مطلب مرتبط

سخنرانى در جمع فرماندهان سپاه، معلمان و ... (توصيه‌ها و تذكرات)امانت بودن نونهالان در دست معلماناهمیت صداوسیما در فرهنگ جامعهکار ارزنده و مسئولیت بالای سپاه پاسدارانضرورت رعایت سلسله مراتب و نظم در سپاه و سایر قوای نظامیمن امیدوارم که موفق بشوید شماشما در مقابل همه قدرتها ایستاده ایدیک همچون حکومتی را نمیتوانند تحمل کنندباید بایستیدنفس های آخر دشمنان داخلیملت ما امروز بیدارندشما هستید و کشور خودتان را حفظ می‌کنیدخدا حفظ میکند این اسلام رادلتان را به قرآن کریم و اسلام محکم کنیدشما یک پشتوانه‌ای دارید که آن پشتوانه را امریکا نداردما وظیفه داریم که این اسلامی که الآن به ما رسیده حفظش کنیماسلام وابسته به هیچکس نیستاز اول انقلاب هرقدمی برداشته شد یک جمعیتی مخالف بودندمخالفت ملت عراق با حزب بعثما هر چه جدیت کردیم که بعضیها را آدم کنیم، نتوانستیمنتوانستند همه این قدرتها که شما را در یک جایی متوقف کنندملت باید بیدار باشداگر مردم در صحنه باشند هیچ قدرتی کاری نمیتواند بکنداسلام را همه باید حفظ کنیمدفاع از کشور اسلام بر همه واجب استهمه کشور آماده دفاع از اسلامبر همه ما واجب است که این شرّ را از سر مسلمانها دفع کنیمما میخواهیم عالم در صلح باشداین کار دفع فساد استاین اشخاصی [را] که گول خوردند، موعظه کنیم ما میل داریم همه صلح و صفا باشدما نمی‌خواهیم با کسی دعوا بکنیمتا شما هستید اینها چیزی نیستندخداوند ان شاء الله، به همه شما سلامت و سعادت عنایت کندسخنرانی در جمع فرماندهان سپاه، معلمان و ... (توصیه‌ها و تذکرات)نهال مجاهدت
شناسه مطلب صحیفه
نمایش نسخه چاپی

سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه، معلمان و ... (توصیه‌ها و تذکرات)

تهران، حسینیّه جماران
شکست ناپذیری ملت ایران و لزوم هوشیاری ملت در مقابل توطئه‌ها- توصیه و تذکراتی به نیروهای مسلح
فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سراسر کشور، اعضای شورای عالی سپاه، دبیران آموزش و پرورش سراسر کشور، مدیران و اعضای شورای سرپرستی و انجمن اسلامی صدا و سیما
جلد ۱۵ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۱۰۷ تا صفحه ۱۱۹

بسم الله الرحمن الرحیم‌

امانت بودن نونهالان در دست معلمین‌

شما عزیزان که مرکّب از سه گروه در اینجا تشریف آوردید، شغلهای سازنده و با اهمیت و مسئولیتهای با اهمیت بعهده شماهاست؛ دبیرانی که باید متکفل تربیت جوانان ما و نونهالان ما باشند، خدمتشان ارزش دارد و مسئولیتشان هم زیاد است؛ برای اینکه در محل تعلیم و تربیت واقع شده‌اند. و هر کس در هر جا که در محل تربیت و تعلیم واقع شد، این جوانهایی که پیش آنها تحصیل می‌کنند و این نونهالانی که امید آتیه کشور اسلامی هستند، اینها امانتهایی هستند در دست معلمین و دبیران و کسانی که متکفل امور اینها هستند و باید تربیتها به طوری که اسلامی و سازنده باشد که نسل آتیه ان شاء الله؛ یک نسل تربیت‌شده اسلامی و مفید برای جامعه اسلامی باشد.
و کسانی هم که در صدا و سیمای ایران هستند و کارگر آنجا، چه آنهایی که انجمنهای اسلامی را متکفل‌اند و چه دیگران، آنها هم کارشان مهم است و باید به طوری در آنجا نقش داشته باشند که آنجا هم یک مرکز تربیتی باشد. و می‌دانید که صدا و سیما هر دوشان الآن در هر جا [هر] که هست، گوش و چشمشان به این آلات است و شما مسئولید که آنها را اشباع کنید از اخلاق فاضله و مسائل مورد احتیاج جمهوری اسلامی که هم شغل شریف است و هم مسئولیتدار.

ضرورت رعایت سلسله مراتب در سپاه و دیگر قوای نظامی‌

و برادران عزیز سپاه پاسداران و کسانی که فرماندهان آنها هستند در سراسر کشور، که از اول انقلاب جوشیدند از متن اسلام و متن ملت و نگهداری کردند این جمهوری را و به پیش بردند این نهضت را، کارشان ارزنده [است‌] و بسیار ارزنده مسئولیتشان بسیار زیاد. اما ارزندگی کار معلوم است که هم در جبهه‌ها و هم در پشت جبهه‌ها اشتغال دارند به تامین امنیت کشور و این از بزرگترین کارهای ارزشمند است که همه ما و همه کشور به آن مکلف هستیم، منتهی هر کس به آن مقداری که مقدور است. و اما مسئولیت برای اینکه چنانچه- خدای نخواسته- در سپاهی که «پاسدار اسلام» اسمش را گذاشته است و برای پاسداری از اسلام و احکام اسلام و کشور اسلامی مشغول فعالیت است، یک قدم خلاف برداشته بشود به دست بعضی از کسانی که جوان هستند، ممکن است در جوانی یک تندیهایی باشد- خدای نخواسته- یک خلافی واقع بشود؛ آن مسئولیت، بسیار مسئولیت بزرگی است؛ علاوه بر اینکه خود عمل، عمل مسئولیت داری است، سپاه را هم ممکن است که مشوّه کند روی آنها را و دشمنان شما بگویند که سپاه کذا و کذا [است.]
و لهذا، بر سپاه است که حفظ نظم را و انتظامات را بکند و به مراتب بالاتر گوش کند و با یک برنامه صحیحی، که شوراهایشان تنظیم می‌کنند، آنها هم عمل کنند و خودشان را موظف بدانند بر اینکه باید همه سرباز اسلام باشند و باید همه مراعات نظم را بکنند و همه فرمان فرماندهان را اطاعت کنند، که اگر این نظم و انتظام فرماندهی و فرمانبرداری نباشد- خدای نخواسته- سپاه موفق به مقصد اصلی خودش نخواهد شد. و این یک امری است که علاوه بر اینکه برای سپاه مراعاتش لازم است، برای سربازهای ارتش و ژاندارمری و سایر قوای مسلح باز لازم است که روی اساس، نظام و مراتب را حفظ کردن و گوش کردن به طرحهایی که فرماندهان طرح کرده‌اند و به آنها امر می‌کنند. اگر بخواهید کشورتان را حفظ کنید و اگر بخواهید مردم کشورتان را از تعدیات حفظ کنید، باید مراعات تمام مسائلی [را] که در ارتش هست و در سپاه هست و در سایر قوای مسلح است به طور کامل بکنید. و من امیدوارم که موفق بشوید شما؛ چنانچه تا کنون موفق‌ شده‌اید، از این به بعد هم موفق بشوید و کشور خودتان را از هر آسیبی که- خدای نخواسته- پیش بیاید حفظ کنید.

ایستادگی ملت در مقابل تمام قدرتها

و ملت ما عموماً، چه قوای مسلحه و چه کسانی که دست اندر کار هستند در یکی از پستها و چه سایر قشرهای میلیونی ملت، باید این جهت را همیشه توجه داشته باشند که شما در مقابل همه قدرتها ایستاده‌اید. تمام قدرتهایی که شرق و غرب، در شرق و غرب زندگی می‌کنند، شرقی یا غربی هستند و تمام وابستگان آنها امروز با این جمهوری اسلامی به اعتبار اینکه برنامه این جمهوری، اسلام است و اسلام برای جلوگیری از همه ظلمها و ستمها و تعدیها و چپاولها آمده است، تمام اینها با ملت ما مخالف‌اند. و شما در مقابل همه آنها ایستاده‌اید و مشت خودتان را گره کرده‌اید و از اول گفتید: «نه شرقی و نه غربی»، نه به طرف شرق ما می‌رویم و نه به طرف غرب، ما استقلال داریم، آزادی، آن طوری که در اسلام است داریم و جمهوری اسلامی را می‌خواهیم. و بحمد الله، تا کنون موفق بوده‌اید و اساس ظلم و ستم را از کشور خودتان زدوده‌اید و آنهایی [را] که اساس بودند برای ستمکاری و چپاولگری. با دست توانای شما و با قدرت اسلامی شما، همه رخت بر بستند و اگر تفاله‌هایی هم باشند، آنها هم خواهند رفت.
باید همه ما و شما و همه ملت ما و همه قوای مسلح ما و تمام اقشار ملت ما در سراسر کشور با هوشیاری و توجه، مهیا باشند از برای حفظ جمهوری اسلامی که این همه دشمن دارد.
ما امروز از همه اطراف، دولتها غالباً توجه به این دارند که به یک نحوی این جمهوری اسلامی [را] به هم بزنند که لا اقل، اسلامی نباشد؛ هر چه می‌خواهد باشد.
اسلامی نباشد؛ برای اینکه آنها نمی‌توانند تحمل اسلام را بکنند؛ اسلامی که اساسش بر عدل است و بزرگتر مقامش با کوچکتر مقامش در مقابل عدل علی السواء هستند و رئیس جمهورش با یک نفر بازاری در مقابل اسلام و در مقابل قوانین اسلام علی السواء هستند، بلکه بر بالاترها بیشتر باید تحمیل بشود تا پایینترها. یک همچو حکومتی را این قدرتهایی که عادت کرده‌اند بر ستمگری و چپاولگری، نمی‌توانند تحمل کنند. پس شما یک رژیمی را سر کار آوردید، یک مکتبی را در این مملکت پیاده کردید و بنا دارید پیاده کنید که همه مکتبهای انحرافی با او مخالف‌اند. کسی که یک همچو کار بزرگ معجزه‌آسائی کرده است، باید بایستد و ناگواریهایی که پیش می‌آید یا چیزهایی که در مملکت حاصل می‌شود یا توطئه‌هایی که از اطراف برای کشور ما در دست اجراست، در مقابلش باید بایستد.

نفسهای آخر دشمنان داخلی‌

البته شما گمان نکنید که اینهایی که این کارهای ابلهانه را می‌کنند اینها چندان قدرتی دارند. این مگسها در آخر عمرشان یک حرکت شدیدی می‌کنند و دور خودشان، آن وقتی نزدیک می‌شود مرگشان، می‌چرخند و نفسهای آخر را می‌کشند. الآن مَثل اینها، مَثل آن مگسهایی است که لحظات آخر عمر خودشان را دارند طی می‌کنند. از این جهت، یک حرکتی می‌کنند؛ این حرکت همان حرکتی است که مگسها در آخر عمر می‌کنند. اینها چیزی نیستند. آنهایی که قابل ذکر بودند رفتند و شکست خوردند و از بین رفتند. رژیم سلطنتی 2500 ساله با آن همه قدرت و با آن همه طرفدار، در مقابل شما ملت مسلمان و متعهد به اسلام، نتوانستند بمانند. این چند تا بچه صغیری که اینها را وادار می‌کنند و این مفسدین وادار می‌کنند به اینکه این بچه‌های گولخورده یک خرابکاری بکنند، این همان حال مگسی است که در آخر عمرش یک جولانی می‌خواهد بکند و نفس آخرش را بکشد. قابل آدم اینها نیستند. و ملت ما گمان نکنند که چهار نفر آدم را اگر اینها کشتند، هر چند آن آدم شخصیتش بزرگ باشد، این اسباب این بشود که ما و ملت ما شکست بخورند.
ملت ما امروز بیدارند و همه اشخاصی هستند که برای کشور خودشان و ملت خودشان حاضرند برای هر خدمت و هر فداکاری؛ مثل یک رژیمی نیست که اگر آن سر کرده‌اش از بین برود، یک وقتی به هم بخورد اوضاع. آن مال آنهایی است که- رژیمهایی است که- ملت با آنها نیست. اگر یک وقتی در زمان سابق یک شاهی می‌مرد، یک مملکت به هم می‌خورد که شاه مرده است و شلوغ می‌شد و چه؛ برای اینکه مردم با شاه و شاهبازی موافق نبودند. از این جهت، وقتی که شاه از بین می‌رفت، شلوغی زیاد می‌شد. اما یک ملتی که خودشان اساس سلطنت و شاهنشاهی را از بین برده‌اند، این ملت این طور نیست که حالا اگر یک کسی از بین برود و رئیس جمهور مثلًا- خدای نخواسته- از بین برود یا کسان دیگری از بین بروند، این اسباب این بشود که خیر، کشور ما دیگر شکست خورد. رئیس جمهور هم مثل یکی از شماهاست. شماها او را قرار دادید رئیس جمهور. وقتی که- خدای نخواسته- او از بین برود، شما یکی دیگر را قرار می‌دهید. بحمد الله، افراد هستند. نباید ما و ملت ما خیال کنند که اگر توطئه‌ها منتهی به این شد که فلان روحانی را بکشند، فلان امام جمعه را بکشند، فلان رئیس را بکشند، یک خبری می‌شود. این در جاهایی خبر می‌شود که بستگی دارد اساس ملتشان و ملیّتشان بر آنها. جاهایی که این طور نیست و هر یک از افراد خودشان امام‌اند، خودشان رئیسند، خودشان همه کاره هستند، یک همچو ملتی دیگر دنبال این نیست که اگر فلان را بکشند، اگر خمینی را بکشند، چه خواهد شد. نه، این حرفها نیست در کار. همه شما بحمد الله، هستید و کشور خودتان را حفظ می‌کنید و مساله، مسئله اسلام است.
در صدر اسلام، یک وقت در یک جنگی فریاد زدند منافقین به اینکه پیغمبر شهید شد.در قرآن آمده است که خوب، پیغمبر شهید بشود، ولی اسلام که هست؛ پیغمبر شهید شد، پیغمبر رحلت فرمود، علی بن ابی طالب شهید شد، اسلام هست. اسلام یک مرتبه‌ای است؛ یک اساسی است که شالوده او را خدا ریخته است و خدا همیشه هست و اسلام همیشه. خداوند حفظ می‌کند این اسلام را، و لو من نباشم، تو نباشی، فلان رئیس نباشد.
قویدل باشید، دلتان را به قرآن کریم و اسلام محکم کنید. رشته خودتان را با خدای تبارک و تعالی محکم کنید و خوف این را نداشته باشید که یک وقت بیایند اینجا را بمباران کنند و یک دویست نفر [را] هم بکشند. این چیز مهمی نیست، یک مملکت است، این امور درش واقع می‌شود.
شما می‌دانید که الآن بزرگترین ممالک به حسب آلات و امثال ذلک، امریکاست یا شوروی. در هر دقیقه‌ای، گفته می‌شود که یک نفر یا دو نفر در امریکا کشته می‌شود، مع ذلک، امریکا سر جای خودش هست. در صورتی که شما یک پشتوانه‌ای دارید که آن پشتوانه را امریکا ندارد، سایر دولتهای الحادی هم ندارند او را و آن پشتوانه خداست. شما برای خدا قیام کردید. ملت ما زن و مردش، بزرگ و کوچکش برای خدا قیام کرد و برای خدا تا حالا ایستاده است و چیزی که برای خداست دیگر امَد ندارد که بگوییم بعد از دو سال دیگر چه می‌شود. وقتی که یک امر برای خدا شد، جاوید است.
جمهوری اسلامی که با دست توانای شماها ملت بزرگ اسلام تحقق پیدا کرد، این پشتوانه‌اش خدای تبارک و تعالی است و کسی که یا چیزی که این پشتوانه را داشته باشد جاوید است.

امانت بودن اسلام در دست ملت‌

شماها توجه داشته باشید، چه پاسداران و چه سایر قوای انتظامی و نظامی و غیر انتظامی و چه سایر ملت، همه توجه داشته باشند که ما وظیفه داریم که این اسلامی که الآن به ما رسیده حفظش کنیم تا آن فرد آخری هم که- خدای نخواسته- کشته می‌شود، موظف برای حفظ اسلام، برای دفاع از ملت، دفاع از کیان اسلامی، دفاع از کشور اسلامی تا آن آخر زن و مرد، بچه و بزرگ مکلف‌اند که دفاع کنند. مساله دفاع یک امر عمومی است برای همه؛ هر کس قدرت دارد دفاع کند. به هر مقدار که قدرت دارد دفاع کند از کشور اسلام، باید دفاع کند. اسلام و احکام اسلام آن قدر اهمیت دارد که پیغمبرها برای احکام خدا و برای خدا خودشان را فدا کردند و در اسلام، از صدر اسلام به بعد، بزرگان اسلام خودشان را فدا کردند برای اسلام. وقتی یک همچه مطلبی است و یک همچه امانتی از جانب خدای تبارک و تعالی، به ما سپرده شده است، ما موظفیم همه‌مان برای حفظش و نباید بترسیم از اینکه چند نفر کشته شدند، چند نفر را با بمب کشتند، چند نفر را انفجار حاصل شد؛ هیچ ابداً این حرفها نیست. اسلام نه وابسته به من است و نه وابسته به تو. اسلام از خداست و همه ما مکلف برای حفظ او هستیم و با قدرت و قوّت‌حفظ می‌کنیم او را.شما شاهد بودید از اول انقلاب تا حالا که از آن قدم اوّلی که برای انقلاب برداشته شد، یک جمعیتی مخالف بودند، یک طایفه‌ای؛ لا اقل، شاه و بستگان شاه معدوم مخالف بودند و سر سخت برای کوبیدنش بودند. هر قدمی که جلو رفت، یک طایفه‌ای از بین رفتند و یک دسته‌ای دیگری از آنها کوچکتر، آنها هم می‌خواستند که این جمهوری را از بین ببرند. این جمهوری قدم به قدم پیش آمد و قدم به قدم پایش [را] محکمتر کرد. کجا شما سراغ دارید که در عرض دو سال، دو سال و نیم این طور انسجام پیدا شده باشد و این طور همه چیزهایی که یک کشوری لازم دارد و یک حکومتی لازم دارد، تحقق پیدا کرده باشد؟
این عراق با همه چیزهایی که گفته می‌شود و آن همه هم طرفدار دارد و همه قدرتهای فاسد هم طرفدارش هستند، باز قانون اساسی ندارد؛ یک جمعیتی هستند، یک حزبی «1» هستند که این حزب آمدند و زمام امور کشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و حبس و زجر و اینها دارند یک حکومت جابرانه می‌کنند و تا حالا که مدت چندین سال، بیست سال بیشتر است که اینها آمده‌اند، باز یک قانون اساسی ندارند. این کشور شما، که همه مخالف‌اند با او، با آن کشور عراق، همه؛ یعنی، با حکومت عراق- تقریباً- همه موافق‌اند- تقریباً البته نه همه، اما تقریباً، مع ذلک- نتوانسته یک قانون اساسی برای خودش درست کند، نمی‌تواند در آنجا یک رای‌گیری بکند. رای از کی بگیرد؟ ملت که با او موافق نیست، با سرنیزه باید ببرند مردم را دم صندوقها.
شما در این وقت کم و با آن دشمنهای سر سخت زیاد که در خارج کشور هستند و در داخل هم تفاله‌هایشان هست، در این وقت تمام چیزهایی را که لازم دارد یک حکومتی درست کردید، بعد هم که دیدید یک کسی خلاف کرده گذاشتیدش کنار، «2» یک کسی‌ را آوردید که به نظر همه‌تان شخص مکتبی است «3» و دولتتان هم در ظرف دو سه روز همه چیزش درست شد. دو سه روز طول کشید، چیزی که دو سال، یک سال و نیم نتوانست؛ برای خاطر انحرافاتی که بود نمی‌شد، درست بشود و ما هم هر چه جدیت کردیم که بعضیها را آدم کنیم، نتوانستیم. در ظرف دو روز، سه روز، یک هفته، همه وزرا را تعیین کردند، رئیس جمهور هم امضا کرد و مجلس هم امضا کرد و شد یک دولتی. الآن شما یک دولت قانونی [دارید] که امیدوارم که به درد ملت برسد و این ضعفا و فقرا را و این مستضعفین را اداره کند. الآن شما همه چیزتان تمام است.

