یادداشت

شبانه پیاده به دنبال طبیب رفتند‏

در آن زمان که درس اسفار امام می رفتم مبتلا به حصبه شدم. از قضا فصل زمستان بود.‏‎ ‎‏در آن موقع حصبه بیماری خطرناکی به شمار می آمد. منزل ما گذر جدّا بود. از قضا منزل‏‎ ‎‏امام در حوالی آن گذر بود. ایشان، پس از آنکه اطلاع از بیماری من پیدا کردند، هر صبح و‏‎ ‎‏شب به عیادت من می آمدند. یادم هست ایشان، یک شب به عیادت من آمده بودند.‏‎ ‎‏دکتری قبل از ایشان آمده و دوای اشتباهی داده بود، حال من بسیار بد بود. امام این مرد‏‎ ‎‏ربانی و بزرگوار در آن زمستان سرد پیاده به دنبال طبیبی که به طرز قدیم معالجه می کرد‏‎ ‎‏رفته و او را آوردند. و پس از بهبودی نسبی حال من منزل را ترک فرمودند. آنگاه وسایل‏‎ ‎‏انتقال مرا به بیمارستان فراهم ساختند. اینها فراموش شدنی نیست. دیگران هم بودند که‏‎ ‎‏در درسشان شرکت می کردم، اما یک مرتبه هم به عیادت من نیامدند. حتی یک نفر را‏‎ ‎‏نفرستادند که چرا در درس شرکت نمی کنم.‏‎

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد یک، صفحه 248.

راوی: عز الدین زنجانی.



شبانه پیاده به دنبال طبیب رفتند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: