مهدی زارع، روزنامهنگار
دوباره چراغها را دستمان گرفته و دنبال شانههای مسئولیتپذیری میگردیم که بالاترین مقام اجرایی کشور اسلامیمان را به او بسپاریم. اینبار کمی زودتر، شهادت رئیسجمهور این تلاش مقدس را به تعجیل انداخته است. «گفتمان اصلی دولت اسلامی خدمت است؛ اصلاً فلسفه وجود ما جز این نیست. ما آمدهایم خدمت کنیم به مردم و هیچچیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند.» «1» این جملات از رهبر انقلاب خیلی صریح و خلاصه نگاه به مسئولیتپذیری در جامعه اسلامی را تبیین میکند؛ اساساً، مسئولیتپذیری در جامعه اسلامی، یعنی دستبریدن از همه لذتهای پست و مقام در دیگر نظامها. به همین دلیل، در جامعهای که در اندیشه امامان انقلاب وجود دارد، بر سر تصدی پستها و مسئولیتها رقابت معنا پیدا نمیکند؛ اما چه میشود که در خاطرات انقلاب گاه با مسئولانی روبهرو میشویم که هدف آنها از رسیدن به یک مسئولیت، رسیدن به «قدرت» بوده؟ یعنی مسئله دیگری غیر از خدمت. ریشه این نگاه قدرتطلبانه چیست و چگونه میتوان آن را خنثی کرد؟ در سطور آینده تلاش کردهایم نگاه امام خمینی رحمهاللهعلیه به دوگانه «خدمتگرایی» و «قدرتطلبی» را بررسی و تبیین کنیم.
تیغ دولبه قدرت
اولاً، در اندیشه امام خمینی رحمهاللهعلیه نوعی از انواع قدرت، مطلوب است و نه منفور. به این معنا تلاش برای رسیدن به قدرت امری پسندیده است. باوجود این نگاه مترقی، اما همزمان ایشان، انذارهای عجیب و عمیقی هم نسبت به موضوع قدرت صادر کردهاند. در واقع، در اندیشه امام قدرت وقتی مطلوب است که خود، هدف نباشد. قدرت ابزاری است برای خدمت به جامعه اسلامی و مردم. شاید بشود چنین گفت که کمال قدرت خدمت به خلق است و لاغیر.
نمونه اصلی و مهم این انذارها را در احکام تنفیذ روسای جمهور و سخنرانیهای در جمع مسئولان و مقامات کشور بهوفور میتوانیم ببینیم. در این سطح از بحث، یعنی زمانی که بهعنوان مثال یکی از روسای جمهور قدرت را بهدست میگیرد، حضرت امام این قدرت را صرفاً یک امانت میدانند که باید بهمنظور خدمت به مردم بهکار گرفته شود: «[از ایشان میخواهم] به پیمان خود در مقابل خداوند تعالی و خلق وفادار باشند ... و خداوند متعال را ناظر و حاضر دانند و به وظیفه سنگینی که به عهده گرفتهاند قیام کنند.» «2»
ریاستجمهوری قدرت است، اما از آنجا که این قدرت را مردم به شخص دادهاند، این مقام تنها یک امانت و یک عهد است، نه بیشتر: «وفادار به پیمان خود در مقابل خداوند مقتدر حاضر و ناظر و ملت حاضر در صحنه و مراقب احوال و اوضاع باشند ... و در خدمت به خلق خدا خصوصاً تودههای مستضعف، احساس غرور و سرافرازی نمایند ...»«3» «ایناناند که بر همه ماها و شماها حق دارند و همه میبایست دیْن خود را به آنان ادا کنیم و در خدمت ملت خصوصاً مستضعفین ... با جان و دل کوشا باشیم.»«4»
مرور احکام تنفیذی که حضرت امام ابلاغ کردند نشان میدهد در نگاه ایشان رئیسجمهور در مقابل مردم و خداوند مسئول است و اگر در این امانت خیانت کند باید پاسخگو باشد.
مسئولیت و امانت
باید تاکید کرد دوگانه «قدرت» و «خدمت» یکی از دوگانههای اصیل و قدیمی است که همواره در سخنان رهبران و شخصیتهای تاثیرگذار انقلاب دیده میشود. در همه این موارد هم «قدرتطلبی» مذموم و خدمتگرایی پسندیده است. با نظر به اندیشه حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه میتوان چهارچوبی اخلاقی برای قدرت و خدمت تبیین کرد.
در نگاه امام، تنها مسئولانی میتوانند تا انتها این امانت را به دوش بکشند و به صاحبان اصلی آن تحویل دهند که کمترین تمایلات نفسانی را داشته باشند. در حقیقت، آنچه بین خدمتگرایی و قدرتطلبی فاصله میاندازد، از نگاه امام، بیتوجهی به نفس و لگامزدن به آن است. «همه ما و شما باید بدانیم که شیطان خارج و داخل و نفس اماره بهتدریج انسان را از خلافهای کوچک به بزرگ و بزرگتر میکشاند که یکوقت از کفر سر در میآورد.»«5» چاره رهایی پیداکردن از چنین خطر و سقوطی را هم خود امام معرفی کردهاند. ایشان در توصیههایی به روسای جمهور، در کنار تقوا و تربیت نفس، حساسبودن به حلقه اطرافیان را هم جزو مهمترین و کلیدیترین اقدامات برای خودداری در مقابل لذت گناهان در مسئولان میدانند: «به خدا باید پناه برد و از او استمداد کرد. همه دستاندرکاران -بهویژه رئیسجمهور- باید از چاپلوسان دغلباز و زبانبازان حیلهگر بر حذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقهدار که تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است، انتخاب کنند.»«6»
داشتن چنین نگاهی به قدرت، خود بزرگترین واکسن در مقابل قدرتطلبی است. البته که مردم هم باید چنین نامزدی را جستوجو کنند؛ نامزدی که اولاً، خداوند را قدرت مطلق بداند و خودش را در برابر قدرت خداوند هیچ ببیند، ثانیاً، اقرار کند حتی همین قدرت ناچیزی هم که در اختیار اوست از جانب خود او نیست، بلکه مردم آن را به او امانت دادهاند و ثالثاً، اهل تهذیب و تنبیه نفس باشد و همواره از این قدرت در راستای خدمت به مردم استفاده کند.
رئیسجمهور بنده خداست
از نظر امام منتخب مردم پیش از هرچیز باید به این مسئله اذعان کند که قدرت فقط از آن خداوند است. «قدرت فقط در دستگاه قدس ربوبیت پیدا میشود و فاعل علیالاطلاق و مسببالاسباب، آن ذات مقدس است.» «7» صاحب قدرت هم بنده خداوند است و به همین دلیل هیچ قدرتی از آن خود ندارد تا بر ملت تحمیل کند. «اسلام میگوید که هیچ قدرتی حق ندارد، هیچ قدرتی نمیتواند بیاید به مسلمین تحمیل بشود.»«8»
اما درونیشدن چنین نگاهی آنچنان که در وجود شخص امام اتفاق افتاده است احتیاج به تمرین و ممارست فراوان دارد. «ما خودمان را اگر توانستیم اصلاح کنیم، کنترل کنیم و تربیت کنیم خودمان را، مراقبت کنیم از خودمان، در همه امور موفق خواهیم شد.»«9» البته بنیانگذار انقلاب راههای موفقیت روسای جمهور در این تمرین حساس و تاثیرگذار را هم روشن کردهاند.
اخلاص و پرهیز از حب نفس
امام در روش و شیوه تربیتی خود، همواره بر دو بُعد بنیادی تکیه دارند: در بُعد اثباتی، خداجویی و اخلاص را عامل موفقیت میدانند و در بُعد سلبی نیز، خودبینی و حب نفس را مانع تکامل و منشا بدبختی. امام خمینی رحمهاللهعلیه خاستگاه اولیه قدرتطلبیها و ریاستگراییها را تمایلات نفسانی دانسته و آفات و آسیبهای آن را تهدیدکننده «مجموعه صاحبان حکومت در همهجا و در میان همهکس» معرفی میکند.«10» «تمام فسادها و جنگها و ظلمها و تعدیها و تجاوزها، اساسش «حب نفس» است ... یک شعبه از این و یک مظهری از این حب نفس، حب ریاست است، حب جاه است، حب غلبه است.»«11»
خدمت به مردم
یکی دیگر از راهکارها که امام به مسئولان آموزش میدهند توجه ویژه به ملت بهعنوان ولینعمتان است. «زمان رضاشاه هیچکدام شما استاندار بودهاید؟! راه نمیدادند شما را توی ادارات. این مردم بودند که این دولت را بهوجود آوردند و این رئیسجمهور را رئیسجمهور کردند.»«12» «رئیسجمهور باید فکر بکند که این مردم کوچه و بازار من را از پاریس آوردند اینجا و رئیسجمهور کردند.»«13» شان دیگر از توجه مقامات به مردم از باب خدمت به مردم است. توجه امام به مقوله خدمت بسیار فراتر از آن است که در این نوشتار بگنجد و ایشان تقریباً در همه سخنرانیها با مقامات و مسئولان به این امر تذکر میدادند و یکی از شاخصهای رضایتشان از مقامات را همین امر ذکر میکردند: «من وقتی خوشحال میشوم که بفهمم آقایان درصدد این هستند که به این زاغهنشینان شهرها، به این چادرنشینهای شهرها که در زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتی نشده بود، در این زمان عنایت بشود.»«14»
بیتوجهی به دنیا
سادهزیستی یکی از مهمترین و در عین حال موثرترین اقدامات برای لگامزدن به نفس اماره است. داستانها و حکایات مختلفی از انبیا و ائمه اطهار در همین زمینه نقل شده است. امام خمینی رحمهاللهعلیه هم همواره بر همین مسیر بودند و حتی تا انتهای عمر تصمیمی بر بهرهگرفتن از مطامع دنیوی نداشتند. این صفت در ایشان تا آنجا بارز بود که بسیاری از مقامات و مسئولان ارشد دنیا به آن اعلام تعجب و شگفتی کردهاند، اما از آن طرف بهجرئت میتوان گفت یکی از دلایل مهمی که ملت به ایشان احساس محبت عجیبی داشتند همین روحیه ضداشرافیت و سادهزیستانه ایشان بود. با همین روحیه، ایشان مسئولان مختلف را به ضدیت با اشرافیت و سادهزیستی توصیه اکید کردهاند: «سرچشمه همه مصیبتهایی که ملتها میکشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان باشد.»«15» «آن چیزی که مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است، اینکه زندگی شما ساده باشد، همانطوری که سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیرالمومنین و ائمه ما زندگیشان ساده و عادی بود، بلکه پایینتر از عادی. آنها هم که جمهوری اسلامی را به پا کردند، مردم عادی هستند و کسانی که بالابالاها نشستهاند، هیچ دخالتی در این مسائل نداشته و ندارند.»«16»