علت هجرت امام به پاریس، به جریاناتی که چند ماه قبل از این تصمیم روی داد برمی گردد. با اوجگیری مبارزات مردم ایران، دو دولت ایران و عراق در جلساتی متعدد که در بغداد تشکیل گردید، به این نتیجه رسیدند که فعالیت امام نه تنها برای ایران که برای عراق هم خطرناک شده است. توجه مردم عراق به امام و شور و احساسات زائرین ایرانی چیزی نبود که عراق بتواند به آسانی از کنار آن بگذرد و بدین جهت برادر عزیزمان، آقای دعایی را خواستند تا خیلی روشن نظرات شورای انقلاب کشور عراق را به عرض امام برساند. آقای دعایی نظرات عراق را برای امام بیان داشت که مخلص آن عبارت است از: 1- حضرتعالی چون گذشته می توانید در عراق به زندگی عادی خود ادامه دهید ولی از کارهای سیاسی ای که باعث تیرگی روابط ما با ایران می گردد خودداری نمایید. 2- در صورت ادامهٔ کارهای سیاسی باید عراق را ترک کنید. تصمیم امام معلوم بود. رو کردند به من و فرمودند: «گذرنامهٔ من و خودت را بیاور» و من چنین کردم. آقای دعایی عازم بغداد شد ولی از گذرنامه ها خبری نشد. چندی بعد سعدون شاکر رئیس سازمان امنیت عراق خدمت امام رسید و مطالبی در ارتباط با روابط ایران و عراق، اوضاع عراق و منطقه و گزارشاتی از این دست را به عرض امام رسانید، ولی در خاتمه چیزی بیشتر از پیغام قبلشان نداشت. امام خیلی صحبت کردند که متاسفانه ضبط نشد، مثلاً فرمودند: «من هر کجا بروم و فرشم را (اشاره به زیلوی اتاق) پهن کنم، منزلم است.» و یا گفتند: «من از آن آخوندها نیستم که تنها به خاطر زیارت دست از تکلیفم بردارم.»
منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 4، صفحه 140.
راوی: سید احمد خمینی.