یادداشت
معلمی؛ شغل انبیاء
تاملی دوباره در کارکرد تربیتی و انسان سازی معلم

معلمی؛ شغل انبیاء

 

 

 

 

آن­چه در اولین مواجهه با جایگاه شغلی معلمین به ذهن متبادر می­شود، وظیفه­ی تربیت و انسان­سازی آنان است. و آن جمله­ی معروف در میان مردم که می­گوید معلمی شغل انبیاست. با همین دو گزاره­ی ساده و مختصر می­توان به اهمیت جایگاه معلمان پی‌برد. برای شرح بهتر اهمیت این جایگاه از دو منظر به این موضوع نگاه می­شود. اولا اهمیت تعلیم و تعلم و الهی بودن آن، و دوم رسالت معلمان و وظیفه­ی انسان­ساز آنان.

جهان هستی، به عنوان عرصه ی حضور و فعالیت های بشری و غیر بشری سرشار از آموزش است. در جایی که فراگیری رفتار­های غریزی میان موجودات زنده تعریف شده است، بدون شک برای انسان، به عنوان اشرف مخلوقات برنامه ای ویژه‌تر از آموزش رفتار های غریزی و حیوانی در نظر گرفته شده است. به بیان دیگر می‌توان به این نکته اشاره داشت که «عالَم، مدرسه است و معلّمین این مدرسه، انبیا و اولیا هستند. و مربی این معلّمین، خدای تبارک و تعالی است. خدای تبارک و تعالی، تعلیم و تربیت کرده است انبیا را. و ارسال کرده آنها را برای تربیت و تعلیم کافه ناس. انبیای بزرگ اولوالعزم مبعوث‌اند بر تمام بشر و سمت معلّمی و مربی دارند نسبت به تمام بشر، و معلّم آنها و مربی آنها حق تعالی است. و آنها هم بعد از اینکه به تعلیمات الهی تعلیم شدند و تربیت پیدا کردند مامورند که بشر را تربیت کنند و تعلیم». «1» در واقع اولین مربی خداوند متعال است که با تربیت انبیا، آنان را برای تعلیم به بشر فروفرستاد.

شریف‌ترین شغل‌ها

خداوند متعال آدم را آفرید و او را شایسته­­ی سجده­ی ملائکه خواند، خود معلم آدم بود و «اسماء» را به او تعلیم داده بود، و او را برای آموزش انسان تربیت کرده بود. از همین آغاز و در پاسخ به اشکال ملائکه بود که نقش معلم بودن آدم و انبیاء پس از او روشن و برجسته شد. «ماموریت خدا به انبیا همین است که بیایند و آدم درست کنند. و آنهایی که به انبیا نزدیکترند آنها به مقام آدمیت نزدیکترند. از اول این بود که «آدم» که آمد با تعلیم الهی آمد و معلم بشر بود. انبیا هم معلم بشر بودند. شغل معلمی یک شغل عمومی است برای انبیا گرفته، تا اولیا تا فلاسفه و امام، تا علما و تا فرهنگیها، که ماها ان شاء الله باشیم از آنها. پس شغل، شغل بسیار بزرگی است شغل آدم‌سازی.» «2» این شغل معلمی، شغلی است که مسئولیتی بسیار بزرگ دارد؛ «آن قدر که این شغل شریف است، مسئولیت آن هم بزرگ است. معلم انسان درست می‌کند، ]این شغل[ شغل انبیا است. انبیا آمدند که انسان درست بکنند، تربیت کنند انسانها را. پیغمبر اکرم معلم همه بشر است، و بعد از او حضرت امیر- سلام الله علیه- باز معلم همه بشر است. آنها معلم همه بشر هستند، شما معلم یک عده از بشر. شغل همان شغل است؛ یعنی شعبه همان است؛ کار، یک کار است؛ آنها در یک محیط وسیعتر، و ما در یک محیط کوچکتر. بنا بر این، این شغل شما [نیز] یک شغل بسیار شریفی است؛ لکن مسئولیتش هم بسیار زیاد است؛ چنانکه مسئولیت انبیا بسیار زیاد بود. انبیا به همان مقدار که برای آدمسازی آمده بودند مسئولیتشان زیاد بود.» «3»

