پس از اینکه امام را گرفتند، دو ماه در زندان بودند که در طول این مدت از ماجراهای خارج از زندان هیچ مطلع نشده بودند. پس از اینکه حبس ایشان به حصر تبدیل شد، یک روز بعد از ظهر امام را به منزلی در داودیه آوردند. جمعیت سیل آسا برای دست بوسی و دیدار با امام آمدند و عدۀ زیادی شب همانجا خوابیدند. هنگامی که امام برای نماز شب بیدار شدند، من بیدار بودم، یکی از آقایان ماجراهای 15 خرداد را برای اولین بار برای ایشان نقل کرد. پس از آن امام برای تجدید وضو برخاستند و به من فرمودند: «آقا محمود، من برای مردم کاری نکردم، تکلیف من خیلی سنگین شد. مردم چرا این جور کردند برای من، من که برای مردم کاری نکردم».
«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 130»
راوی: محمود بروجردی.