بعد از اینکه یکی دو ماه از اقامت امام در نجف می گذشت و خانواده ایشان هم هنوز به نجف نیامده بودند امام با چند نفر از اطرافیان که دور ایشان بودیم نماز را در منزل می خواندند. یک روز چند نفر از فضلای حوزه نجف از ایشان خواستند درس بگویند، ولی امام می فرمودند حالا باشد. بعد که قبول کردند ما را در اندرونی خواستند چون حتی بیرونی هم برای خوشان نگرفته بودند و فرمودند حالا که من قبول کرده ام که بیایم و درس بگویم و شما گرد من جمع بشوید، این از باب این است که من یک خُرده از شما مسن تر هستم لذا یک مباحثه با هم می گذاریم و اسمش را هم درس نمی گذاریم. ولی من از شما خواهشم این است که شما خواهش مرا قبول کنید که نباید به هیچ کس متعرض بشوید که مثلاً به درس من بیاید. این حرفها نباید باشد. همین چند نفری که هستید کفایت می کند.
منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد پنج، صفحه 160.
راوی: حجه الاسلام فرقانی.