یادداشت

بنا ندارم چیزی بگویم‏

در یکی از ایام زیارتی که با امام در کربلا مشرف بودیم، آیت الله آقای حاج شیخ عباس حقیقی یکی از ائمهٔ جماعت مسجد کرمان از ایران به کربلا آمده بود. ایشان در دوران ستم شاهی به منظور هدایت جوانان به صورت رایگان با لباس روحانی در دبیرستانها تدریس می کرد و این را یک خدمت می دانست و من او را خدمت امام برده و معرفی کردم و امام ایشان را دعا کردند. آقای حقیقی از امام پرسید من آثار دکتر شریعتی را می خوانم و اینها را برای جوانها و دانش آموزانی که با من درس دارند، مفید تشخیص می دهم آیا مجاز هستم از این کتابها تبلیغ کنم؟ امام فرمودند: من در این زمینه بنا ندارم چیزی بگویم. او سپس از امام سوال کرد که من خودم آشنا به مبانی ‏هستم آیا اجازه دارم آن قسمت هایی را که تشخیص می دهم مفید است آن قسمتها را به دانش آموزان بگویم بخوانند؟ امام فرمودند: اشکالی ندارد بکنید این کار را.

منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد چهار، صفحه 378.

راوی: حجه الاسلام دعایی.



بنا ندارم چیزی بگویم‏؛ 11 دی 1278

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: