یادداشت

تا صدا را شنیدند حرکت کردند‏

امام عنایت و توجه خاصی نسبت به خانوادۀ شهدا داشتند. معمولاً وقت هایی که از‏‎ ‎‏ایشان برای خانوادۀ شهدا می گرفتیم گاهی دو سه مرتبه در روز می شد و زمان مشخصی‏‎ ‎‏بود. عده ای می آمدند امام صحبت می کردند. عده ای دیگر به عللی مثلاً ماشینشان در‏‎ ‎‏راه خراب می شد و به موقع به حسینیه نمی رسیدند. امام صحبتشان که تمام می شد و به‏‎ ‎‏اتاقشان می رفتند اینها می رسیدند و امام دوباره برمی گشتند و صحبت می کردند. ‏بارها می شد که برنامه ها تمام شده بود و صدا و سیما رفته بودند و میکروفن جمع‏‎ ‎‏شده بود که یک مرتبه عده ای از راه می رسیدند. من واقعاً خجالت می کشیدم مزاحم امام‏‎ ‎‏شوم. یک مورد که در رودربایستی قرار گرفتم که مطلب را خدمت آقا مطرح کنم، از‏‎ ‎‏دیدارکنندگان خواستم شعار بدهند. یک مرتبه امام را دیدم که از اتاق خارج شده و به‏‎ ‎‏طرف آنها رفتند (عبا روی دوششان نبود و با همان لباس راحتی در حسینیه حضور یافتند‏‎ ‎‏و روی صندلی نشستند). گفتم: اماما من عذر می خواهم. فرمودند: «نه اینها خانوادۀ‏‎ ‎‏شهدا هستند.»‏‎

«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 191»

راوی: مهدی کروبی.



تا صدا را شنیدند حرکت کردند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: