امام نگاهشان آن قدر پر محبت و آن قدر تسلی دهند بود که خدا شاهد است ـ گاهی اوقات، خوب، گرفتاری طبیعی است که برای هر کسی در زندگی هست؛ گرفتاری و ناراحتی فشارهای عصبی ـ هر وقت گرفتاری زیادی پیدا می کردیم بی اختیار پا می شدیم می آمدیم نزد ایشان. به محض اینکه ایشان جواب سلام ما را می گفتند و نگاهمان می کردند، واقعاً می توانم بگویم تمامش یادمان می رفت. یک ذره اغراق نمی کنم؛ واقعاً یادمان می رفت، تا وقتی پیش ایشان بودیم. وقتی جدا می شدیم دو مرتبه تمام ناراحتیها هجوم می آوردند.
منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد یک، صفحه 7.
راوی: فرشته اعرابی.