بیش از دو ساعت منتظر ماندیم تا فرستاده دولت کویت از شهر رسید. برادرم را خواست و آهسته به او گفت: «دولت کویت خیلی خوشبخت می شود که میزبان آقای خمینی باشد ولی در شرایط فعلی و در این روزها نه، زیرا شما می دانید که ما با ایران روابطی داریم. از این رو مشکلاتی برای ما فراهم خواهد آمد» وقتی امام مطلع شدند، تبسمی کردند و فرمودند: «پس اجازه دهید به فرودگاه برویم و از آنجا با هواپیما به هر جا که خواستیم برویم.» جواب منفی بود. امام آماده بازگشتن به عراق شدند.
منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 252.
راوی: حجه الاسلام مهری.