در سخت ترین شرایط موشک باران، ما حریف امام نشدیم. آقا کنار نیمکتی که می نشستند یک طاقچه ای هست که طبیعتاً زیاد در برنامۀ ملاقاتهای خصوصیشان آن را دیده اید، کتاب مفاتیح، قرآن و رادیو توی آن طاقچه است. گاهی اوقات از شدت انفجار این کتابها روی هم می لغزید. می گفتیم بابا لااقل این کتابها را ما از بالای سر آقا برداریم تا اگر چیزی شد این کتابها لااقل روی سرشان نیفتند اما قرآن و مفاتیح را نتوانستیم از جایش برداریم، ایشان قبول نکردند. ولی کتابهای دیگر را برداشتیم. البته باز چون می خواستند مرتب به آنها مراجعه داشته باشند، قدری کنار و یک جایی دیگر گذاشتیم که بالای سر ایشان نباشد.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد دو، صفحه 282.
راوی: فرشته اعرابی.