اوایلی که تازه مکلف شده بودم یک شب قبل از نماز خوابیده بودم که آقا با اخوی وارد شدند. خیلی سرحال و خوشحال بودند. از من پرسیدند: نماز خوانده ای، من فکر کردم چون الآن آقا سرحال هستند دیگر وقت نماز خواندن من هم برایشان مساله ای نیست؛ تا گفتم: نه، یکدفعه به قدری ایشان تغییر حالت دادند و عصبانی شدند که ناراحتی سراسر وجودشان را فرا گرفت.
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 3، صفحه 69.
راوی: فریده مصطفوی.