من از ایشان خیلی راضی هستم، همیشه احترام مرا داشته اند، هیچ وقت باتندی صحبت نمی کنند. اگر لباس و حتی چای بخواهند، می گویند: «ممکن است بگویید به من فلان لباس را بدهند؟» حتی گاهی خودشان چایشان را می ریزند. حضرت امام نظم و دقت بی نظیری در کارها دارند. در خانواده، ما مثالی داریم که می گوییم باید ساعتهای خود را باتوجه به حرکات و عبادات امام کوک کنیم، چون تمام امور ایشان با برنامه ریزی و با توجه به دقیقه و ساعت اجرا می شود. وقتی که با هم ازدواج کردیم من 16 سال داشتم ـ حدود 55 سال پیش ازدواج کردیم ـ در آن زمان امام حدود 27، 28 سال سن داشتند، در هنگام ازدواج، امام به من گفتند: «ببین من خرافاتی نیستم، ولی می خواهم که شما واجبات را رعایت کنید» به حمدالله صاحب 6 فرزند شدیم که در تربیت آنها امام به من اختیارات لازم را داده بودند. من هنگام ازدواج تا کلاس هشتم درس خوانده بودم و بعداً هم در محضر امام 8 سال دروس عربی و فقه خواندم.
«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 64»
راوی: خدیجه ثقفی.