وقتی امام از عراق قصد کویت را داشتند در مرز کویت نماز خواندند. همه کسانی که با امام بودند گریه می کردند. چون نمی توانستند باور کنند که بدون امام به عراق باز می گردند امام فرمودند: من پولی در منزل در دستمالی جا گذاشته ام که مربوط به زندگی و وضع شخصی من است بعد وصیتنامه ای نوشتند و چهار نفر را وصی خود کردند که من هم یکی از آنها بودم. امام در این وصیتنامه نوشته بودند بعد از من با خانم مثل یک طلبه رفتار کنید و به اندازه ای که زندگی یک طلبه خرج دارد از سهم امام هم به او بدهید. امام این وصیتنامه را وقتی نوشته بودند که هنوز تصمیم مهاجرت از عراق نداشتند ولی منزلشان در محاصره بعثی ها بود و از طرف رژیم ملحد بعث بگیر و ببندها شروع شده بود و لذا امام احساس خطر کرده و این را نوشتند و در پاکتی گذاشتند و در بسته به من دادند. وقتی از عراق رفتند به من گفتند نامه را باز کنید.
منبع: برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد سه، صفحه 310.
راوی: آیت الله خاتم یزدی.