مهدی زارع، روزنامهنگار
“Yet when they have power, physical, financial or political neither Hitler nor Stalin has anything on them for cruelty or mistreatment to the underdog.”«1»
این جمله را هری ترومن، رئیسجمهور ایالات متحده در ۲۱ جولای سال ۱۹۴۷ گفته و شاید باورتان نشود اما ترجمه آن عبارت است از: «زمانی که آنها [یهودیان] قدرت را در دست دارند -چه قدرت فیزیکی و چه قدرت اقتصادی یا سیاسی- در ظلمکردن به مردم مستضعف، روی استالین و هیتلر را هم سفید میکنند!» چند ماه پس از نوشتن این جمله در دفتر خاطراتش، ترومن با استفاده از کمک دو میلیون دلاری خاندان یهودی روچیلد، انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۴۸ آمریکا را برنده شد.«2» ده ماه بعد، در نیمهشب ۱۴ می ۱۹۴۸، همین هری ترومن اولین رئیسجمهور جهان بود که استقلال اسرائیل را به رسمیت شناخت.
اما اسرائیل هیچگاه نتوانست بهمعنای واقعی کلمه نقش یک رژیم مستقل را بازی کند و همواره به غرب وابسته بوده است. با وجود مشکلات عدیده انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی پس از جنگ جهانی دوم، تنها پناه اسرائیل در هفت دهه عمر آن آمریکا این کشور بزرگ بوده که صهیونیسم منطقهای را مانند فرزندش زیر بال و پر خود گرفته است.
این حمایت بیحدوحصر، دال مرکزی روابط خارجی آمریکا و اسرائیل را شکل داده است، تا جایی که میتوان ادعا کرد سیاست آمریکا در غرب آسیا (خاورمیانه) بیش و پیش از هر چیزی بر حفظ امنیت اسرائیل استوار است. اقدامات حمایتی ناشی از این سیاست را میتوان در دو سطح استراتژیک راهبردیِ بلندمدت و تاکتیکهای کوتاهمدت بررسی کرد. در یادداشت پیش رو سه حمایت استراتژیک آمریکا از اسرائیل، یعنی حمایتهای سیاسی، اقتصادی و حفاظت با استفاده از حق وتو را بررسی میکنیم.
آمریکا و پرتاب سومین بمب اتم
هرچند انگلیس با اعطای بیانیه بالفور به خاندان روچیلد و اجراییکردن معاهده سایکس-پیکو، نقش اصلی در تشکیل اسرائیل را داشته، اما این ایالات متحده است که بلافاصله پس از قرائت بیانیه استقلال اسرائیل، رژیم جعلی را به رسمیت شناخت. «تنها یازده دقیقه بعد از قرائت بیانیه استقلال توسط بنگوریون، هری ترومن، رئیسجمهور وقت آمریکا، اعلام کرد که ایالات متحده آمریکا اولین ملتی خواهد بود که حکومت اسرائیل را به رسمیت میشناسد«3». به این شکل، ترومن سه سال پس از پرتاب دو بمب اتمی در شرق آسیا یک بمب اتمی بزرگتر را اینبار در غرب آسیا منفجر کرد؛ بمبی که هنوز هم زنان و کودکان فلسطینی را میکشد.
پس از این حمایت سیاسی بزرگ، حمایتهای صریح و مستقیم آمریکا کمی کمرنگشده و این کشور بیشتر از طریق فرانسه به نفع تلآویو وارد عمل میشود. «تا سال ۱۹۶۷، فرانسه مهمترین تامینکننده سلاح اسرائیل بود. مسئولان دولتهای ترومن و آیزنهاور خیلی احتیاط میکردند که مبادا حمایت از اسرائیل به روابط آمریکا با اعراب آسیب زند و بهخصوص زمینه را برای نفوذ شوروی در خاورمیانه فراهم کند و جریان انرژی منطقه به خطر افتد. در آن روزگار، لابی اسرائیل ضعیف بود و نفوذ گستردهای بر سیاست خارجی آمریکا نداشت و مسئولان آمریکا منافع ملی خود را بهطور منطقی دنبال میکردند.» «4»
نفوذ لابی اسرائیل بر سیاستمداران آمریکا بهطور محسوس از دوره کندی شروع شد. در رقابتهای فشرده انتخاباتی سال ۱۹۶۰، اقلیت یهودیان اسرائیل با حمایت یکپارچه و آراء و تبلیغات و کمکهای مالی و مشاورههای خود در پیروزی کندی بر نیکسون، معاون آیزنهاور نقش مهمی داشتند. کندی، پیروزی خود را مدیون حمایتهای بیدریغ این اقلیت میدانست و متقابلاً کمکهای سخاوتمندانهای به اسرائیل کرد؛ «مثلاً، دولت کندی به بهانه فروش سلاح شوروی به مصر هواپیماهای جنگی پیشرفته به اسرائیل فروخت و سپس با تبانی آلمان غربی واسطه شد که در یک معامله صوری آلمان تانکهای زیادی به اسرائیل بفروشد.» «5»
با این کمکهای بیدریغ آمریکا در بعد سیاسی و نظامی، نظام نوپای اشغالگر قوام لازم جهت ادامه حیات را پیدا کرد.
اسرائیل بر سر سفره آمریکاییها
اقتصاد، یکی دیگر از حوزههای راهبردی است که اسرائیل بهشدت خود را مدیون آمریکا میداند. طبق گزارش وبگاه USAFACTS.ORG که یک پایگاه اینترنتی مرتبط با دولت آمریکا است، ایالات متحده از سال ۱۹۴۶ تا ۲۰۲۲، حدود ۳۲۰ میلیارد دلار به اسرائیل کمک کرده است.«6»
طبق این گزارش، اسرائیل با اختلاف، بیشترین کمکهای ایالات متحده را در طول هفت دهه گذشته دریافت کرده است؛ حتی «کمکهای آمریکا به مصر که گاهی به حدود شش میلیارد دلار در سال افزایش یافته است هم به این دلیل است که امنیت اسرائیل از جانب مصر تامین گردد. در حال حاضر، مصر سالیانه حدود دو میلیارد دلار از آمریکا کمک دریافت میکند.»«7»
به آمار فوق باید حدود بیست میلیارد دلار کمکهایی را که از ابتدای عملیات «طوفانالاقصی» تاکنون انجامشده هم اضافه کرد.
یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد در طول هفت دهه گذشته بهطور متوسط هر سال ۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار از مالیات آمریکاییها برای کمک به اسرائیل هزینه شده و میشود. نکته مهم درباره کمکهای آمریکا به اسرائیل این است که بیش از ۷۰درصد کمکهای آمریکا در بخش نظامی دستهبندی میشوند. بین سالهای 1951 تا 2022، اسرائیل 225.2 میلیارد دلار کمک نظامی از ایالات متحده دریافت کرده است.«8»
البته دادههای منتشرشده، بودجه دفاع موشکی وزارت دفاع آمریکا را روایت نمیکند. سالانه 500 میلیون دلار دیگر هم توسط وزارت دفاع به حوزه دفاع موشکی اسرائیل تخصیص مییابد که در آمارها وجود ندارد.«9»
کمکهای مستقیم اقتصادی (و نه نظامی) آمریکا به اسرائیل تا زمان گسترش سریع بخش فناوری پیشرفته اسرائیل در دهه 1990 ادامه داشت و پس از آن رو به کاهش گذاشته است.
همه این دلارها در حالی از ایالات متحده راهی تلآویو میشود که «سایر نهادهای غیردولتی نیز سالانه بیش از یک میلیارد دلار به اسرائیل میفرستند. این میزان پول بیش از تمام مبالغی است که آمریکا به آمریکای جنوبی، شمال آفریقا و جزایر کارائیب اختصاص میدهد. جمعیت این سه بخش از جهان نزدیک به یک میلیارد نفر است، درحالیکه جمعیت اسرائیل فقط هفت میلیون نفر است.» «10»
اسرائیل، ششمین رژیم با «حق وتو»
کمکهای نظامی و اقتصادی و حمایتهای سیاسی تنها کمکهای مهم آمریکا به رژیم اشغالگر نیست. اسرائیل بهواسطه برخورداری آمریکا از حق وتو در شورای امنیت، نسبت به انجام تقریباً هرگونه جنایتی مصونیت کامل دارد.
در طول هفت دهه گذشته و از زمان آغازبهکار اسرائیل بهعنوان یک کشور، ایالات متحده 46 بار قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را به نمایندگی از اسرائیل وتو کرده است که شامل 34 وتو در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین است. این دخالت همواره اسرائیل را از محکومیت گسترده بهدلیل نقض قوانین بینالمللی در امان نگه داشته است.«11»
ایفای این نقش از سوی آمریکا عملاً باعثشده تا اسرائیل به ششمین عضو با حق وتو در شورای امنیت تبدیل شود و این شورا در بحرانهای ایجادشده از سوی این کشور رسماً به نهادی بیاثر تبدیل شود.
برخی از مهمترین وتوهای تاریخی آمریکا در حمایت از اسرائیل در دو دهه گذشته را میتوان به شکل زیر فهرست کرد:
- قطعنامه 18 اکتبر 2023 که خواستار «وقفههای بشردوستانه» و لغو دستور تخلیه شمال غزه توسط اسرائیل بود، با وتوی آمریکا به تصویب نرسید.
- پس از راهپیمایی بزرگ بازگشت، در سال 2018 که در حمایت از آوارههای فلسطینی در مرز غزه انجام شد، شورای امنیت سازمان ملل پیشنویس قطعنامهای را تهیه کرد که خواستار «صلح پایدار و همهجانبه» بر اساس رویکرد «دو کشور دموکراتیک» در اراضی اشغالی شد. ایالات متحده این قطعنامه را وتو کرد.
- پس از به رسمیت شناختن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل در سال 2017 توسط ایالات متحده، پیشنویس قطعنامهای در شورای امنیت اعلام کرد: «اقداماتی که ظاهراً شخصیت، وضعیت یا ترکیب جمعیتی شهر مقدس اورشلیم را تغییر دادهاند، هیچ اثر قانونی ندارند، باطل و بیاثر هستند». این قطعنامه همچنین خواستار تعیین وضعیت اورشلیم در راستای مقررات سازمان ملل شد. همه اعضای شورای امنیت با این قطعنامه موافق بودند، الا آمریکا که آن را وتو کرد.
- پس از انتفاضه یا قیام دوم که در سال 2000 آغاز شد، شورای امنیت در پیشنویس قطعنامهای «نگرانی شدید خود را از تداوم حوادث غمانگیز و خشونتآمیز» مطرح کرد. این قطعنامه حملات علیه غیرنظامیان را محکوم کرده و از اسرائیل خواست که «با جدیت به صلح پایبند باشد». آمریکا این قطعنامه را نیز وتو کرد.
حمایتهای ناامیدانه و آینده ناپایدار صهیونیسم
باوجود همه حمایتهای آمریکا از اسرائیل، اما همچنان نگرانی از سرنوشت اشغالگران، دلمشغولی اصلی واشنگتن است. مقاومت در منطقه روزبهروز قدرت بیشتری میگیرد و ضربات این محور به اسرائیل روزبهروز قویتر میشود. این وضعیت، علت اصلی نگرانی غرب از رژیم اشغالگر است. رهبر حکیم انقلاب بهدرستی به این نگرانی حامیان اسرائیل پی برده و فرمودهاند: «اینکه شما مشاهده میکنید که رئیسجمهور آمریکا، روسای کشورهای ظالم و شرور [از قبیل] انگلیس، فرانسه و آلمان، پیدرپی خودشان را میرسانند آنجا، برای چیست؟ چون میبینند دارد متلاشی و نابود میشود. این را میفهمند؛ [لذا]، خودشان را میرسانند که از نابودی جلوگیری کنند. اگر خطر تلاشی و نابودی رژیم غاصب را تهدید نمیکرد، این اشرار عالم خودشان را محتاج نمیدیدند که مرتب پشتسرهم بیایند آنجا اظهار همبستگی کنند».«12»