد به یک چیز دیگری. همه ایستادند در مقابل این دشمن و همه این را پیش بردند. جوانها از آن مراکز کشیده شدند به خیابانها. مردم از بازار و کسبشان دست برداشتند، کشیده شدند به خیابانها. حتی آن پیرمردهای زاغهنشین با اولادشان آمدند به خیابانها و فریاد کردند. با فریاد و مشت و با سنگ و با اینها، بر آنها، تانکها و آن بساطی که آنها داشتند، موفق شدند. و این یک چیز خدایی بود. یک چیزی نبود که بشر بتواند این مسائل را درست کند. خدا این کار را کرد. و حالا باز شما باید همه با هم متوجه باشید به اینکه مملکت اسلامی الآن دست شما امانت است. تا حالا شما موظف نبودید، از باب اینکه طاغوت بود بر شما مسلط. شما بگویید «ما چه کنیم»، الآن دیگر «چه کنیم» ندارد.
همت همگانی در آبادانی ایران
الآن یک مملکتی است، دست ملت است. این ملت موظف است این مملکت اسلامی را سر و سامان به آن بدهد. سرو سامان به آن دادن این است که هر اختلافی هر جا میخواهد پیدا بشود، خفه کنند آن اختلاف را. نگذارند اختلاف پیدا بشود. هر جا میخواهند این اشخاص فساد بکنند، بشناسانند آنها را. بگیرندشان، تسلیمشان کنند به دادگاه. یک مسئلهای است عمومی باید انجام بگیرد. ننشینید شما برای اینکه دولت برای شما چه کار بکنند. رئیس شهربانی چه بکند. خودتان هستید. مال خودتان است مملکت. خودتان باید حفظش کنید. بگذارید این دو مرحله هم ان شاء الله پیش برود. بعد که پیش برود، یک آرامشی قهری حاصل میشود. یعنی آنها دیگر طمعشان تقریباً بریده میشود.- قهری یک آرامش ممکن است ان شاء الله حاصل بشود- و آن وقت هم با همت همه باید درست بشود. یک مملکتی نیست که بتواند یک کسی، شما بنشینید که دولت انجام بدهد. دولت هم یک افرادی هستند مثل شما. آنها هم قدرت همچو زیادی ندارند. آنها هم افرادند. همه باید با هم دست به هم بدهیم. نه مرد تنها، خانمها هم همین طور. طبقه واحد نه، همه طبقات باید دست به هم بدهند تا یک خرابهای که برایشان گذاشتند آباد کنند و زندگیشان را در آنجا اداره کنند.
خداوند ان شاء الله همه شما را حفظ کند و موفق باشید.