بسم الله الرحمن الرحیم
پیروزی در سایه سیطره اسلام بر همه دستگاهها
اساساً این انقلاب و این نهضت، بر اساس اسلام است؛ یعنی، ما هیچ تز دیگری، هیچ امر دیگری را غیر از اسلام نمیپذیریم. و این قوای انتظامی، اعم از سپاه پاسداران و ژاندارمری و ارتش و دیگران، باید خودشان را با اسلام منطبق کنند. افرادی که آن دید اسلامی را ندارند- یعنی نپذیرفتند اسلام را- این اشخاص را باید تصفیه کنند. اشخاصی که دید اسلامی دارند، پذیرفتهاند اسلام را لکن در عمل، عمل اسلامی ندارند، سرخود کارهایی که خودشان میخواهند میکنند، اینها هم باید هدایت بشوند و چنانچه مایوس شدند سران از اینکه هدایت تاثیر بکند، تصفیه بشوند. بالاخره آن که مردم را برانگیخت اسلام بود؛ هیچ قدرت دیگری قادر به این نبود که یک ملت 35 میلیونی را به یک راه ببرد، هیچ قدرتی قابل نبود، نمیتوانست و لهذا ما در طول تاریخ که دیدیم، آنهایی هم که خودمان یادمان است مثل قضیه نفت، چون اسلامی نبود، ملی تنها بود، به اسلام کاری نداشتند، از این جهت نتوانستند کاری انجام بدهند، آن کارهای نصفه کارهای هم که انجام دادند، بعدش از دستشان گرفته شد و رفت کنار. اگر اسلام در کار باشد و مکتب اسلام در کار باشد در این قشر نظامی و غیر نظامی، ما پیروز خواهیم شد و اگر این مکتب را ما فراموش بکنیم و هر کس بخواهد دنبال کار خودش باشد و فکر خودش باشد، این آسیبپذیر خواهد بود؛ و لهذا بر همه ما، بر همه روسای ارتش، روسای پاسداران، روسای ژاندارمری، روسای شهربانی و همه روشنفکران و همه نویسندگان لازم است که ما همه را به یک وجهه سوق بدهیم؛ این ملت را ما به سوی اسلام و به سوی الله سوق بدهیم. اگر یک همچو کاری انجام بگیرد که اسلامی بشود همه دستگاهها، پیروزی ما داریم، هیچ اشکال نیست که ما پیروز خواهیم شد؛ اما اگر متشتت بشود، در هر جایی علی حده یک سازی بزنند، مثلًا، سپاه پاسداران خودش علی حده هیچ کار ندارد به ژاندارمری، مثلًا، مخالفت هم حتی میکند، یا با ارتش گاهی هم مثلًا، مخالفت بکند، یا آن دستگاه به دستگاه دیگر یک مخالفتی و روبروی باشد، باید ما آماده این باشیم که و لو در دراز مدت شکست بخوریم.لزوم هماهنگی میان قوای مسلح
از مسائل مهمی که من اعتقاد دارم و میگویم باید حتماً بشود، هماهنگی است بین این قوایی که قوای مسلحند، از هم جدا نشوند، با هم باشند؛ دیگر راهش و ترتیبش که هماهنگ بشوند، باید خودشان فکر بکنند، و آقایانی هم که از طرف من در آنجا هستند همفکری بکنند که اینها را هماهنگ بکنند. این طور نباشد که اگر یک مسئلهای خدای نخواسته پیش آمد، این یک راهی برود، آن یک راه دیگری برود که موجب شکست بشود.اهمیت حفظ ظواهر اسلام
از مهمات مساله این است که اولًا اسلامی بشود همه چیز، و ظواهر اسلام باید در آنجا حکمفرما باشد. اینکه بعضیها عقیده دارند که حالا ظواهر را کار نداشته باشیم و برویم سراغ مکتب، اینها بر خلاف اسلام است. آن چیزی که هست این است که باید ظواهر در این پادگانهای ارتشی و در آن مراکزی که شما هستید و پاسدارها هستند، ظواهر باید محفوظ باشد؛ یعنی، امروز که ماه مبارک رمضان است همه اینها روزهدار باشند، آنهایی که واجب است برایشان روزه بگیرند، روزهدار باشند، نماز بخوانند در آنجا، و کارهای منکر در آنجا به هیچ وجه نباشد. ضوابط اسلام باید محفوظ باشد، جمهوری اسلامی معنایش این است؛ و الّا اگر یک جمهوری باشد، اسمش جمهوری اسلامی باشد، لکن وقتی که برویم در ژاندارمری، برویم از اسلام خبری نباشد، در سپاه پاسداران بیاییم مثلًا از آنجا خبری نباشد، ارتش برویم خبری نباشد، ادارات خبری نباشد، این جمهوری اسلامی نیست؛ این یک لفظ غلطی است که گذاشتند روی جمعیتی و روی مملکتی که دارد همان به طور طاغوت اداره میشود. ما باید این محتواها را با جدیت اصلاح بکنیم. افراد ناصالح را اگر واقعاً بر خلاف مکتب هستند، از اول باید کنارشان زد، و چنانچه یکوقت خدای نخواسته خیانتی هم کردند، باید به دادگاه سپردشان، و افرادی که مکتبی هستند- یعنی، فکرشان فکر اسلام است لکن عملشان بر خلاف است- اینها را باید هدایت کرد؛ اگر هدایت شدند که شدند، اگر هدایت نشدند، بعد از چندی که دیدید فایده ندارد کنارشان بگذارید، تصفیهشان بکنید.تاکید بر حفظ نظم و انسجام برای جلوگیری از تزلزل
و از مهمات این است که نظم در کار باشد؛ یعنی، اگر نظام نباشد در کار و امور تحت یک نظامی انجام نگیرد این تزلزل ایجاد میکند. اگر بنا باشد که فرض کنید که سپاه پاسداران اطاعت نکنند از رئیسشان، همه اینها اطاعت نکنند از آن فرمانده کل، در ژاندارمری همین طور، در آنجا همین طور و خودشان بخواهند هر کدامی یک راهی بروند، این اسباب این میشود که یک قوای مسلح متزلزل بشود و با تزلزل قوای مسلح، مملکت متزلزل است. بنا بر این، یکی از مهمات این است که نظم را حفظ بکنند؛ یعنی، بشناسند آن که رئیس فوج است، آن که رئیس لشکر است، آن که رئیس پاسداران است؛ این را همه به نام اسلام بشناسندش به اینکه لازم است اطاعت از او بکنند. حالا مثل زمان طاغوت نیست که اگر خواستم اطاعت میکنم، اگر هم ظاهری نخواستم در باطن اطاعت نکنم. حالا مساله، مسئله اسلام است، اسلام باطن و ظاهر همه را دارد میبیند. خدای تبارک و تعالی محیط به باطن و ظاهرها هست. آنی هم که در باطن مخالفت بکند، آن هم مخالفت خدا را کرده است. این هم یکی از مسائل مهمی است که در ارتش و در سپاه پاسداران و در همه قوای انتظامیه و قوای مسلحه، در همه اینها باید مراعات بشود.یکی از مسائل مهم هم این است که گاهی در بین همین پاسداران انقلاب، که من اینها را بسیار دوست دارم و بسیار به آنها محبت دارم و من از آنها متشکرم، و ملت ایران اصل هر چه دارد از این سنخ جمعیت دارد، گاهی اینها در بینشان اشخاصی نفوذ میکنند، یک کارهایی انجام میدهند که موجب هتک حرمت سپاه پاسداران است؛ مثلًا، میروند خودشان یک چند نفری، حالا تشخیص دادند که آنجا فلان آدم، بد آدمی است، میروند میگیرندش، میروند- فرض کنید- باغش را میگیرند، میروند زمینش را میگیرند، این طور کارها اسباب این میشود که مشوش کند امور را. این بر خلاف نظام اسلام است، بر خلاف نظام- عرض میکنم- جمهوری اسلامی است. این طور چیزها باید جداً جلویش گرفته بشود که پاسدار بدون امر دادستان کل، بدون امر عدلیه نتواند دخالت بکند در امور، نرود دخالت بکند در امور. این طور نباشد که حالا ببیند یک قدرتی دارد هر کاری دلش میخواهد بکند. این معنی هرج و مرج و طاغوتی معنایش همین است که بینظم و بیانضباط یک کاری را انجام بدهد. این هم یکی از مهماتی است که شما باید در سپاه پاسداران با جدیت و همراهی با ایشان که در آنجا هستند، و سایر اشخاصی که در آنجا هستند و با شما همکاری میکنند، جداً از این مساله در سرتاسر ایران جلوگیری بکنید؛ یعنی، اگر یک پاسداری یا پاسدارانی رفتند در یک جایی و بدون در دست داشتن حکم- مثلًا- دادگاهها بروند خودشان خودسر، زمینی بگیرند، باغی بگیرند، مالی تصرف کنند، اشخاصی را- عرض بکنم- بازداشت بکنند، این باید ازشان بازخواست بشود و خواسته بشوند آنها و تادیب بشوند آنها. بنا بر این، اگر بخواهند مملکت ایران یک مملکتی باشد که بتواند روی پای خودش راه برود، و بتواند ان شاء الله آتیه خودش را به طور شایسته انجام بدهد و اصلاح بکند، اول باید این قوای مسلح تحت نظم بیایند و تحت انضباط بیایند. چه آنهایی که در سپاه پاسداران واردند و چه آنهایی که در سایر قوای [نظامی]، اینها باید تحت نظام بیایند، تحت انتظام بیایند، و شرعیت خودشان را حفظ بکنند و اسلامیت خودشان را حفظ بکنند تا ان شاء الله کارها انجام بگیرد. و باز هم تکرار میکنم این را که همکاری قوای انتظامیه، از واجبات شرعیه است و مفترق شدنشان خلاف شرع است؛ یعنی، هر کسی علی حدّه بخواهد چه بکند، ممکن است که البته نظر مختلف یکوقتی باشد، اما باید بنشینند، روسایشان بنشینند با آن اشخاصی هم که من نماینده دارم در آنجا بنشینند، اگر یک اختلاف نظری دارند، حل بکنند. این طور نباشد که یکوقت یک صدایی اگر درآید ببینیم پاسدارها یک کاری انجام دادند علی حده و ژاندارمری یک کاری علی حدّه، ارتش یک کار علی حدّه، انسجام نداشته باشد. باید این قوا منسجم و هماهنگ باشند، و این با جدیت شما و آقای محلاتی «1» که در آنجا هستند و آقای خامنهای «2» که در آنجا هستند و آقایان دیگر که در جاهای دیگر هستند، و مشورت بین خود شماها باید اینها انجام بگیرد. و اما این کلمهای که گفتید که میخواهند که من دخالت بکنم، من که نمیتوانم در همه امور دخالت بکنم؛ بالاخره من اشخاص دارم، باید اشخاص دخالت کنند. من مثلًا، حالا شما را تایید میکنم که در سپاه پاسداران باشید و در راس باشید، این معنی دخالت من است، معنی این است که شما اگر کاری آنجا انجام بدهید من انجام دادهام در آنجا. آنها اگر بخواهند شنوایی از من بکنند باید از شما شنوایی بکنند و همین طور سایرین، از آن کسی که من قرار دادم وقتی که اطاعت بکنند، همان اطاعت از من است و همان دخالت من است. این طور نیست که هر کدام، علی حده باشند. فرض کنید که آقای رئیس جمهور را من قرار دادم برای اینکه رئیس کل قوا باشد، و آن چیزی را که من قرار دادم چنانچه با آن موافقت بکنند موافقت با من است، و من خودم مستقیماً نمیتوانم همه امور را دخالت بکنم؛ من باید بالاخره اشخاص را قرار بدهم و یک نظمی ایجاد بشود.