یادداشت
روشن‌فکر مثل مطهری
کدام ویژگی‌های شهید مطهری او را به عنصر وحدت‌آفرین تبدیل کرد؟

روشن‌فکر مثل مطهری


 

فهیمه آقاخانی، پژوهشگر تاریخ معاصر

استاد مطهری بیش از آنکه یک چهره سیاسی شناخته شود، چهره‌ای فرهنگی مبتنی بر آموزه‌های فلسفی-فقهی قم بود، اما در دهه سی و چهل تا پنجاه، یک ویژگی دیگر هم ایشان را با دیگر روحانیون وقت متمایز کرد؛ در عصری که بسیاری از روحانیون سکوت را بر منطق و سکون را بر تحرک ترجیح می‌دادند! و روشن‌فکران غیردینی تخریب روحانیت را حق طبیعی خود دانسته! و آن‌ها را متهم به محصورشدن در مباحث فقهی بی‌فایده می‌کردند که از زمانه خود عقب افتاده‌اند، استاد مطهری با تکیه بر دانش روز و غنی از مسائل فقهی، اسلام را آن‌گونه که بود و آن‌گونه که باید معرفی می‌شد، برای نسل جدید بازتکرار کرد و نه‌تنها در این راه درخشید که در فضای پرتلاطم فکری و عملی نیروهای انقلابی، به عنصری وحدت‌آفرین بدل گشته و اجازه هرز رفتن انرژی و توان آن‌ها را تا رسیدن به سر منزل مقصود نمی‌داد. در ادامه از تلاش وحدت‌آفرینی مردی سخن می‌گوییم که به گفته امام خمینی رحمه‌الله‌علیه «در اسلام‌شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم‌نظیر بود و با رفتنش هیچ‌چیز جایگزینش نشد». «1»

به دور از عقده‌گشایی

استاد مطهری یک متفکر و فقیه واقعی بود. او متاثر از هیچ‌کس و هیچ فکری نبوده و تمامی آثارش را فقط با یک هدف می‌نوشت؛ آن‌هم حل مشکلات و پاسخ‌گویی به سوالاتی که در زمینه مسائل اسلامی عصر ما مطرح می‌شد. اواخر دهه بیست بود که استاد از قم به تهران مراجعت کرد. این رجعت موجب ارتباط بیشتر با جریان ملی‌مذهبی‌ها شد که به‌رغم برخی اختلافات فکری تا بعد پیروزی انقلاب نیز ادامه داشت.

هم‌زمانی حضور استاد در تهران تا زمان شهادتش با چند رویداد سیاسی همراه بود:

  • تشدید فعالیت مارکسیست‌ها
  • نقد و تخریب اسلام و روحانیت توسط روشن‌فکران غیردینی و مذهبی
  • مبارزه فرهنگی مقدم بر مبارزه سیاسی
  • شبهه‌آفرینی مکرر درباره احکام اسلامی و سکوت منبرها

حوادثی که از پی هم به‌وجود آمد و استقلال فکری و صراحت علمی استاد همه موانع را یکی پس از دیگری از سرراه بر‌داشت. یگانه هدف استاد پاسداری از اصول اصیل اسلامی بود که خود درباره‌اش می‌گوید: «این بنده هرگز مدعی نیست که موضوعاتی که خودش انتخاب کرده و درباره آن‌ها قلم‌فرسایی کرده است لازم‌ترین موضوعات بوده است، تنها چیزی که ادعا دارد این است که به حسب تشخیص خودش از این اصل تجاوز نکرده که تا حدی که برایش مقدور است در مسائل اسلامی عقده‌گشایی کند و حتی‌الامکان حقایق اسلامی را آنچنان که هست ارائه دهد.»«2» این مهم تا انتهای عمر خدمت استاد همواره به اصلی جدایی‌ناپذیر از رفتار و منش استاد تبدیل گشت و او را به مامن مطمئنی برای جوانان و اهالی فکر و اندیشه تبدیل کرد.

مطهری، فرزند برومندم و حاصل عمرم

بی‌تعارف در برخورد با انحراف

آیت‌الله مطهری با تیزبینی پیوند بین علوم جدید و قدیم را بر خود لازم دانست و به مبارزه فکری با مادی‌گرایی می‌پرداخت. عزت‌الله سحابی در همین راستا می‌گوید: «محفلی که از سال 1331 به آن راه یافتیم مجلسی بود از افرادی که مجموعاً به اصحاب جمعه معروف شدند. در این محفل مرحوم مطهری گوینده اصلی بود و کتاب «ماتریالیسم دیالکتیک» ارانی را می‌خواند و سطربه‌سطر و نکته‌به‌نکته از نظر فلسفه اسلامی پاسخ و توضیح می‌داد.» «3»

استاد مطهری در حوالی سال‌های 1331 به بعد مبارزه خود علیه مارکسیسم را، که از قم تجربه کرده بود، آغاز کرد. این کاری بود که وی در طول سال‌ها آن را دنبال می‌کرد. استاد به‌شدت از وجود اساتید مارکسیست در این محافل دفاع می‌کرد و اصرار فراوان در شنیدن بیان آنان داشت تا بتواند ضمن ایجاد اعتماد در طرف مقابل، شالوده فکری آنان را خدشه‌دار کند. استاد مطهری به همین دلیل از ورود به حوزه اجتهاد فقهی، خود را محروم کرد و همانند استاد خویش، «علامه طباطبایی»، درصدد ورود به صحنه برآمد که خلا آن در میان روحانیت ملموس بود. این مزیت باعث شد استاد در طول دوران مبارزه و مرزبندی با مبارزان اصیل اسلامی و جریانات فکری مختلف، نهایت دقت و وسواس را به خرج دهد. آیت‌الله مهدوی کنی در خاطرات خود می‌گوید: «آقای مطهری گفتند باید حالا صف‌هایمان را جدا کنیم، ما با کمونیست‌ها هدف مشترک نداریم. دشمنی کمونیست‌ها با شاه روی یک جهت است و دشمنی ما با شاه روی جهت دیگر. اصلاً جهت، جهت واحد نیست.» این صراحت بیان برای نیروهای انقلابی چنان دارویی اثربخش در مقابل شبهات عمل می‌کرد.

روشن‌فکری دینی واقعی

نقد روحانیت در جریان روشن‌فکری غیردینی بسیار شدید بود. آن‌ها علناً یکی از بزرگ‌ترین موانع نوسازی کشور را وجود و حضور روحانیت مرتجع می‌دانستند و برای گذر از آن «امید به موسیلینی دیگری را خواهان بودند تا بتواند قدرت‌های سنتی را از بین ببرد و کشوری مدرن به‌وجود آورد».«4» نقد روحانیت در آثار روشن‌فکران دینی مانند مهندس بازرگان و دکتر شریعتی نیز گاهی با ملایمت و گاهی با تندی دیده می‌شد. محور اغلب این نقدها این بود که چرا روحانیت هنوز در لاک سنتی خود مانده و تجدد را برنمی‌تابد؟ چرا هنوز خود را در مسائل و مباحث فقهی بدون فایده محصورکرده و فقه را به جهان نوین به‌ویژه عرصه سیاست گسترش نمی‌دهد؟

استاد مطهری در کتاب «پیرامون انقلاب اسلامی» ضمن گرفتن مواضع شفاف و صریح در مقابله با جریان روشن‌فکری آن‌ها را این‌گونه دسته‌بندی می‌کند: «در مملکت ما گروه به‌اصطلاح روشن‌فکران خودباخته که تعدادشان هم کم نیست دو دسته‌اند: یک دسته می‌گویند ما باید مکتب غربی‌ها را از کشور‌های آزاد بگیریم، «لیبرالیسم» و عده‌ای دیگر می‌گویند ما باید مکتب را از بلوک‌های دیگر غربی بگیریم، «کمونیسم». در سال‌های اخیر بدبختانه گروه سومی هم پیدا شده‌اند که به یک مکتب التقاطی معتقد شده‌اند. این‌ها قسمتی از ریش کمونیسم را گرفته‌ با چند تار مویی از سبیل اگزیستانسیالیسم ترکیب کرده و بعد هم به‌صورت اسلام چسبانده‌اند، آن‌وقت می‌گویند مکتب اصیل و ناب اسلام این است و جز این نیست.» استاد مطهری از جامعیت اسلام دفاع کرده و گستره دین را دربرگیرنده سیاست و تمامی امور اجتماعی می‌داند.

رهبر معظم انقلاب در تایید این نگاه استاد در سخنرانی‌ای فرمودند: «شهید مطهری با ایمان، علم و اعتمادبه‌نفس والای خود و همچنین ادب و انصاف علمی در آن سال‌ها، شجاعانه وارد میدان شد و با یک مواجهه صحیح و علمی در مقابل تفکرات مارکسیستی و لیبرالیستی، توانست چهره روشن و نابی را از تفکرات اسلامی ارائه دهد و جریان روشن‌فکری اسلامی صحیحی را پایه‌گذاری نماید که در واقع بخش عمده‌ای از جریان فکری انقلاب اسلامی شد.»«5»

توصیه به جوانان در استفاده از آثار شهید مطهری

مبارزه فرهنگی مقدم بر مبارزه سیاسی

«وظیفه ما روحانیون و وعاظ است که نگذاریم مردم از مبارزه ناامید شوند، بلکه باید آن‌ها را امیدوار سازیم و روحیه آنان را تقویت کنیم.»«6» این نگاه عالم فقیهی بود که در کوران مبارزات دهه چهل و سرکوب قیام 15 خرداد از یک‌سو و عقب‌نشینی جبهه ملی و نهضت آزادی از ادامه مبارزه از سوی دیگر، بر آن شد که در عین مخالفت با نظام پهلوی، مبارزه فرهنگی را مقدم بر مبارزه سیاسی قرار دهد. ایشان پس از یک دوره فعالیت سیاسی در هیئت‌های موتلفه به کار فرهنگی روی آورد. در سال 53، استاد مطهری فرمود: «اکنون تمام راه‌ها را به روی ما بسته‌اند. باید برای بیداری افکار و هدایت جوانان راه‌های دیگری انتخاب کنیم و نگذاریم جوش‌وخروش‌ها یک‌باره خاموش شود.»«7» شاید بر همین اساس بود که وی در سال 1352، به دعوت جمعی از طلاب، برای پرورش نسلی از طلاب هفته‌ای دو روز به قم آمده و جلسات درس و بحث خویش را دایر کرد.«8» با نگاهی به عناوین آثار استاد به‌خوبی می‌توان وضعیت فرهنگی دشوار آن روزگار و سیاست فرهنگی وی را درک کرد.

روحانیت مجهز به دانش روز

استاد حتی به آسیب‌شناسی روحانیت نیز می‌پرداخت و بارهاوبارها از علما انتقاد می‌کرد که چرا به زبان روز موضوعات را مطرح نمی‌کنند و به آن نمی‌پردازند.«9» نمونه بارز آن، انتشار مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» بود که در مجموعه‌ای تحت عنوان «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت» منتشر شد و آیت‌الله مطهری به‌صراحت از روحانیت عوام‌زده، که فقط به مصلحت و خوشایند توده‌ها حرف می‌زنند، می‌پردازد: «آفتی که جامعه روحانیت ما را فلج کرده است، «عوام‌زدگی» است. روحانیت ما در اثر آفت عوام‌زدگی نمی‌تواند پیشرو باشد، مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. خاصیت عوام این است که همیشه با گذشته و آنچه به آن خوگرفته پیمان بسته است و حق و باطل را تمیز نمی‌دهد.» «10» ایشان پیروی از اکثریت و هم‌رنگ جماعت‌شدن را مسئله شایعی در میان فقها دانسته و از روحانیتی که نسبت به مسائل و شبهه‌های مطرح‌شده ساکت و راکد هستند به‌شدت انتقاد می‌کند. عالم و متفکر برجسته، محمدرضا حکیمی، درباره همین نقطه‌قوت استاد می‌گوید: «مطهری بیدار بود، متوجه بود، متعهد بود، مسئول بود، زندگی مردم را می‌دید و می‌شناخت، از بیرون حوزه که مقصد اصلی حفظ آن است نیز آگاه بود و نه تنها «درس خارج» خوانده بود که «خارج درس» هم خوانده بود و این بیداری و دیده‌بانی و دیده‌وری او را به خروش وامی‌داشت و به اقدام.»«11»

عنصر وحدت‌آفرین

مجموع عوامل مطرح‌شده مسبب شکل‌گیری قرائت صحیحی از منابع دینی به زبان روز برای جوانان به‌ویژه طلاب و دانشگاهیان شد؛ جوانانی که موتور پیشران انقلاب بودند و بدین‌ترتیب آیت‌الله مرتضی مطهری به نخ تسبیح نیروهای انقلابی بدل شد. شهید مطهری به‌قدری در این راه استوار بود که باعث شد امام خمینی، که در دوران تبعید جانب احتیاط را در موضع‌گیری نسبت به افراد رعایت می‌کردند، ایشان را از این قاعده مستثنی نموده، به‌صراحت اندیشه او را در همه ابعاد سالم، قابل دفاع و قابل استفاده دانسته و همواره طرف مشورت امام باشند. «12»

موارد زیر از جمله مهم‌ترین اقدامات و فعالیت‌های انقلابی شهید مطهری است که با نظارت و هدایت صحیح نیروهای انقلابی منجر به پیروزی انقلاب شد:

  • شکل‌دهی حلقه امن ارتباط امام در تبعید با نیروهای انقلابی داخل«13»
  • نظارت بر روند مبارزاتی نیروهای انقلابی با برگزاری جلسات هفتگی «14»
  • نظارت بر انسجام هرچه بیشتر جامعه روحانیت مبارز در روند ارتباط‌گیری با دیگر شهرها «15»
  • نقش ویژه استاد در ارتباط با نسل جوان دانشگاهی و حوزوی و آشنایی آن‌ها با تفکرات انقلابی امام «16»

شهید مطهری بعد از پیروزی انقلاب همچنان در تبیین و تثبیت نهال تازه انقلاب کوشیدند؛ اما عمر این خدمت کوتاه‌تر از سال‌ها تلاش و مجاهدت ایشان برای به ثمرنشستن نظام اسلامی بود و در یکی از روزهای اردیبهشت 58 توسط گروهک التقاطی فرقان به شهادت رسیدند. ضایعه ازدست‌دادن ایشان برای امام امت آن‌قدر سنگین بود که در پیام تسلیتشان استاد را «پاره تن خود» نامیدند؛ او را شخصیتی توصیف کردند که عمری در راه اسلام با کج‌روی‌ها و انحرافات مبارزه کرد و شهادتش ثُلمه بزرگی به عالم اسلام وارد شد که جایگزینی برای آن نیست. «17»


«۱» پیام تسلیت امام خمینی در پی شهادت شهید مطهری، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸

«۲» مرتضی مطهری، عدل الهی، انتشارات صدرا، صص۱۴-۱۵

«۳» عزت‌الله سحابی، نیم‌قرن خاطره و تجربه، انتشارات فرهنگ صبا، ص۱۲۹

«۴» یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، نشر نی، ص۱۵۵

«۵» سخنرانی مقام معظم رهبری در همایش حکمت مطهر، ۱۸/۱۲/۱۳۸۲

«۶» استاد شهید به روایت اسناد، ص۱۵۳

«۷» استاد شهید به روایت اسناد، ص۲۲۶

«۸» محمدرضا احمدی، خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۷، ج۱، ص۱۱۱

«۹» سیدامرالله حسینی مومن‌زاده، مبانی و نوآوری‌های فقهی شهید آیت‌الله مطهری، ص۴۵

«۱۰» آیت‌الله مطهری، مقاله مشکل اساسی در سازمان روحانیت، مجموعه مقالات بحثی درباره مرجعیت و روحانیت

«۱۱» سیدامرالله حسینی مومن‌زاده، مبانی و نوآوری‌های فقهی شهید آیت‌الله مطهری، ص۳۵

«۱۲» محمدرضا احمدی، خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۷، ج۱، ص۱۱۳

«۱۳» علی پناهی، خاطرات مرحوم حجه‌الاسلام موحدی ساوجی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۱، ص۱۱۵

«۱۴» محمد یزدی، خاطرات آیت‌الله محمد یزدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۰، ص۲۰۷ 

«۱۵» علی پناهی، خاطرات مرحوم حجهالاسلام موحدی ساوجی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۱، ص۲۱۰

«۱۶» علی‌اکبر محتشمی، خاطرات سیدعلی‌اکبر محتشمی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۷۶، ص۱۴۱

«۱۷» روح‌الله موسوی‌الخمینی، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸



روشن‌فکر مثل مطهری؛ 11 اردیبهشت 1403

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: