مرحوم شهید حاج آقا مصطفی خمینی می گفت ما باور نمی کردیم که آزاد شویم. در فرودگاه بغداد از هواپیما که پیاده شدیم در این اندیشه بودیم که مقامات رژیم عراق بیایند و ما را تحویل بگیرند و به یک گوشه ای ببرند و تحت نظر نگه بدارند، ولی آنجا هرچه دور و بر خود را نگاه کردیم به حسب ظاهر دیدیم کسی انگار به سراغ ما نمی آید. غریب وار آنجا قدم زدیم. بعد، از محیط فرودگاه آمدیم بیرون می خواستیم تاکسی بگیریم برویم کاظمین. امام سر کرایه تاکسی چانه می زدند و کرایه را گران می دانستند من شوخی می کردم که بابا بیا تا ما را دستگیر نکرده اند سوار شویم و برویم، معطل نکنیم. خلاصه سوار تاکسی شدیم و رفتیم کاظمین و از آنجا به نجف اشرف مشرف شدیم.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 102.
راوی: حجت الاسلام حمید روحانی.