یکی از دوستان همراه خانواده به دست بوسی حضرت امام نائل شدند. بعد از دست بوسی، به حقیر مراجعه کرد و گفت: «این پسرم، که کلاس پنجم دبستان است، دفتر نقاشی اش را برای تقدیم به امام آورده بود که محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند. به همین دلیل خیلی ناراحت شده است» دفتر نقاشی را گرفتم و روز بعد، ضمن توضیح، خدمت امام تقدیم کردم. حضرت امام، با دقت تمام،ۀ اوراق آن را ملاحظه فرمودند و به ویژه با رویت پشت آن، که عبارت از تانکی بود که چرخ های آن را مداد تراش و تنه آن را کتاب و لوله شلیک آن را یک مداد و سرنشین آن را یک طفل دانشآموز تشکیل داده بود و...، متبسم شدند. سپس، دستور فرمودند که برای تشویق این دانش آموز خردسال و همچنین طراح آن دفتر، که امور تربیتی منطقه ۳ آموزش و پرورش تهران آن را تهیه کرده بود، جایزه ای متناسب پرداخت شود؛ جایزه همراه با نامه ای از سوی دفتر به ایشان تقدیم شد.
منبع: در سایه آفتاب « یادها و یادداشت هایی از زندگی امام خمینی (ره) »، صفحه 238.
راوی: محمد حسن رحیمیان.