یادداشت

قل انما اعظکم بواحده‏

در یک نوبت که برای کاری خدمت امام رسیده بودم، در پایان صحبتها عرض کردم: اگر‏‎ ‎‏عنایتی بفرمایید، من علاقه دارم یک یادگاری لطف کنید که در خانوادۀ ما بماند. اگرچه‏‎ ‎ من از شما خیلی چیزها دارم، دلم می خواهد یک یادگاری از شما در خانه ما بماند.‏‎ ‎‏فرمودند: «مانعی ندارد» دو، سه روز بعد کسی از دفتر امام تلفن کرد و گفت: امام یک‏‎ ‎‏چیزی برای شما فرستاده اند. پرسیدم: چیست؟ گفت، یک قاب است. گفتم: امام چیزی‏‎ ‎‏هم نوشته اند؟ گفت: نمی دانم. گفتم: دلم می خواست دست خط امام را داشته باشم. دو‏‎ ‎‏روز بعد تلفن کرد و گفت: «امام چیزی نوشته اند و روی همان قاب گذاشته اند. کسی را‏‎ ‎‏بفرست که آن را بگیرد.» شاید یکی، دو هفتۀ گذشته بود که کسی به من تلفن زد و گفت:‏‎ ‎‏فلانی! بچه ها به چیزی که امام برای شما گذاشته اند، خیلی طمع کرده اند. اگر نیایی‏‎ ‎‏بگیری، به حساب دوستی می برند!. این یادگار، قاب خیلی ظریف است. نوشتۀ روی آن‏‎ ‎‏«کلمه الله هی العلیا» است. آن قدر ظریف است که در نظر اول آدم فکر می کند شیشه‏‎ ‎‏دارد، در صورتی که چنین نیست. پشت آن نوشته شده: تقدیم به حضرت امام و امام آیۀ‏‎ ‎‏شریفۀ «قل انما اعظکم بواحده» را نوشته اند و ذیل این جمله ای برای من و خانواده ام‏‎ ‎‏مرقوم فرموده اند.‏‎

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد یک، صفحه 289.

راوی: محمد یزدی.



قل انما اعظکم بواحده‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: