مهدی زارع، روزنامهنگار
یکصدوبیستوهفت سال پیش، هنگامی که اولین کنگره جهانی صهیونیسم در باسل سوئیس برگزار میشد، شاید حتی خود تئودور هرتسل هم فکر نمیکرد که ایده تشکیل «دولت یهود» او روزی بتواند اینچنین بلوایی در منطقه غرب آسیا و حتی کل جهان برپا کند. در آن زمان، هنوز پوستهای از امپراتوری عظیم اسلامی -که حالا آن را به نام عثمانی در یاد داریم- باقی بود و به همین دلیل تشکیل کشوری به نام اسرائیل رویایی بود که تحقق آن خیلی دور از دسترس بود، اما سرمایهگذاری سیاسی و اقتصادی امپراتوری بریتانیا و دیگر قدرتهای سلطهگر از یک سو و ضعف مفرط امپراتوری عثمانی از سوی دیگر زمینه را فراهم کرد تا آرامآرام و در طول حدود نیمقرن آنچه امروز به اسم رژیم اشغالگر قدس میشناسیم، تشکیل شود. خلا قدرت در سرزمینهای اسلامی با حضور بریتانیا، فرانسه و روسیه تزاری پر شد و شد آنچه شد.
در این میان البته جنبشهای مختلف اسلامی از مصر گرفته تا عراق و حتی همین ایران خودمان شکل گرفت که داعیه استقلال و احیای حکومت اسلامی یا سرزمین واحد عربی داشتند. یکی از مهمترین مسائلی که همه این جنبشها نسبت به آن موضع داشتند، مسئله فلسطین بود. مسئله فلسطین تا آنجا مهم بود که خیلی سریع به مسئله اول جهان اسلام تبدیل شد. بالتبع و در پی اهمیت یافتن موضوع فلسطین، هر گروهی که بهدنبال قدرت بود، حتی در دوره مبارزه، مخالفت خود را با اشغال و ظلم آشکارا بیان میکرد. حالا و ۷۰ سال پس از تشکیل این «غده سرطانی»، تاریخ نشانداده که در میان همه مبارزان و روشنگران اسلامی، سنجیدهترین و ثابتقدمترین مواضع در موضوع فلسطین را خمینی کبیر داشته است.
جانمایی فلسطین در هندسه نزاع حق و باطل
مسئله فلسطین هم مثل هر پدیده دیگری وقتی به چهارچوب اندیشگانی امام خمینیرحمهاللهعلیه وارد میشود، در مرز تقابل جبهه حق و جبهه باطل مینشیند. فلسطین از آنجا مهم است که خط نزاع و درگیری با باطل را مشخص میکند. اسرائیل مظهر تاموتمام شرّ مطلق و شیطان است و فلسطین نماد مظلومیت و حق. در واقع، هر آنچه مربوط به فلسطین و مبارزه بر سر آزادی این سرزمین است وقتی با شاخصهای امام مورد بررسی قرار میگیرد، رشحاتی از نزاع بین حق و باطل را نمودار میکند. امام خمینیرحمهاللهعلیه ریشهشناسی دقیقی از مسئله فلسطین دارند و آن را مولود عملکرد دستگاه استعمار غرب و شرق -که تظاهرات باطل در زمین است- میدانند. ایشان در این زمینه میفرمایند: «اسرائیل با تبانی و همفکری دولتهای استعماری غرب و شرق زاییده شد و برای سرکوبی و استعمار ملل اسلامی بهوجود آمد؛ و امروز از طرف همه استعمارگران حمایت و پشتیبانی میشود.«1» البته ایشان هدف نهایی استعمار از ایجاد اسرائیل را هم منحصر در اشغال فلسطین نمیدانند و میفرمایند: «مقصود دوَل بزرگ استعمار از ایجاد اسرائیل، تنها اشغال فلسطین نیست، بلکه اگر به آنان فرصت داده شود، تمام کشورهای عربی ـالعیاذباللهـ به سرنوشت فلسطین دچار خواهند شد.» «2»
اهمیت این ماجرا برای امام تا آنجاست که حتی پیش از انقلاب و از همان آغازین روزهای زعامت شیعه و شروع مبارزه نسبت به آن حساس بودند و یکی از شاخصهای مبارزه با رژیم پهلوی را مسئله فلسطین میدانستند: «یکی از جهاتی که ما را در مقابل شاه قرار داده است، کمک او به اسرائیل است. من همیشه در مطالبم گفتهام که شاه از همان اول که اسرائیل به وجود آمد با او همکاری کرده است و وقتی که جنگ بین اسرائیل و مسلمانان به اوج خود رسیده بود، شاه همچنان نفت مسلمین را غصبکرده و به اسرائیل میداد و این امر، خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است». «3»
حمایت از فلسطین، تقویت جبهه حق
در نتیجه همین رویکرد است که حضرت امام همواره پای کار حمایت از مبارزان و مجاهدان فلسطینی بودند و تا آخرین روز دیگران را هم به حمایت از این گروه تشویق کردند: «اکنون بر عموم مسلمین و دوَل کشورهای اسلامی و خصوصْ بر دوَل عربی، لازم است برای حفظ استقلال خود، از این گروه مجاهد نگهداری کنند و به آنان کمک نمایند و از رساندن اسلحه و آذوقه به آنان دریغ نورزند ...» «4» بهعبارتی، در نظر امام خمینی رحمهاللهعلیه حمایت از مقاومت فلسطین بهنوعی حمایت از استقلال کشورهای اسلامی و دیگر منافع آنها هم هست. این نسبت میان مسئله فلسطین و کشورهای اسلامی تنها زمانی درک میشود که یک شخصیت بتواند نقشه بزرگتر استعمار را درک کند. در همین زمینه ایشان تاکید میکنند: «سران کشورهای اسلامی باید توجه داشته باشند که این جرثومه فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشتهاند تنها برای سرکوبی ملت عرب نمیباشد، بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورمیانه است. نقشه، استیلا و سیطره صهیونیسم بر دنیای اسلام و استعمار بیشتر سرزمینهای زرخیز و منابع سرشار کشورهای اسلامی میباشد ...» «5»
از طرف دیگر، حضرت امام همواره نسبت به عدم حمایت از گروههای مبارز فلسطینی هشدار میدهند. حمایت یا خیانت ملتها و سران اسلامی به آرمان فلسطین هم درحقیقت امتداد نزاع حق و باطل است. از منظر حضرت امام رهبرانی که از فلسطین حمایت کنند، جبهه حق را تقویت کردهاند و جبهه باطل را تضعیف و برعکس آنها که دست از حمایت از فلسطین برداشتهاند در حقیقت جبهه باطل را فربه کردهاند.
سازش با اسرائیل یعنی خیانت به اسلام
ایشان بهطور ویژه در این زمینه از کلیدواژههای «سازش» و «خیانت» در توصیف رهبرانی استفاده میکنند که دست از حمایت از مسئله فلسطین کشیدهاند: «عجبا که هر روز از فاجعه خونبار غصب فلسطین بیشتر میگذرد، سکوت و سازش سران کشورهای اسلامی و طرح مماشات با اسرائیل غاصب بیشتر و حتی از تبلیغ و شعار رهایی بیتالمقدس هم خبری به گوش نمیرسد». «6» امام حتی ضمن نگرشی فقهی به مسئله فلسطین، در آغازین روزهای شروع نهضت خود، یعنی در فروردین ۱۳۴۳، سازش با اسرائیل را یک «گناه بزرگ» «7» میدانند که موجبات تنفر شیعیان از سازشکاران را فراهم میکند.
البته که انگیزههای این سازش متفاوت است. وابستگی نظامات عربی به دستگاه استعمار را شاید بتوان مهمترین دلیل سازش بر سر مسئله فلسطین دانست. حضرت روحالله در سالروز یک سالگی پیمان «کمپ دیوید» بین انور سادات و مناخیم بگین و درحالیکه فقط سه ماه از انقلاب اسلامی گذشته است، میفرمایند: «سادات با قبول این صلح، وابستگی خود را به دولت استعمارگر امریکا آشکارتر نمود ... ایران صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب میداند و موضعهای سیاسی کشورهای مخالف این پیمان را تایید میکند». «8» متن این پیام کوتاه مهم امام که جزو اولین پیامهای امام خمینی پس از انقلاب اسلامی است رسماً راهبرد اصلی ایشان در مبارزه علیه اشغالگران را تصویر میکند. پس از انتشار این پیام است که جهان متوجه میشود امام تنها در دوره نهضت از فلسطین حمایت نکردهاند. بههرحال، در مرحله مبارزه با نظام شاهنشاهی اتخاذ مواضع اینچنینی ممکن است کار آسانی بوده باشد و چه بسا سبب تحریک و تهییج جوانان هم شده باشد، اما یکی از اقتضائات دوره دولتسازی آنهم در کشوری به وسعت ایران این است که رهبران کشور محافظهکار شوند و مواضعی در تقابل مستقیم با استعمار نگیرند، اما امام با صدور این پیام عملاً نشان میدهند که در مسئله فلسطین جای مماشات نیست. ایشان همین انتظار را از دیگر سران اسلامی هم دارند. البته خمینی کبیر علت اصلی وابستگی نظامات غربی و استعمار را هم بیان میکنند. ایشان ضمن اشاره به رهبران کشورهای عربی میگویند: «آنها میترسند همانطوری که اسلام در ایران پیروز شد و همه بساط آنها را برهم زد و منافعشان را از بین برد، همینطور اگر در لبنان و فلسطین اسلام به پیروزی برسد، همه بساطشان را درهم پیچد.» «9» امام خمینی در این جملات همزمان هم عمق فاجعه سران کشورهای اسلامی را به نمایش میگذارند و هم تلویحاً نسبت به اصلاح و بیداری آنها احساس ناامیدی میکنند.
باوجوداین، امام مواضع انذارگونه خود را همواره و تا آخرین لحظه حیات مبارکشان حفظ میکنند. به همین دلیل با مطرحکردن انقلاب اسلامی بهعنوان نمونهای از موفقیت مکتب اسلام در سرنگونکردن سیستمهای خودکامه و الگویی برای رجوع به مردم، تلاش میکنند ترس سران اسلامی نسبت به استعمار را بریزانند. ایشان در فرازی دیگر که بیشتر به رجزخوانی در مقابل دنیای استکبار میماند، میفرمایند: «اگر امریکا و اسرائیل «لاالهالّاالله» بگویند ما قبول نداریم، چراکه آنها میخواهند سرِ ما کلاه بگذارند. آنها که صحبت از صلح میکنند، میخواهند منطقه را به جنگ بکشند. شما متوقعید ما در مقابل امریکا و اسرائیل و دیگر ابرقدرتها که میخواهند منطقه را ببلعند، بیتفاوت باشیم؟ نه، ما با هیچکدام از ابرقدرتها و قدرتها سر سازش نداریم». «10»
فلسطین شما را بیمه میکند
حضرت امام پیش از هر چیز در تقابل با اسرائیل، نفس پایبندبودن و اعتقاد به قضیه فلسطین را موجب رستگاری و فلاح میدانند، چراکه موضوع فلسطین یکی از مرزهای معنایی بین جبهه حق و باطل است و این ویژگی را دارد که معتقدان به خود را نسبت به آسیبهای مختلف بیمه میکند. بهعبارتی، از آنجا که روح بیدار ملتهای مسلمان نسبت به فلسطین حساس است. «1» هرکس را که در جبهه فلسطین قرار بگیرد، خودی لحاظکرده و از او حمایت میکنند. امام به سران کشورهای اسلامی توصیه میکنند که حقیقتاً معتقد به موضوع فلسطین باشند و نسبت به اسرائیل اعلام برائت کنند و در این راه اتحاد داشته باشند تا از خطر استعمار و حتی سرنگونی در امان باشند. پس از اعتقاد راستین، اولین و اصلیترین راهکار مقابله با اسرائیل که امام به سران اسلامی توصیه میکنند، اتحاد است. حتی ترسی که در وجود سران اسلامی رخنه کرده است با اتحاد از بین میرود: «اگر هفتصد میلیون مُسْلم [جمعیت وقت مسلمانان جهان] با این کشورهای عریض و طویل، رشد سیاسی داشتند و با هم متحد و متشکل شده در صف واحد قرار میگرفتند، برای دولتهای بزرگ استعمار ممکن نبود که در ممالک آنها رخنه کنند تا چه رسد به مشتی یهود که از عمال استعمارند.» «12»
البته ذکر این نکته هم لازم است که حضرت امام در کنار مسئله اتحاد، به مواردی مانند حصر اقتصادی و تحریم انرژی اسرائیل و کمکهای نظامی به مقاومت هم اشاره میکنند.