یک بار امام حین قدم زدن مقابل یک گل دیواری ایستاده و گفتند: هر وقت من به این گل نگاه می کنم، می گویم این علی است که دارد شکفته می شود. همانجا گل بزرگی هم بالای درخت بود که پژمرده شده بود و تا حدودی برگهایش ریخته بود. ایشان به آن گل اشاره کرده و گفتند: آن هم خودم هستم که دیگر پژمرده شده ام و دارم می روم. همیشه بین این دو تناسبی می بینم. این غنچه علی است که دارد باز می شود و آن هم من هستم که سرازیر شده و دارد پژمرده می شود.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 172.
راوی: فاطمه طباطبایی.