یادداشت

می خواستم بدانم آنها چه داشته اند‏

پس از فاجعه مدرسه فیضیه در دیدار با رفقا، لوازمی را که کماندوها داشتند و دیده بودم برای آنها نقل کردم. روز بعد آقای شیخ حسن صانعی آمد در منزل و گفت: آیت الله خمینی شما را خواسته اند. خدمت امام رسیدم، فرمودند شما را چطور گرفتند و به کجا بردند؟ عرض کردم از توی خیابان به شهربانی و از آنجا به ساواک و برخوردها چنین بوده است. فرمودند: شنیده ام لوازمی را که آنها بعنوان سلاح خود داشته اند، از نزدیک دیده اید؟ عرض کردم بله. فرمودند: می خواستم بدانم آنها چه داشته اند، چون در این واقعه کسی درست متوجه نشده است. عرض کردم: چاقوی ضامن دار، زنجیر بلند، پنجه بوکس، کلت، و میله آهنی تقریباً به طول هشتاد سانت. فرمودند: یعنی با آن میله طلاب را می زده اند؟ گفتم: بله، حتماً، پس برای چه آورده بودند. امام از شدت تاثر روی را برگردانیدند، سپس گفتند شنیده ام یکی از این میله ها در صحن فیضیه پیدا شده و نزد مشهدی ماشاءالله خادم مدرسه است. بروید و بگویید فلانی گفته است میله را ‏‏‏بده، و عکسی از آن بگیرید که روزی لازم می آید. 

منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه 81.

راوی: ندارد.



می خواستم بدانم آنها چه داشته اند‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: