یک روز تعدادی از برادران و خواهران عراقی به اتفاق جمعی از خانواده های شهدای عراقی خدمت امام بودند. چند دختر بچه در حضور ایشان سرودی اجرا کردند امام با دقت خاصی به آن گوش می کردند. پس از ملاقات احساس کردم مثل اینکه آقا با من فرمایشی دارند. وقتی نزدیکتر شدم فرمودند: «شما صلاح می دانید از ناحیۀ من یک هدیه ای به اینها داده شود؟» عرض کردم: بله. فرمودند: «ببین تعداد اینها چقدر است که هدیه ای به اینها داده شود.» که هدیۀ ایشان آن روز به این فرزندان شهدا مرحمت شد.
منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 198.
راوی: مهدی کروبی.