معلمی شغلی است که رسالتش انسان­سازی است. از این روست که بسیار پر مسئولیت است و می تواند سرنوشت جوامع را مشخص کند. «این شغل شریفترین شغلها و پر مسئولیت ترین شغلهاست. شریفترین شغلهاست، برای اینکه شغل انسان‌سازی است؛ همان شغلی است که تمام انبیا برای همین معنا آمدند. قرآن یک کتاب انسان‌سازی است؛ و نازل شده است برای اینکه انسان درست کند. و این شغلی که فرهنگیها دارند- چه فرهنگی­های علوم قدیمه و چه فرهنگیهای سایر علوم- این شغل هم شغل آدم‌سازی است. اگر آدم ما بسازیم، مملکت ما نجات پیدا می‌کند. همیشه آدمها هستند که مقدرات کشورها را در دست می‌گیرند. منتها بعضیها آدمهای به صورت آدم و واقع شیطان، و بعضیها آدم. و همیشه از فرهنگ، این اشخاص بزرگ قیام می‌کنند. اشخاصی که ملتها را می‌توانند نجات بدهند و کشور را می‌توانند آباد کنند و دنیا و آخرت ملت را می‌توانند تعمیر کنند فرهنگیها هستند. پس فرهنگ یک کارخانه آدم‌سازی است.» «4»

جایگاه معلمین را می­توان حیاتی­ترین جایگاه در تعیین سعادت یا شقاوت ملت­ها دانست. زیرا این معلم است که با تربیت صحیح خود می­تواند نیروی مفید و صالح را به جامعه تحویل دهد. «هر چه شغل عظیم باشد، مسئولیت به همان مقدار بزرگ و عظیم است. مسئول تمام مقدراتی که برای یک کشوری پیش می‌آید، مسئول تمام انسانهایی که باید انسان بشوند، مسئول تمام جوانهایی که زیردست آنها باید تربیت بشوند. تربیت باید بشود انسان در مکتب فرهنگیان، معلم؛ و مقدرات هر مملکتی به دست همینهاست که از فرهنگ بیرون می‌آیند؛ و پیشرفت هر کشوری و عقب‌ماندگی هر کشوری باز به دست معلمین است.» «5» به بیان دیگر معلم اگر صحیح عمل کند و تربیت را درست و بر مبنای ارزش ها انجام دهد، می­تواند جامعه را از سستی، شقاوت، وابستگی و کم­خردی دور سازد. اما برای دست یافتن به این مهم لازم است که ابتدا معلم، خود آموزش­های لازم را دریافت کند، و علاوه بر دانش، خود را به زیرور تهذیب بیاراید. معلم با خودسازی است که می­تواند جوان ها را به شیوه­ی درست تربیت کند. «معلم است که با ساختن خود، افراد را، کشور را پیش می‌برد؛ و معلم است که اگر خدای نخواسته در پیش او انحراف حاصل‌ بشود، کشور را خراب می‌کند. معلم است که انسانها را یا مهذب بار می‌آورد، متعهد بار می‌آورد، و یا انگل بار می‌آورد و وابسته. همه از مدرسه‌ها بلند می‌شود. همه سعادتها و همه شقاوتها انگیزه‌اش از مدرسه‌هاست، و کلیدش دست معلمین است.» «6»

به همین دلیل است که معلمین می­بایست خود، تربیت یافتگان اصیل اسلامی باشند. اگر بناست که معلمین را سکان­داران هدایت بدنه­ی جوان جامعه، به سوی ارزش­های اسلامی بدانیم، ضروری است که مسئولیت خود سازی بر مبنای تعالیم دینی را همواره در نظر داشته باشیم. «آن کسی که می‌خواهد مربی یک جامعه‌ای باشد، مربی یک دستگاهی باشد، اینها را به اسلام دعوت کند، اولش باید خودش را اسلامی کند و خودش را، باطن خودش را دعوت به اسلام بکند. اسلامی بکند تا دیگران را بتواند اسلامی کند. اگر خودش را اسلامی نکند نمی‌تواند دیگران را اسلامی کند. معلمین آموزش و پرورش اگر خودشان یک پرورش صحیح نداشته باشند و یک تعلیم صحیح، نمی‌توانند جوانها را تعلیم کنند و آموزش بدهند و پرورش بدهند. مبدا هر امری از خود آدم شروع می‌شود. پیغمبر هم وقتی که تشریف آوردند، از خودشان، خودشان کامل بودند، از منزل خودشان شروع کردند». «7»

معلم باید این نکته را در نظر داشته باشد که جوان­ها هم­چون امانتی در دست او هستند، زیرا تعالیم معلم است که شاکله­ی شخصیت متعلم را شکل می­دهد. متعلمی که قرار است آینده و سرنوشت جامعه در دستان او باشد. «شما باید توجه به این معنا داشته باشید که اگر تربیتتان تربیت خدای نخواسته خلاف انسانی و اسلامی باشد، هر کاری که او بعدها بکند شما هم شریک جُرمید. و اگر تربیت، یک تربیت انسانی و روی فطرت انسان باشد، بعدها هم که هر کار خوبی بکند شما شریکید در آن کار خوب. معلم امانتداری است غیر همه امانت [دار] انسان امانت اوست. امانتهای دیگر را اگر کسی خیانت به آن بکند خلاف کرده است؛ یک قالی را که به آن امانت داده بودند از بین برده است، در جامعه یک چیزی درست نمی‌شود؛ یک شخصی ضرری کرده است، و این هم باید ضرر او را جبران کند. اما امانت اگر انسان شد، اگر یک طفلِ قابل تربیت شد، اگر خدای نخواسته این امانت به آن خیانت شد، یک وقت می‌بینید خیانت به یک ملت است، خیانت به یک جامعه است، خیانت به اسلام است». «8»

معلمین می­بایست با تربیت مفید خود، جوانان را برای جامعه­ی اسلامی تربیت کنند. آن­ها آتیه­سازان جامعه هستند، لذا مسئولیت معلمین باید بسیار مهم شمرده شود. «این جوان‌هایی که پیش آنها تحصیل می‌کنند و این نونهالانی که امید آتیه کشور اسلامی هستند، اینها امانت‌هایی هستند در دست معلمین و دبیران و کسانی که متکفل امور اینها هستند و باید تربیتها به طوری که اسلامی و سازنده باشد که نسل آتیه ان شاء الله؛ یک نسل تربیت‌شده اسلامی و مفید برای جامعه اسلامی باشد.» «9»

تربیت افراد و راهبری آن­ها به سوی ترقی و جامعه­ی پیش­رفته‌ی اسلامی وظیفه‌ای است که معلمین بر عهده دارند. آموزش های معلمین در تمام سطوح از دبستان تا دانشگاه در کنار یکدیگر قرار گرفته، و تفکر را شکل می­دهند. این تفکرات است که در اینده سرنوشت جامعه را تعیین می­کند و ممکن است کشور را به ورطه­ی استعمار و یا اعتلا و استقلال برساند. از این روست که آموزش و پرورش به عنوان رکن رکین تربیت می­بایست از افرادی مطمئن و مومن بهره گیرد. «بر دانش‌آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان متعهد است که با تمام توان و قدرت در شناسایی عوامل فساد کوشش کنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاک نمایند. و گمان نشود که این نفوذ فقط برای انحراف دانشگاههاست، که منحرفین و منافقین برای نفوذ در دبیرستان‌ها بلکه دبستان‌ها اهمیت بیشتری قائلند، تا جوانان را برای انحراف دانشگاهها مهیا کنند. آنان می‌دانند اگر نوباوگان در مراکز آموزش، تربیت صحیح شوند و حیله‌های استعمارگران را احساس و توطئه‌های همه جانبه آنان را لمس کنند، در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق کمتری حاصل‌ می‌شود؛ و لهذا در دبستانها و دبیرستانها و قبل از ورود به دانشگاهها در ساختن جهاز استعماری شرق و غرب برای ورود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس می‌کنند. از این روست که باید دستگاههای آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات کشور اهمیت ویژه‌ای در حفظ نوپایان و جوانان عزیزی که استقلال و آزادی کشور در آینده منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند» «10»

در مجموع می­توان این­گونه گفت که معلمان، به عنوان ورثه­ی انبیاء، اصلی ترین نقش را در ساخت آینده­ی مردم و کشور بر عهده دارند. آنان نیرو­های جوان کشور را پرورش می­دهند و نسبت به آینده­ی آنان و مردم جامعه مسئولند. معلمان شریک خوب و بد متعلمان در جامعه هستند. «باید خیلی شما توجه کنید به اینکه یک فرد عادی نیستید. اگر فرض کنید در یک اداره‌ای یک نفر آدم یک خلاف کرد، در یک وزارتخانه یک نفر آدم یک خلاف کرد، آن خلافی که در یک وزارتخانه می‌شود یا یک اداره می‌شود با این خلافی که در جاهایی که تربیت و تعلیم باید واقع بشود و در آموزش و پرورش می‌شود، بسیار فرق‌ دارد. آن طور نیست که در یک وزارتخانه اگر یک کسی خلاف کرد، خلافش همچو باشد که یک کشور را به هم بزند؛ مگر نادراً یک همچو اتفاقی بیفتد. اما چنانچه در آموزش و پرورش یک بچه‌ای فاسد از کار درآمد، یک بچه‌ای با اخلاق شیطانی تربیت شد، با اخلاق استکباری تربیت شد، این بچه با اخلاق شیطانی، با اخلاق استکباری، امکان این را دارد که یک کشور را تباه کند، و یک انسانهای زیاد را تباه کند. و [در] تمامش، شما که مشغول این شغل عظیم هستید، در تمام آنها، هم در خوبیهایشان و هم در بدیهایشان، شریک هستید.» «11»

باید تمام نیروی معلمین و دست اندر کاران جامعه در این راستا قرار بگیرد که تربیت صحیح و انسان­ساز به معنای حقیقی آن صورت پذیرد تا سرنوشت ملت، سرنوشتی الهی و متعالی باشد. جامعه به سمت خودباوری و استقلال حرکت کند و دستورات اسلامی در آن به درستی اجرا شود. «امیدوارم با کوشش اساتید و معلمین، وضع به صورتی درآید که فردی که دوره درسی‌اش تمام شد، فردی متعهد بار آمده باشد، فردی که بداند باید برای کشورش خدمت کند و کاری به رضایت کشورهای بیگانه نداشته باشد.» «12»

«۱» سخنرانی در جمع دانشجویان شیراز و اصفهان (مقدم بودن امر تربیت بر تعلیم)، قبل از ظهر ۱۸ دی ۱۳۵۹/ ۱ ربیع الاول ۱۴۰۱

«۲» سخنرانی در جمع فرهنگیان اصفهان (تشریح مقام معلم)، ۱خرداد ۱۳۵۸/ ۲۵ جمادی الثانی ۱۳۹۹

«۳» سخنرانی در جمع بانوان فرهنگی دزفول (تربیت فرزند از دید اسلام)، ۲۱ خرداد ۱۳۵۸/ ۱۶ رجب ۱۳۹۹

«۴» سخنرانی در جمع فرهنگیان اصفهان (تشریح مقام معلم)،۱ خرداد ۱۳۵۸/ ۲۵ جمادی الثانی ۱۳۹۹

«۵» سخنرانی در جمع فرهنگیان اصفهان (تشریح مقام معلم)،۱ خرداد ۱۳۵۸/ ۲۵ جمادی الثانی ۱۳۹۹

«۶» همان

«۷» سخنرانی در جمع روسای آموزش و پرورش و اعضای انجمن اسلامی وزارت کشور،صبح ۱۰ تیر ۱۳۵۹/ ۱۸ شعبان ۱۴۰۰

«۸» سخنرانی در جمع معلمان تعلیمات دینی (اهمیت و وظایف شغل معلمی)،صبح ۱۰ بهمن ۱۳۵۹/ ۲۳ ربیع الاول ۱۴۰۱

«۹» سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه، معلمان و ... (توصیه‌ها و تذکرات)، صبح ۲۷ مرداد ۱۳۶۰/ ۱۷ شوال ۱۴۰۱

«۱۰» پیام به دانشجویان و دانش‌آموزان (آثار فرهنگ مستقل و فرهنگ وابسته، ۳۱ شهریور ۱۳۶۰/ ۲۳ ذی القعده ۱۴۰۱

«۱۱» سخنرانی در جمع معلمان تعلیمات دینی (اهمیت و وظایف شغل معلمی)، صبح ۱۰ بهمن ۱۳۵۹/ ۲۳ ربیع الاول ۱۴۰۱

«۱۲» سخنرانی در جمع وزیر فرهنگ و آموزش عالی و معاونان (رهایی از وابستگی فرهنگی)، صبح ۲۷ فروردین ۱۳۶۴/ ۲۵ رجب ۱۴۰۵



معلمی؛ شغل انبیاء؛ 10 اردیبهشت 1401

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: