یک وقت در حرم مطهر امام حسین (ع) مشرف بودیم. امام زیارت بالای سر را خواندند و پشت سر و به طرف پایین پا تشریف بردند که برنامه شان این بود که در آنجا زیارت علی اکبر را می خواندند. یک وقت ایرانیها متوجه شدند که امام در حرم تشریف دارند؛ لذا شروع کردند به صلوات فرستادن و هجوم کردند که دست امام را ببوسند. من هم مواظب بودم و جلو امام می رفتم. یک وقت جمعیت فشار آورد و پیرمردی را زیر دست و پا انداخت بلافاصله امام خم شده زیر بغل این پیرمرد را گرفتند و از زمین بلند کردند و با کمال مهربانی او را نوازش دادند و بعد عبور کردند.
«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 163»
راوی: احمد رحمت.