شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع کارکنان ماهنامه شاهد (رهایی از وابستگی فرهنگی)

تهران، حسینیه جماران
رهایی از وابستگی فرهنگی و نقش مطبوعات در تاثیرگذاری در فرهنگ ملت
کروبی (نماینده امام و سرپرست بنیاد شهید)، خانواده شهید علی مازندرانی، اعضای هیات تحریریه و کارکنان ماهنامه شاهد.
جلد ۱۴ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۴۹۶ تا صفحه ۵۰۰

توضیح تاریخی

  • اختلافات میان مصدق و کاشانی افزایش یافت. مصدق طرح رفراندوم داد تا مجلس را منحل کند. آیت الله کاشانی در اعتراض از ریاست مجلس استعفا داد. مصدق رفراندوم را برگزار کرد و مجلس منحل شد. ر.ک. دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلی‌نیا، نشر سایان، صفحه 52 و 53.

بسم الله الرحمن الرحیم‌

تحول همه جانبه ملت در انقلاب ایران‌

باید خیلی جوان‌ها و دانشمندها و آنهائی که نویسنده و گوینده هستند، خیلی کوشش کنند که آن کدورت‌هائی را که در ذهن جوان‌های ما در طول حکومت آن نظام فاسد پیدا شده است، جبران کنند.
البته به خواست خدا ملت ایران یک جهشی کرد که در همه جهات تحول حاصل شد.
آن همه جوانی که یا معطل مانده بودند و یا نیروی خودشان را نمی‌توانستند صرف کنند و کلمه حقی را بگویند ویک دسته از جوان‌های ما هم مع الاسف کشیده شده بودند به یک انحرافاتی، و الحمد للَّه این انقلاب که حاصل شد و زندان‌ها شکسته شد و تقریباً یک اکثریت قاطعی از ملت ایران راه صحیحی را طی می‌کنند. لکن خیلی لازم است که کوشش شود و در این مورد آنچه که بیش از همه در فرهنگ مردم تاثیر می‌گذارد، مجله و فرهنگ مجله است، برای اینکه مجله و نحوه ارائه آن خیلی تاثیر دارد، این حتی خودش اگر مجله را هم نخواند، ورق زدن مجله، این خودش در روحیه‌اش تاثیر می‌کند.
شما دیدید زمانی که مجلات دست منحرفین بود، همان نوشتن و صفحه‌ها در آنها تاثیر داشت. یک جوانی که مجله را ورق می‌زند، در روحیه‌اش تاثیر می‌گذارد اگر می‌خواند.
همه چیز انحرافی گذاشته بودند و همه چیز را وارونه می‌کردند. فکرها را مقید کرده بودند در یک محدوده‌هایی و نمی‌گذاشتند که جوانی که تازه می‌خواهد وارد شود در جامعه، فکر آزاد داشته باشد و خودش مسائل را بررسی کند. این کودک از دبستان گرفته تا هر کجا برود، تحت تاثیر این معلم‌ها و ... آنهاست. از بچگی بچه تحت تاثیر واقع می‌شود و حتی وارد دانشگاه می‌شد یک مصیبت بالاتر. وقتی چنین شد از دانشگاه که می‌آید بیرون نمی‌تواند برای کشور مفید باشد. اینکه اینها همه اصرار داشتند دانشگاه را منحرف کنند حسابشان صحیح نبود، زیرا وقتی بنا شد دانشگاه و جاهای مثل دانشگاه، انحراف در کارش ایجاد شود، دانشگاه نمی‌تواند افراد با استقلال فکری تربیت کرده و دردها را درمان کند. وقتی تبلیغات همه جانبه در دانشگاه، مجلات، نوشته‌ها، روزنامه‌ها ... همه وسائل انحرافی بود، مجله‌ای نبود که در آن چیز صحیحی باشد و بی‌پرده مطلبی بگوید ممکن است در پرده گفته باشد، ولی این اسباب این نمی‌شد که اکثریت روزنامه‌ها ومجله‌هائی که در دست آنها بود وهمه برای این بود که شهوات و خواسته‌های حیوانی را در جوانان بیشتر کند. در شیراز در ملاء عام کار جنسی انجام دادند و عقد بین دو پسر و اینها مسائلی بود. مقدمه بود که این مسائل را در جامعه گسترش دهند و این ملت همه چیزش را از دست بدهد. خداوند خواست که نجات بدهد این ملت را و البته آنها دست بردار نیستند آنها ایران را از جهات مختلف. هم شوروی. هم امریکا و هم انگلیس، شرق و غرب طمع دارند. خداوند خواست که ملت را نجات بدهد و گر نه می‌دیدید که کار به کجا می‌کشید. طمع به ایران و مخازن آنها. و مخازن ایران بیش از آن است که اطلاع دارید.

آماده بودن مردم در برابر توطئه‌ها

سفری به همدان رفتم و یکی از آقازاده‌های همدان پیش من آمد ویک ورقه بزرگ آورد که مال همدان بود، تمام جاهایی که در همدان هست. دهات، روستاها در آن ثبت بود و نقطه‌هائی به شکل‌های مختلف در آن دیده می‌شد. پرسیدم این نقطه‌ها چیست؟
گفت: هر نقطه علامت این است که چیزی، معدنی هست، مس هست، نفت هست، طلا هست و عکسبرداری کردند. نقطه‌ها علامت چیزی هستند. و این را شنیده‌اید که وقتی اتومبیل نبود آنها می‌آمدند در ایران و با شتر حرکت می‌کردند، حتی کویرهای اینجا را دیده‌اند و از همه چیزهایی که داریم آنها مطلع هستند. کسی نمی‌داند که چه مجموعه‌ای در این هست و باید مجهز باشیم برای مقابله. اگر بخواهیم مستقل باشیم، باید مهیا باشیم که با همه چیز مقابله بکنیم. و اینها با همه جهازاتی که دارند، می‌خواهند ما را به یک صورتی در بیاورند که بی‌ثبات باشیم. اینها این طوری شما را دعوت می‌کنند، البته صورت شاهنشاهی نیست، می‌دانند مردم از آن استقبال نمی‌کنند. یک فرم دیگر، یک فرم اسلامی مثل اسلام بعضی از کشورها درست می‌کنند و افراد آن رژیم را از خود قرار می‌دهند. خیلی هم صحیح به نظر می‌آید، خیلی به اسلام ابراز عقیده هم می‌کنند و آنها نمی‌روند کسی را که اسلام را قبول ندارد بیاورند، کسی را می‌آورند که بگوید اسلام را قبول دارم. اینها از مملکتی که همه چیزش اسلام باشد می‌ترسند. نسل‌هائی که از مدارس و دانشگاه‌ها بیرون می‌آیند، اگر این طوری [اسلامی‌] تربیت شدند، باید آنها بروند. وقتی دانشگاه‌ها بسته شد، چه افرادی مهم مخالفت کردند. سابق وقتی دانشگاه دست ما نبود، دیدید که چه حیواناتی بیرون آمد. در همین دانشگاه اگر کسی می‌خواست نماز بخواند، رویش نمی‌شد و در پنهان نماز می‌خواند. و اینکه اینها اظهار داشتند دانشگاه باز شود، از اول معلوم بود مسائل آنها این نیست که دلشان برای اسلام بسوزد. باید چشم‌ها را باز کنیم و اشخاص را مطالعه کنیم. این صورتی که مرا گاهی رنج می‌داد. آنها در صدد بودند رفراندم کنند و یا رفراندم قانون اساسی را تحریم کنند. سنخ رفراندم‌های دکتر مصدق که رفراندم این طور بوده یک صندوق برای مخالف ویک صندوق برای موافق می‌گذاشتند و پای صندق مخالف، یک دسته از اشرار بودند و جزء مخالفین یک الاغ را آورده بودند که رای بیندازد. چنین رفراندمی را شکل دادند و قانون اساسی را امریکائی درست کردند. بعضی از این روحانیون را- بیش از بیست سال تجربه کردم- اینها می‌خواستند این قشر را کنار بگذارند و یک قشری بیاورند که مسلمان باشد ولی در نظرش امریکا باشد.
ولی چون از شوروی مردم وحشت دارند. آنها را کنار بگذارند و به طرف امریکا جذب بکنند. ما خیلی محتاج به زحمت هستیم و من این نگرانی را داشتم و مصمم هستم که یک وصیتی بنویسم و در آن شرح بدهم که اینها از کجا می‌خواهند شروع کنند و آنها فرصت‌شان نبود و خواستند از حالا شروع کنند. ولی نشد «نه مجلس به درد می‌خورد و نه شواری نگهبان و نه قضات». می‌گفت همه اینها بی‌دین هستند. بنی صدر بارها به من گفت: این دولت را کنار بگذاریم. می‌خواست مرا دیکتاتور کند و من می‌خندیدم و می‌گفتم اگر قدرت داری خود شما این کار را بکنید. اینها جاهلند. اینها بی‌دین هستند. اینها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل کنند و می‌گفتند برگردیم به 22 بهمن. باید بگویم همه غلط است و برگردیم به 22 بهمن و آنوقت شروع کنیم. نه مجلس و نه هیچ چیز دیگر و نه جمهوری اسلامی داشته باشیم و رای بگیرند. جمهوری دمکراتیک باشد، یا اسلامی، یا اسلامی دمکراتیک. حتی متدینین می‌گفتند. لفظ دمکراتیک را بگذارید، وقتی ما آمدیم دیدیم که می‌خواهند از اول منحرف کنند و ما گفتیم همین اسلام را می‌خواهیم ...
ناشیگری کردند و خواستند رفراندم کنند، ولی نمی‌دانستند مردم چه هستند فکر کردند اینها که سوت می‌زنند توده مردم هستند.

وحشت اشرار از صدور انقلاب اسلامی‌

در هر حال دست از ما بر نمی‌دارند. باید جوان‌های ما نسل فعلی، نسل آینده را تربیت کنند. این نسل را نمی‌توانند الآن ذهنش را ببندند. اصرارشان این است که دانشگاه باز شود، می‌گویند متخصص نداریم، می‌گویند اینها مخالف علمند. کی بیشتر از قرآن، از علوم صحبت کرده است؟ ما روزنامه لازم داریم ولی روزنامه «انقلاب اسلامی» لازم نداریم. ما مجله می‌خواهیم ولی مجله‌هایی که مثل مجله‌های رژیم سابق باشند احتیاج نداریم. متخصص می‌خواهیم ولی متخصص مثل شریف امامی نمی‌خواهیم. در هر صورت مساله، مساله محققی نبود. مساله، مساله دانشگاه نبود. مساله، مساله مطبوعات نبود و مساله آزادی نبود. مساله این بود که وحشت زده بودند که جای دیگر این طور شود.
این وحشت هست که اگر این سرایت کند به سایر کشورهای اسلام و حتی این انقلاب به امریکا و سیاهان امریکایی منتهی شد، اینها، این وحشت را دارند و اینکه می‌گفتند نمی‌شود بدون امریکا نفس کشید، ولی ما چند سال است که بدون امریکا نفس می‌کشیم. اینها می‌ترسند مبادا این مطلب ایران در جای دیگر برود. مثلا در عراق و کویت برود. آنهائی که به خارج رفته‌اند گفتند که آنجا مهیاست که انقلاب آنجا محقق شود.
در هر صورت مجله‌نویسی آسان است ولی مجله صحیح نوشتن مشکل است. چهار عکس، چهار مقاله و چهار شعر و چهار تا فکاهی، این آسان است تخصص نمی‌خواهد. باید مجله راه بیندازید که وقتی جوان‌ها باز می‌کنند شکل و صورت و عکس‌های مجله و تیترهای مجله طوری باشد مقابل آنکه پنجاه سال ما را به نابودی کشید. شما باید جبران آن خرابی پنجاه سال را بکنید. پنجاه سال جامعه ما هر مجله‌ای را باز کردند و یا گوش به رادیو و تلویزیون دادند همه انحرافی بود، همه برای این بود که از جوان‌ها مبادا جوان صحیحی ساخته شود، که خداوند به داد شما رسید و مسائل جهش پیدا کرد. اینها دنبال این هستند که انقلاب را برگردانند به جای اولش. هر کس مجله می‌خواهد بنویسد باید مجهز باشد که این نسل آینده را تربیت کند. برای نسل آینده فکری بکنید. اسلام همه نسل‌ها را مکلف می‌داند. پیغمبر اسلام مکلف بودند برای همه نسل‌ها. همچنین مکلفیم که برای نسل‌های آینده کار کنیم. باید تربیت ما از اولاد در خانه و دبستان و دبیرستان‌ها باشد. ان شاء الله موفق باشید که مجله‌تان تربیت‌کننده باشد زیاد نوشتن نباشد، خوب نوشتن باشد.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

«۱»- در صحیفه نور ذیل تاریخ ۴/ ۴/ ۶۰ درج شده است، امّا تاریخ دیدار ۲/ ۴/ ۶۰ بوده است که گزارش آن در روزنامه‏های مورخ ۳/ ۴/ ۶۰ آمده است.


امام خمینی (ره)؛ 02 تیر 1360

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: