پس از بازگشت امام به قم در سال 43 سیل ارادتمندان و مشتاقان از سراسر کشور به سوی قم و منزل امام سرازیر شد. یک روز حضور امام بودیم. یک روستایی از یکی از شهرهای خراسان آمده بود که با امام ملاقات کند. خیلی مشتاق امام بود و اشک شوق می ریخت. امام متوجه حال او که شد با عنایت خاصی وی را کنار خود نشانید و به او اظهار محبت می کرد. بعد دستور دادند که برایش چای بیاورند و مثل یک برادر که با برادر دیگر گرم می گیرد با او احوالپرسی کردند که اهل کجایی؛ شغلت چی هست؟ تا حال او را عادی کند و ما که آنجا بودیم بسیار تحت تاثیر واقع شدیم.
«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 146»
راوی: مهدی کروبی.