یادداشت
ما شرقی هستیم!
تاملی درباب نظرات امام با موضوع رسانه، تلویزیون و تقلید از غرب

ما شرقی هستیم!


رسانه انقلاب اسلامی، بحثی دراز، چالشی بی‌پایان و دارای جنبه‌های کشف نشده بسیار است. در اینجا قصد شناخت یکی از مسائل آن، که شاید کوچک باشد اما آثاری نمایان و بزرگ دارد، یعنی تقلید از رسانه‌های غربی را داریم.
هنگام نام‌بردن از رسانه‌ها، امام تمام رسانه‌های آن‌دوران را نام می‌برند، به ترتیب اهمیت و آخرین و مهم‌ترین جایگاه را اختصاص می‌دادند به تلویزیون. در دوران ما هرچند می‌دانیم تلویزیون دیگر جایگاه پیشین را ندارد، نباید حساسیت‌مان به تلویزیون را از دست بدهیم. باید توجه داشته باشیم که رشد وسایل ارتباط جمعی به معنای از میان رفتن تلویزیون نیست و به معنای تکامل آن است. تلویزیون وسیله‌ایست که به صورت «مستمر» محتوای گوناگون از اخبار، سریال، فیلم سینمایی، مستند و برنامه‌های سرگرم‌کننده دیگر پخش می‌کند. اینترنت و فضای مجازی این وجوه را از بین نمی‌برد؛ همگرا می‌نماید و از انحصار بیرون می‌کشد. جهاتی که امام برای اهمیت تلویزیون ذکر می‌‌نمایند به این گونه است:
«در این‌ها آنی که از همه این دستگاه‌ها بیشتر رابطه با انسان دارد تلویزیون است. از دو جهت: یک جهت اینکه مطبوعات هر چه هم تیراژش زیاد باشد اولًا به اندازه سطح یک مملکتی نیست و ثانیاً همه افراد نمی‌توانند استفاده کنند، برای اینکه الآن تقریباً نیمی از جمعیت ما سواد خواندن ندارند تا اینکه از مطبوعات و نوشته‌ها استفاده کنند. سینماها در یک محیط محدود می‌توانند کار خودشان را انجام بدهند. رادیو هم در همه جا هست، در همه چیز هست لکن فقط از راه سمع است. [اما] آن چیزی که در همه کشور، یعنی آن دهاتی که توی خانه خود نشسته در مرز و هیچ سواد هم ندارد، لکن چشم و گوش دارد، این از رادیو تلویزیون استفاده می‌کند...» «1»
از این وجوه به هیچ عنوان در دوران ما کاسته نشده است. می‌توان برای شبکه‌های اجتماعی فراگیر نیز این وجوه را ذکر کرد و گفت مستمر، همه‌جانبه و همگانی‌ است اما نکته مهم این است که امروزه رسانه‌ها یکدیگر را پوشش می‌دهند. تلویزیون در اینترنت نمود دارد و اینترنت بر تلویزیون تاثیر. معنای همگرایی نیز همین است. پس این پندار که دیگر دوران تلویزیون گذشته است و تلویزیون دیگر مخاطب چندانی ندارد به حکم عقل و آمار باطل است.
اما یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های انسان‌هایی که هم با رسانه آشنایی دارند و هم با احکام و سبک زندگی اسلام، کسانی چون شهید سید مرتضی آوینی، این است که آیا تولید برنامه‌هایی در سبک و سیاق برنامه‌های غربی، صرفاَ با این توجیه که ما از محتوای اسلامی در آن‌ها استفاده می‌نماییم، توجیه اسلامی دارد؟ آیا ما با تقلید شکل برنامه‌مان از غربی‌ها و تزریق محتوای بومی‌مان در آن شکل‌ها، به برنامه‌سازی اسلامی نزدیک می‌شویم؟ یعنی که با این حساب، شکل برنامه‌ها به خودی خود هیچ تاثیری بر مخاطبان ندارد؟ این سوال بسیار عمیقی است، و دغدغه موشکافان و حماسه‌سازان عرصه تفکر بوده و هست.

امام شان تبلیغی تلویزیون را اینگونه بیان می‌دارند:
«تمام این رسانه‌ها باید مربی این جامعه باشند. از اول هم این‌ها که درست شد برای تربیت درست شد. فرض کنید که برای تربیت درست نکرده‌اند؛ اما این آلات تربیت‌ است. روزنامه و مجله باید مربی باشد برای آنهایی که روزنامه خوانند. سینما باید مربی باشد برای آنهایی‌ که در سینما وارد می‌شوند. تئاتر هم همین طور. و تلویزیون و رادیو هم از همه بالاتر.» «2»
از کنار این سطور ساده نمی‌شود گذشت. این‌ها حرف‌های بزرگی هستند که طیف‌های مختلف فکری همین امروز از شنیدن آنها حیرت می‌کنند و پذیرفتنشان را غیر ممکن می‌دانند. اینکه کسی چون امام(ره)، اصل رسانه را صرفاً چون زائیده تمدن غرب است، نفی نمی‌کنند و آن را در مسیر رشد انسان‌ها مفید می‌داند، نکته مهمی است.
یکی از مبنایی‌ترین کلمات امام خمینی، که قطعا از اساسی‌ترین اهداف انقلاب و نظام اسلامی نیز شمرده می‌شود، مفهوم رشد است یا تربیت، که در اینجا هم‌معنا هم می‌توانند باشند. این یکی از آن کلمات کعبه‌وار اسلام است که بسیاری از معارف و احکام شریعت به دور آن می‌گردند.
مبنای رسانه در غرب سرگرمیست و مبنای رسانه در انقلاب اسلامی رشد. همانگونه که زکات در قرآن هم‌نشینی چون نماز دارد، تلویزیون هم در صحیفه امام هم‌نشینی چون تربیت دارد.

«این دستگاه‌ها را می‌بینید که از بچه‌های کوچولو تا بزرگ‌ها و پیرمردها و پیرزن‌ها پایش می‌نشینند و نگاه می‌کنند؛ این دستگاه اگر آموزنده باشد، اگر فیلم‌ها یا -عرض بکنم که- خطابه‌ها یا حرف‌ها یا اخبار جوری باشد که آموزنده باشد، این بچه کوچولو هم از حالا تربیت می‌شود، یک تربیت صحیح، و اگر چنانچه خدای نخواسته یک خلافی در او باشد، آن بچه‌ها که کوچک‌اند از اولِ تربیت، تربیت فاسد می‌شوند. و این هم به عهده شماست.» «3»
هدف رسانه در غرب غفلت است و در اسلام بیداری و آگاهی. بومی‌سازی یک پلتفرم یا یک برنامه به این است که رشد و تربیت اسلامی را بدون اینکه به ذات سرگرم‌کننده و جذاب بودن رسانه خللی وارد شود در آن بگنجانیم. تقلیدِ صرف در برنامه‌سازی تلویزیونی از این‌‌ جهت مذموم است که با این کار، تضاد شدید بین هدف و مبنای این دو رسانه هیچ انگاشته می‌شود. از طرفی در برنامه‌سازی تلویزیونی تقلید را به کلی نمی‌توان نفی کرد، اما ضروری است این تقلید با مبنایمان حداقل زاویه را داشته باشد و دوم اینکه در مرحله تقلید نمانیم.
باید بپذیریم اگر روزی ادعا نمودیم فلان‌برنامه تلویزیونیِ اسلامی نداریم چون زاییده غربی‌هاست، تلویزیون اسلامی نیز نداریم، بانکداری اسلامی نیز بی‌معناست. حتی سرودخوانی نوجوانان را در بهشت زهرا پس از ورود امام نیز، آن‌هم اشتباه بود!

برخی در پاسخ این حرف، سخن دقیق و بجای سید شهیدان اهل قلم، شهید آوینی را یادآور می‌شوند که ایشان هم از قول نظریه‌پردازان غربی می‌گوید رسانه، همان محتواست. می‌گوید این ساده‌اندیشی است که بگوییم ما در ظرف سینما و تلویزیون محتوای انقلاب اسلامی را می‌ریزیم و آن وقت این‌ها می‌شوند رسانه انقلاب اسلامی. می‌گوید تلویزیون، نظم اسلامی زندگی انسان مسلمان را به هم می‌ریزد، حال هرچه که می‌خواهد پخش کند.
اما باید توجه داشته باشیم که سید شهیدان اهل قلم این سخنان را در کتاب آینه جادو که مملو از مقالات آموزشی و ریزبین سینمایی است می‌گوید! باید توجه داشته باشیم، آن‌روزی که پیکرش بر رمل‌های فکه غلتید؛ مشغول بازدید از مناطق عملیاتی نبود! برای مستندسازی به آنجا رفته بود. نشویم مانند آنان که سری تکان می‌دهند و می گویند چه کشید علی از این جماعت سر به سجود اما حواسشان نیست علی را در سجده کشتند. هدف شهید‌آوینی هیچ‌گاه نفی سینما و تلویزیون نبود چنان که هدف امام او نیز این نبود.
شهید‌آوینی در کتاب «آینه جادو»، جلد اول و در مقاله‌ای با عنوان «جادوی پنهان و خلسه نارسیسی»، می‌گوید نباید صرفاً به فکر محتوا بود و از ابزار غافل شد. این مقاله اینگونه آغاز می‌شود:
«یکی از احکام مشهوری که درباره سینما و تلویزیون عنوان می‌شود این است که این‌ها ظرف‌هایی هستند که هر مظروفی را می‌پذیرند؛ این‌ها ابزار هستند و این ما هستیم که باید از این ابزار درست استفاده کنیم... و کسی هم از خود نمی‌پرسد که اگر این‌چنین بود چرا ما بعد از یازده سال از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هنوز نتوانسته‌ایم از این ابزار آن چنان که شایسته است استفاده کنیم.» «4»
این مقاله با نگاه به مقاله مشهوری از «مارشال مک لوهان» با عنوان «رسانه پیام است» ادامه پیدا می‌کند و برای اینکه به خواننده مثالی از تاثیر خود تلویزیون، سوای محتوایش بر مخاطب ارائه نماید، جایگزین شدن نظم تکنولوژیک به جای نظم دینی را مطرح می‌کند. تاثیر تلویزیون را با پول در ژاپن و صنعت چاپ در اروپا مقایسه می‌کند و در پایان مقاله بخشی از مسئولیت را به دوش مخاطبان و مصرف‌کنندگان می‌گذارد. او در هنگام نتیجه‌گیری، چنین می‌نویسد:
«شان انسان والاتر از آن است که به اسباب و وسایل تعلق پیدا کند، و رشد انسان در مسیر تعالی به سوی حق در معارج نهایی به قطع تعلق نسبت به اشیا و یاس از اسباب منتهی خواهد شد. پیشنهاد ما آن نیست که ابزار تکنولوژیک را به دور بیندازیم؛ آنچه که ما باید خود را از آن در امان داریم «مرعوب و مفتون شدن در برابر تکنولوژی» است و تنها در این حالت است که می‌توان «بدون وابستگی» از علوم رسمی و محصولات تکنولوژیکی آن در خدمت غایات مقدس دینی سود جست.» «5»
بنابراین می‌توان نتیجه گرفت امام خمینی و به تبع آن شهید آوینی معتقد بودند که زاییده غرب بودن یک تفکر یا ابزار یا پلتفرم دلیل خوبی برای طرد آن توسط انقلاب نیست بلکه باید دید آن پدیده غربی مضل عن سبیل الله هم می‌باشد یا نه. 


«باید رادیو- تلویزیون مربی جوانهای ما، مربی مردم کشور باشد، نه اینکه مطالبی در او گفته شود که مخالف با وضعیت کشور است، مخالف با مصلحت کشور است، و جوانهای ما را جوری بار می‌آورند که برای خودشان نباشند، برای دیگران باشند.» «6»
«ما بحمد الله گویندگان و نویسندگان خوب داریم. ما همه چیز داریم. من غالباً فیلم‌هایی که‌ خود ایرانی‌ها درست می‌کنند به نظرم بهتر از دیگران است. مثلًا فیلم «گاو» آموزنده بود. اما حالا این فیلمها باید حتماً از امریکا و یا از اروپا بیاید با یک بی‌بند و باری، تا روشنفکران غربزده شاد شوند.» «7»
«ما با سینما مشکل نداریم ما با فحشا مشکل داریم...» «8»
ما اگر نه به عنوان جامعه مسلمان به عنوان جامعه شرقی باید به دنبال فرم خود باشیم، و در این سخنان، امام خمینی با تکیه بر تمامی این شواهد با استفاده‌های اسلامی از ابزار‌های غربی، مشکلی ندارند‌. این موضع بیانگر آن است که به دنبال فرم خود بودن نه مساوی طرد و راه‌ندادن ابزار، که مساوی تغییر ماهیت آن است.
بدین معنا که کجا خط قرمز را می‌کشیم؟ کجا می‌گوییم اینجا دیگر تقلید ممنوع؟ جایی که تقلید مضل عن سبیل‌الله باشد. تلویزیون پهلوی زیاد آهنگ پخش می‌کرد؛ شما زیاد آهنگ پخش نکنید. این مخدر مغز جوانان مملکت است...در اینجا دیگر گوشمان به شرق و غرب نیست:
«نه اینکه ما بگوییم رادیو- تلویزیون اسلامی هست، ولی ببینیم یک حرفهایی در آن می‌زنند که به اسلام و به انقلاب اسلامی لطمه وارد می‌آورد. باید کاملًا توجه داشت که به هیچ وجه ما نباید مقلد شرق و غرب باشیم. زیرا تقلید از شرق و غرب با رادیو- تلویزیون اسلامی نمی‌سازد. باید کاملًا مراقبت کنید و خوف از گفته‌ها و نوشته‌های این روشنفکران غربزده ابداً نداشته باشید.» «9»
مهم است که بدانیم همانگونه که تقلید صرف، که نشان انفعال است، باعث عدم خلاقیت، بسته شدن اذهان و تهی شدن فرهنگ می‌شود، نفی مطلق تقلید از تجربیات بعضا بسیار غنی‌تر و طولانی‌تر ملل و فرهنگ‌های دیگر باعث ناپختگی و عقب‌ماندگی هرچه بیشتر ما در آن پدیده‌ها می‌شود. به خاطر داشته باشیم خلاقیت که عبارت دیگر آن در این اینجا می‌تواند بومی‌سازی باشد، نافی رصد دقیق پدیده در فرهنگ مبدا، و اصل آموختن و در لفظ بی‌تعارف‌تر شاگردی کردن نیست. این مرز را دیدن و از آن نگذشتن اولین وظیفه، (و نه تنها وظیفه) اصحاب رسانه از دیدگاه امام بزرگوار است.

«۱»- بیانات در جمع کارکنان سازمان صدا و سیما (نقش رادیو و تلویزیون)، ۲۸ تیر ۱۳۵۸.
«۲»- همان.
«۳»- سخنرانی در جمع کارکنان سیمای جمهوری اسلامی (اهمیت رادیو- تلویزیون)، ۱۲ مهر ۱۳۵۸.
«۴»- کتاب آینه جادو، جلد اول، ص ۶۷.
«۵»- همان.
«۶»- بیانات خطاب به مدیر واحد اطلاعات صدا و سیما (ضرورت تصفیه در سازمان)، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۹.
«۷»- سخنرانی در حضور مدیر عامل صدا و سیما (اهمیت رادیو- تلویزیون و وظایف آن)، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۹.
«۸»- سخنرانی در بهشت زهرا (غیر قانونی بودن مجلس و رژیم)، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷.
«۹»- «۷»- سخنرانی در حضور مدیر عامل صدا و سیما (اهمیت رادیو- تلویزیون و وظایف آن)، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۹.



ما شرقی هستیم!؛ 25 شهریور 1398

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: