آقای رضوانی مسئول امور اداری و مالی دفتر امام در نجف بود. امام ایشان را خواستند و تعدادی قبض به ایشان داده و گفتند: فردا کسانی که پول می آورند اینجا و سهم امام می آورند، شما در این قبضها مقدار پولی را که می دهند بنویسید و برای اینکه مردم نفهمند ما از اینجا رفته ایم، بیایید اندرونی، چند دقیقه ای صبر کنید و بعد برگردید و قبض را به طرف بدهید با این کار طرف نمی فهمد که من نیستم. همین کار هم شد. اما ظهر که همه برای نماز آمدند دیدند امام در مسجد نیستند. فهمیدند حادثه ای پیش آمده است. چرا که امام در موقع شهادت برادرم حتی یک روز هم نماز جماعتشان را قطع نکردند. مردم می دانستند امام کسی نیستند که برای نماز جماعت تشریف نیاورند.
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 3، صفحه 53.
راوی: سید احمد خمینی.