برای ما که جوان بودیم، زندانرفتن و ماجراهای مشکلی که پیش میآمد، خیلی سخت نبود؛ بیشتر شبیه یک سرگرمی بود؛ اما امام در آن سال، در سال شروع مبارزه شصت و سه ساله بود. در شصت و سه سالگی، این مرد با جوشش احساس خود می توانست احساسات یک ملت را به جوش آورد. زندان رفتن و تبعید شدن برای کسی در آن سنین، کار آسانی نبود؛ اما این فداکاری و از خودگذشتگی و خطرپذیری در این مرد آشکار شد. می گفتند: من چرا و از چه چیزی بترسم؟ اگر مرا هم بکشند، شصت و سه سالم است و تازه در سن پیامبر اکرم و امیرالمومنین که از دنیا رفتند، از دنیا خواهم رفت. چه سعادتی از این بهتر؟ این منطق او بود.
منبع: عبد صالح خدا (برش هایی از زندگی و سیره مبارزاتی امام خمینی در بیانات آیت الله خامنه ای)، صفحه 90.
راوی: سید علی خامنه ای.