امام دقیقاً به همه دستوراتی که از ابتدا داده بودند، عمل می کردند و در واقع خود همان دستورات بودند، خود کتاب «اربعین حدیث»شان بودند که در زمان جوانی نوشته بودند. یا کتابهای دیگر. اگر فرضاً از ریا صحبت کرده اند و آن را نکوهش کرده اند، خود به شدّت از آن پرهیز کرده اند. یادم می آید روزی پسرم وارد خانه شد در حالی که سر زانوی شلوارش پاره شده بود و من آن را وصله کرده بودم. ایشان فرمودند: چرا حسن اینطور آشفته است؟ من به حالت شوخی گفتم: «همین است دیگر آقا! زندگی مستضعفی است». بلافاصله چهره شان درهم رفت و دوبار فرمودند: «نخواهی که ریا کنی.» گفتم: «نه، چرا ریا؟...» فرمودند: «مواظب باش. اگر توجه به ظاهر نباشد. آن ارزش است. اما اگر بخواهی بگویی من چنین هستم، این ریاست». امام این جملات را با همان شدتی به من گفتند که در سن سی سالگی در کتابشان نوشته بودند!
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد سه، صفحه 257.
راوی: فاطمه طباطبایی.