توصیه ملت به هوشیاری‌

نتوانستند همه این قدرتها که شما را در یک جایی متوقف کنند. آنها می‌خواستند از آن اول متوقف کنند؛ اول، اول می‌خواستند شما را متوقف کنند. یک دفعه رفراندم شد، خوب، یک دفعه دیگر بکنید! اگر آن دفعه هم شده بود، دفعه سوم! لکن نتوانستند اینها، حالا همه چیز شما محکم شده و پاتان محکم روی زمین است و کشور خودتان در دست خودتان و اشخاصی که از طرف خودتان هست، است. وقتی که همه آنها بودند، شما پیش بردید، حالا که همه رفتند از چه می‌ترسید؟ کی را ما داریم دیگر؟ ارتشمان از خودمان است، سپاه پاسدارمان از خودمان است، قوای دیگر مسلحمان از خودمان است، مردم هم با آنها برادر هستند و با هم هستند در خوبی و بدی. وقتی مساله این طور است، کی می‌تواند که در این کشور بتواند یک کاری بکند؟ اصلًا چه معنا دارد کودتا در یک همچو کشوری؟ چی، کی کودتا می‌تواند بکند؟ یک دسته‌ای تو پاریس نشسته‌اند و منتشر می‌کنند که ما از پاریس داریم راه می‌افتیم و می‌آییم برای ایران! خوب تشریف بیاورید راه باز است! اگر شما می‌توانستید کاری بکنید، چرا رفتید؟ کسی که فرار کرده، حالا می‌گوید: ما دیگر با هم منسجم شدیم. کی‌ها منسجم شده‌اند؟ آخر ما که می‌شناسیم شما را. ملت ما که می‌دانند شماها کی هستید. حالا ما دیگر با هم منسجم شدیم و بنا داریم، راه افتادیم! می‌گویند: راه افتادیم ما، راه افتادیم و داریم می‌آییم. ملت باید توجه داشته باشد. البته اینها حرفهای لا طائلی است که گفته می‌شود، لکن مع ذلک، ملت باید بیدار باشد. از کید امریکا غافل نباید شد. اینها خودشان قابل آدم نیستند. اگر اینها قابل آدم بودند، وضعشان این طور نمی‌شد. اینها از ملت بریده بودند و نمی‌دانستند چه بکنند و فرار کردند، رفتند. اما امریکایی که سیلی خورده است از شما، امریکایی که دل بسته بود به ایران و نفت ایران و ذخایر ایران، این امریکا را شما بیرونش کردید. غافل نباشید که یک قدرتی است و دارای یک بست و بندهایی هست و یک همچو کارهایی یک وقتی می‌خواهد بکند، لکن تا شما بیدارید و زنده‌اید و ایستاده‌اید، کاری نمی‌توانند بکنند. این طور نیست که امریکا، یک لشکری از امریکا راه بیندازد، بیاید ایران، بخواهد خرابکاری بکند. امریکا با دست همینها می‌خواهد کار بکند.
نقشه‌اش هم این است که با همینهایی که در پاریس و در جاهای دیگر جمع شده‌اند، یک همچو کارهایی راه بیندازد. باید ملت ما توجه داشته باشد با همان قدرت ایمانی که داشت، با همان قدرت اسلامی که داشت که خودش را برای خدا می‌داند و خودش را فدای اسلام می‌کند، بایستد و متوجه باشد که اگر در صحنه باشید و بایستید و هر کدام وظیفه خودتان بدانید که حفظ بکنید کشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بکنید، هیچ قدرتی نمی‌تواند این کار را بکند. مهم این است که شما ایستاده باشید و قایم به امر باشید و حکومت را از خودتان جدا ندانید و ننشینید به اینکه همه کارها را باید حکومت بکند یا باید ارتش بکند. خیر، ارتش هم وظیفه دارد، شما هم دارید، من هم دارم، حکومت هم وظیفه دارد، معممین هم وظیفه دارند، مکلّاها هم وظیفه دارند؛ همه دارند.حفظ اسلام، دیگر ننوشته تو پیشانی ارتش که باید او حفظ کند.

وجوب حفظ اسلام و نفوس مسلمین‌

اسلام را همه باید حفظ بکنیم، حتی مخدّراتی «4» که پشت پرده هستند واجب است برآنها حفظ؛ واجب است بر همه ما، بر همه شما که اگر توطئه‌ای دیدید و اگر رفت و آمد مشکوکی را دیدید، خودتان توجه کنید و اطلاع بدهید. یک بیچاره‌ای به من نوشته بود که شما که گفتید که همه اینها باید تجسس بکنند یا نظارت بکنند، خوب، در قرآن می‌فرماید که: وَ لا تَجَسَّسُوا. «5» راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است که هر کسی باید لا تَقْتُلُوا انْفُسَکُمْ. «6» این اشکال را به سید الشهدا بکنید. وقتی که اسلام در خطر است، همه شما موظفید که با جاسوسی حفظ بکنید اسلام را. وقتی که حفظ دماء مسلمین بر همه واجب باشد، اگر- فرض کنید که- حفظ جان یک نفر مسلمانی، حفظ جانش وابسته [به‌] این است که شما شرب خمر کنید، واجب است بر شما، دروغ بگویید، واجب است بر شما.
احکام اسلام برای مصلحت مسلمین است، برای مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر دیدیم، همه‌مان باید از بین برویم تا حفظش کنیم. اگر دماء مسلمین را در خطر دیدیم، دیدیم که یک دسته دارند توطئه می‌کنند که بریزند و یک جمعیت بی‌گناهی را بکشند، بر همه ما واجب است که جاسوسی کنیم. بر همه ما واجب است که نظر کنیم و توجه کنیم و نگذاریم یک همچو غائله‌ای پیدا بشود. حفظ جان مسلمان بالاتر از سایر چیزهاست. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. این حرفهای احمقانه‌ای است که از همین گروهها القا می‌شود که خوب، جاسوسی که خوب نیست! جاسوسی، جاسوسی فاسد خوب نیست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است.
ما الآن یک امانتی در دستمان است و آن اسلام است. عذر نداریم به اینکه ما بنشینیم کنار، بگوییم دیگران بروند حفظش کنند. امانت مال دیگران نیست. این امانت، امانتی است که خدا پیش [ما نهاده‌]، برای همه ما هست، نگهدارش همه ما هستیم، نمی‌توانیم‌ بنشینیم بگوییم که دولت این کار [را] بکند. نمی‌توانیم بنشینیم بگوییم ارتش این کار را بکند. وقتی کشور اسلام مورد تهدید دشمنهای اسلام است، دفاع از کشور اسلام و نوامیس مسلمین بر همه ما، بر تمام ما واجب است؛ با همه کوشش واجب است. وقتی یک همچو مطلبی پیش آمد و شما هم بحمد الله، همه کشور ما، هم زن و مردش آماده برای این مساله هستند، دیگر خوف این نیست که از پاریس یک دسته راه بیفتند بیایند چه بکنند یا از یک جای دیگر می‌خواهند بیایند چه؛ نه این خوفی نیست. یک دفعه هم تجربه‌اش را کردند و صدام را رها کردند تا پرید به ایران و سیلی‌اش را هم خورد. الآن هم بیچاره گرفتار این است که چطوری از زیر این بار فرار کند. ما هیچ وقت سر دعوا با کسی نداشتیم. ما برای حفظ اسلام دفاع باید بکنیم، برای حفظ مملکت اسلامی دفاع باید بکنیم. او حمله کرده است و آمده است و شهرهای ما را گرفته است و خرابکاری دارد می‌کند. بر همه ما واجب است که این شرّ را از سر مسلمانها دفع کنیم. ما وارد کشور آنها نشدیم که ما مجرم باشیم، آنها مجرم‌اند که وارد شدند. یک کسی، دزدی می‌آید منزل یک کسی، اگر این دزد را دفعش کنند، دزد تقصیر کار است یا آن که دفع کرده؟
صاحبخانه که تقصیر ندارد؛ دزد آمده، این هم باید دفعش کند، حتی اگر به کشتن او هم منجر بشود، باید دفعش بکند. مجرم اوست.
اینهایی که در سرحدّات، اینهایی که به سرحدات حمله می‌کنند به ما، و لو فرض بکنید که مسلمان هستند، لکن چون حمله کردند دفاع واجب است و کشتن آنها هم تا دفعشان واجب است. نه اینکه ما سر جنگی داریم، ما می‌خواهیم عالم در صلح باشد. ما می‌خواهیم همه مردم، همه مسلمین و غیر مسلمین همه در صلح و صفا باشند، لکن معنایش این نیست که اگر یک کسی بخواهد بریزد در منزل یک کسی و تعدی کند، ما بگوییم که سر صلح داشته باشید و تن بدهید به ظلم! نه، همان طوری که ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است. دفاع از ناموس مسلمین و جان مسلمین و مال مسلمین و کشور مسلمین یکی از واجبات است. ما داریم به این واجب عمل می‌کنیم.
کشور ما دارد به این واجب عمل می‌کند. آنها در جبهه و دیگران در پشت جبهه دارند به‌ این واجب عمل می‌کنند. آن که می‌آید و فرض کنید که یک ماده منفجره‌ای را می‌خواهد پرت کند یک جایی، اگر او را گرفتند و حبسش کردند و اگر هم کار را کرده است یک وقت کشتندش، این دفاع است؛ این فساد را از بین بردن است؛ این دفع فساد است. آن که این کار را دارد می‌کند مفسد است، نه شمایی که دارید دفع می‌کنید او را. شما که نمی‌خواهید که در یک خانه‌ای ماده منفجره بریزید؛ شما می‌خواهید که در منزلتان آن ریخته نشود. این به این است که این اشخاصی [را] که گول خوردند، موعظه کنیم.
ما دائماً هم موعظه می‌کنیم که این جوانها را گول زدند، خودشان رفتند، دارند آب سرد می‌خورند و این جوانها و بچه‌ها را گول زدند، تا اینها آمدند دارند خرابکاری می‌کنند و خودشان را گاهی به کشتن می‌دهند و خودشان را به زحمت وامی‌دارند. ما اگر هر کس بیاید و توبه کند، توبه‌اش را، خدا توبه‌اش را قبول می‌کند. ما فرض بکنیم که یک کسی هم چون آدمی را کشته، ولیّ دمش باید او را بکشد، باز میل داریم که توبه کند و لا اقل، آن دنیایش صحیح باشد. ما میل داریم همه صلح و صفا باشد؛ همه عالم در صلح و صفا باشند. ما اگر قدرت داشتیم، اصلًا باروت را از بین می‌بردیم و قوای منفجره را از بین می‌بردیم که عالم خالی بشود از این جنایتها. ما نمی‌خواهیم با کسی دعوا بکنیم؛ نه با عراق دعوا داریم و نه با- فرض کنید- جاهای دیگر دعوایی ما نداریم، آنها دعوا دارند.
وقتی دعوا دارند تو دهنی می‌خورند و خوردند. حالا هم از هر جایی هم، همچو چیزی پیدا بشود، همین مردم‌اند و همین پاسداران هستند و همین ارتش است و همین جوانهای زن و مرد ما، از هر جا تعدی بشود تو دهنی می‌خورند.
ما که اسلام را خواستیم و می‌خواهیم، اسلام اجازه نمی‌دهد که ما تعدی کنیم به یک کشوری، لکن فرموده است که اگر به شما تعدی کردند، بزنید تو دهنشان! اگر یک دسته‌ای از مسلمین را- در جنگهای سابق این هست- اگر یک دسته‌ای از مسلمین را کفار سپر قرار دادند؛ فرض کنید که عراق فاسد، یک دسته‌ای از مسلمین بی‌گناه را سپر قرار داد و پشت آنها ایستاده که بریزد ایران را بگیرد، بر ما واجب است که مسلمان و غیرمسلمانش را بکشیم. مسلمانها شهید هستند و به بهشت می‌روند و کافرهایش کافرند و به جهنم. دفاع واجب است.
و تا شما هستید، بحمد الله و تا سپاه پاسداران هستند، بحمد الله و تا ارتش هست و تا ملت متعهد به اسلام و فداکار برای اسلام هست، این جمهوری هست و این خرابکاریهایی که می‌بینید، اینها چیزی نیستند. خداوند ان شاء الله، به همه شما سلامت و سعادت عنایت کند و دست ستمکاران را قطع کند و لشکر ایران را پیروز کند.
و السلام علیکم و رحمه الله‌

«۱»- حزب بعث عراق‏«۲»- آقای ابو الحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهور ایران که از مقام خود عزل شد.«۳»- شهید محمد علی رجایی.«۴»- بانوان.«۵»- سوره حجرات، آیه ۱۲:« در کارهای پنهانی یکدیگر جستجو مکنید»«۶»- سوره نساء، آیه ۲۹:« خودتان را مکُشید».


امام خمینی (ره)؛ 27 مرداد 1360

صوت مطلب

کیفیت متوسطحجم 21/93 مگابایتبیشتر

جمله طلایی

فراز طلایی

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: