ایامی که امام به قم تشریف آورده بودند، اکثر روزها مردم به دیدار ایشان می آمدند و در کوچه ها ابراز احساسات می کردند. جمعیت موج می زد. آن طرف رودخانه، جمعیت مانند آبی مواج، بالا و پایین می رفت. امام به پشت بام می آمدند و به ابراز احساسات مردم پاسخ می دادند. بعضی ها به ایشان می گفتند: «آقا! به پشت بام نیایید. خطر دارد.» مردم بسته هایی را برای اینکه امام متبرک کنند، به طرف ایشان پرتاب می کردند. لیکن امام می فرمودند: «نه اینها با علاقه ای به اینجا آمده اند.» در همان ایام عده ای می گفتند: «آقا! شما اگر خواستید بروید پشت بام، بگذارید ما اول برویم، ببینیم اوضاع چگونه است؛ بعد شما بروید.» حتی این مطلب چندین بار از جانب آقای اشراقی تکرار شد لکن امام اعتنایی نکردند. همین که سروصدای مردم را از کوچه می شنیدند، فوراً عمامه را بر سر می گذاشتند و نعلینهایشان را به پا می کردند و به پشت بام می رفتند. ایشان دوست داشتند به مردمی که با ذوق و شوقی خاص به دیدارشان آمده اند، احترام بگذارند.
«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 150»
راوی: حسن ثقفی.