انگشت شست دست حضرت امام مقداری ناراحتی داشت. آقای دکتر عارفی پزشکی را با تخصص مربوطه آورده بود. پزشک مزبور، در ضمن سوال ها و معاینه ها، دو دستش را جلو آورد و عرض کرد: «دست های مرافشار دهید.» حضرت امام، با لحنی خاص، که به هنگام شوخی و طنز به کار می بردند، با ملاحت و شیرینی ویژهای فرمودند: «می ترسم دردتان بیاید.» و به دنبال آن تبسم زیبا و دلنشینی بر لبان مبارکشان نقش بست. پزشک متخصص، که ظاهراً برای اولین بار مشرف شده بود و تحت تاثیر ابهت حضرت امام بود و دست هایش لرزان بود و صدایش مرتعش، یک دفعه خنده اش گرفت و با آرامش به کار خود ادامه داد.
منبع: در سایه آفتاب « یادها و یادداشت هایی از زندگی امام خمینی (ره) »، صفحه 182.
راوی: محمد حسن رحیمیان.