یادداشت

حساب هر کس را از خودش بگیر‏

حساب منزل امام دست من بود. هر کس اگر خریدی برای منزل می کرد به من می گفت و‏‎ ‎‏پولش را می گرفت. یک روز دختر امام (خانم بروجردی) به من گفت شوفاژ منزل ما‏‎ ‎‏خراب است. زمستان بود. یکی را فرستادم درست کرد و 600 تومان دستمزد گرفت.‏‎ ‎‏مدتی گذشت من خجالت می کشیدم به خانم یا آقای بروجردی بگویم. یک مرتبه دیگر‏‎ ‎‏هم خرجی برای تعمیر ماشین آقای انصاری کردم که مبلغ آن مدتی همین طور ماند. سر‏‎ ‎‏ماه که خواستم صورت حساب خرج منزل را به امام بدهم این دو قلم را هم به حساب‏‎ ‎‏امام اضافه کردم و به آقای صانعی دادم، او هم پولش را به من داد و صورت حساب را‏‎ ‎‏پیش امام برد. چون امام صورت حساب منزل را ماهانه می دیدند، وقتی بررسی کردند،‏‎ ‎‏آن دو قلم حساب اضافه را مشاهده نمودند. بلافاصله حاج احمدآقا را خواسته به او‏‎ ‎‏گفتند برو ببین این دو قلم چیست. ایشان هم به من مراجعه کرد و پرسید. توضیح دادم،‏‎ ‎‏ایشان هم به امام عرض کرد. گویا امام فرموده بود: «برو و به میریان بگو از این به بعد حق‏‎ ‎‏نداری یک ریال از حساب کسی پای حساب من بنویسی و حساب هر کس را از خودش‏‎ ‎‏بگیر».‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 73»

راوی: رحیم میریان.



حساب هر کس را از خودش بگیر‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: