مهدی زارع، روزنامهنگار
سقوط نظام بشار اسد در دمشق عبرتهای زیادی برای دوستداران محور مقاومت دارد، ولی شاید مهمترین عبرت این باشد که خداوند با هیچ گروه و قومی تعارف ندارد؛ فرقی نمیکند این گروه یا قوم چه دینی و چه مسلکی داشته باشند. در هر صورت، این سنتهای الهی هستند که جاریاند و اقوام بشر با توجه به الگوی فعالیت و کنشگریشان مشمول نتایج این سنتها خواهند شد. این سنتها تغییر ناپذیرند و به امری دیگر تبدیل نمیشوند. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللهِ تَبْدِیلاً وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللهِ تَحْوِیلا» (برای سنت و قانون الهی هرگز جایگزینی نخواهی یافت و هرگز برای سنت الهی تغییری نخواهی یافت)«1». معنای سادهتر جملات فوق این است که اگر ملتی مقاومت کند، گرفتار ظالم نمیشود. در سوریه مقاومتی اتفاق نیفتاد پس پای اسرائیل و آمریکا به این کشور کاملاً باز شد.
مردم خواستند و شد
در اندیشه امام خمینی رحمهاللهعلیه که متاثر از اندیشه اسلامی است تاریخ با جریان پیداکردن سنتهای الهی جریان پیدا میکند. از طرفی، بستر اجرای سنتهای الهی هم مردم هستند. این مردم هستند که با اعمال و رفتارشان زمینه را برای جریان پیداکردن سنتهای الهی فراهم میکنند: «[مردم] اراده کردند. خواستند. دنبال اراده و خواست قیام حاصل شد. و دیدید که چیزی که ملت خواست متحقق میشود ... این را خواست و این شد.»«2» تا مردم اراده انجام کاری نداشته باشند، اراده خداوند هم بر آنها تعلق نمیگیرد: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم»«3».
سنتهای الهی مانند شاهراههایی در طول تاریخ هستند و عملکرد ملتها، آنها را به یکی از این شاهراهها هدایت میکند. انسان در هر زمانی که باشد ناگزیر در یکی از این شاهراهها قدم برمیدارد. حضرت امیر علیهالسلام دراینباره میفرمایند: «إِنَّ الدَّهْرَ یَجْرِی بِالْبَاقِینَ کَجَرْیِهِ بِالْمَاضِین» (روزگار در مورد آیندگان همانگونه سپری می شود که در مورد گذشتگان سپری شده است)«4». شکستها در برابر دشمنان هم نتایج قدم برداشتن در همین شاهراههاست. برای این ادعا نمونههای زیادی داریم و حتی در صدر اسلام اتفاقات مهمی افتاده است که نشان میدهد حتی جاری شدن امر معصوم هم منوط به پای کار بودن مردم است. یکی از این نمونهها شکست مسلمانان در جنگ احد است. یکی دیگر از این نمونهها شکست مسلمانان در جنگ صفین است. در هر دوی این جنگها، سپاه اسلام وقتی شکست خورد که به هشدارهای معصوم توجه نکرد، در دام حیله دشمن افتاد و شمشیر را زمین گذاشت. این «شمشیر زمین گذاشتن» همانا و خارجشدن از شاهراه سنت امداد الهی همان. به عبارتی، شاید بزرگترین واقعیت تاریخی از ابتدای خلقت تاکنون این باشد که تاریخ از مسیر تصمیمات انسانها میگذرد، اما این تصمیمات در بستر سنتهایی که خداوند مقدرکرده عینیت مییابد. تاریخ در اندیشه اسلامی نه آنچنان که انگلس و دیگر اندیشمندان چپ معتقدند «سنگدلترین خدایان» است که «ارابه پیروزی خود را از روی اجساد مردگان و طاغیان به پیش میراند»«5» و نه آنچنان که لیبرالیستها معتقدند روند تاریخ کاملاً وابسته به اراده انسان است و انسان در مسیر آن فعال مایشاء است.
هیچ گروه یا فردی خارج از سنتهای الهی فعالیت نمیکند. نمونه عینی و بارز این ادعا را در صدر اسلام هم میبینیم. در آن زمان و تحت فرماندهی شخص پیامبر عظیمالشان اسلام، همان مسلمانانی که در جنگ بدر با عده و تجهیزات کمتر در مقابل سپاه تا دندان مسلح قریش با سه برابر جمعیت بیشتر به پیروزی رسید، در جنگ احد با روحیهای بهمراتب قویتر و تجهیزات بیشتر شکست خورد. این سنت الهی است که جاری میشود و آنهم وابسته به اعمال و رفتار مردم است.
حضرت امام خمینی در طول حیات مبارکشان بارها به این مسئله تذکر دادهاند و با همین نگاه، همهکاره نظام را مردم معرفی میکنند«6»؛ مردمی که اراده کردهاند حاکمیت الله را برقرار کنند و مشمول سنتهای امدادی الهی میشوند: «خدای تبارک و تعالی، خواست و شما اراده کردید و شد. حالا هم همین طور است. نترسید از غرب. اراده کنید. دانشمندهای ما نترسند از غرب. اساتید دانشگاه ما نترسند از غرب... شرق اراده کند که در مقابل غرب قیام کند.»«7» آنچه در سوریه اتفاق افتاد هم روایتی دیگر از همین ماجراست. در نظر ایشان ملتی که قبول کند به ظلم تن دهد، خداوند هم او را در مسیر همین سرنوشت قرار میدهد: «این یک سنت الهی است که کارهایی که میشود روی اسباب و مسببات، خدای تبارک و تعالی کار میکند، اسباب و مسببات، است. وقتی که شما خودتان مهیا شدید برای اینکه زیر بار ظلم بروید، ظالم پیدا میشود ... این سنت الهی است ...»«8» سرتاسر صحیفه نور مشحون از جملاتی است که نشان میدهد ایشان صراحتاً سرنوشت هر ملتی را در گرو تصمیمات ملت میدانند.
سه گام طلایی در وضعیت فعلی
اما اگر ملتی نتوانست یا نخواست برای استقلال و آزادی خود قیام کند چه؟ یا اگر شبیه آنچه امروز در سوریه برایمان اتفاق افتاد و میدان را واگذار کردیم چه؟ چاره کار چیست؟ آیا باید ناامید شویم و با این شکست قافیه را ببازیم؟ آیا باید در مقابل قدرت ظاهری دشمن مرعوب شویم؟ آیا باید عقبنشینی دائمی کنیم و تنها به درون مرزهای خودمان بسنده کنیم؟ حضرت امام پاسخ به این سوالات را هم فرمودهاند.
اولین قدم نترسیدن است. ترس در برابر دشمن ویرانکننده است. «از هیچکس نترسید الّا خدا ... توجه به همین معنا داشته باشید. همه ملت ما؛ چه دولتیهایشان و چه غیر دولتیها، چه نظامیها و چه غیر نظامیها، همه ملت ما امیدشان را به خدای تبارک و تعالی که منبع قدرت است و منبع نور است، امید خودشان را به او ببندند و هیچ توطئهای را از آن نترسند.»«9» رهبر انقلاب هم درباره ترسهای اینچنین هشدار میدهند و آن را مردود میدانند: «بعضیها با خبری که میدهند، با تحلیلی که میکنند، با تفسیری که از وقایع میکنند، در مردم تردید ایجاد میکنند، ترس ایجاد میکنند؛ این از نظر خدای متعال مردود است»«10» انسانی که ترسیده است فرصتهای خودش را نمیبیند و در مقابل تهدیدها را چندین برابر میبیند. حال آنکه «تهدیدی که در فرصتها هست در خود فرصتها نیست.»«11»
راهکار امام برای مقابله با این ترس، توجه به خداوند است: «تمام خوفها و ترسهایی که انسان دارد از دشمن برای این است که، خودش را میبیند. چنانچه دید که خدا هست در کار، برای خدا دارد کار میکند نمیترسد، برای اینکه، مقدرات دست اوست.»«12»
گام بعدی پرهیز از ناامیدی است. «روح یاس و ناامیدی که به دست استعمار در ملتها حتی در رهبران اسلامی دمیده شده است آنها را از فکر در چارهجویی باز داشته است.»«13» ناامیدی و انفعال از آنجا گناه کبیره خوانده شده است که انگیزه هرگونه فعالیت را از انسان میگیرد. امروز هم اولین گام باید مقابله با همین ناامیدی باشد. این پرهیز از ناامیدی بهخاطر شکستهای ظاهری در گفتار رهبر انقلاب هم بهوفور دیده میشود. بهعنوان نمونه، ایشان پس از شهادت سیدحسن نصرالله خطاب به مقاومت لبنان میفرمایند: «ناامید و پریشان نشوید؛ در مسیر مبارزه تردید نکنید؛ بر تلاش و توان خود بیفزایید؛ همبستگی خود را دوچندان کنید؛ در برابر دشمن متجاوز و متعرض با تقویت ایمان و توکل مقاومت کنید و او را ناکام بگذارید»«14» اگر امید داشته باشیم، انگیزه حرکت هم داریم. باید تجربه سالهای گذشته را مرور کنیم. روزگاری در همین سی سال پیش ما در مرزهای خودمان با استکبار جهانی میجنگیدیم و امروز در مرزهایش با او میجنگیم. این پیشرفت متاثر از ارادهای که داشتهایم به ما نشان میدهد که اگر یاعلی بگوییم، مشمول سنتهای امدادی الهی میشویم. «بنا از اول هر امری این است که انسان اراده کند یک مطلبی را ...»«15» این یاعلی گفتن ما زمینه را برای ظهور اسباب و در نتیجه اقدامات بعدی فراهم میکند، چراکه خداوند با اسباب و واسطهها امور را اعمال میکند.
سومین قدم یاری رساندن به خداوند است. توصیه به یاری خداوند دستور اکید قرآن کریم است و چنانچه ما به خدا یاری برسانیم، خداوند هم ما را یاری خواهد کرد: «شما جبهه نصرت را بازکنید، خدا هم باز میکند. شما برای خدا کار کنید. برای خدا پیش بروید، برای خدا زحمت بکشید، برای خدا همه کارها را انجام بدهید... خدا به وعده خودش بی اشکال عمل می کند.»«16» این جملات امام در جمع فرماندهان دفاع مقدس و مقامات تاثیرگذار کشور در اوج جنگ تحمیلی بیان شده است. مقدمه قرارگرفتن در دایره سنت امداد خداوند، یاری دادن به خداوند است؛ آنچنان که حضرت امیر میفرمایند: «اَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَک» (جمجمهات را به خداوند قرض بده)«17». همین جملات از زبان رهبر انقلاب هم شنیده میشود: «اگر طریقی که شما دارید میروید، کاری که شما دارید میکنید، جهتگیری شما، نصرت خدا [باشد] ... خدا شما را کمک خواهد کرد. ... این سنّت الهی است.»«18» چنانچه از یاری خداوند دست بکشیم، گرفتار ظالمان خواهیم شد. اگر بترسیم، ناامید شویم و تصمیم بگیریم انبارهای موشکی را سهقفله کنیم و ضربات دشمن را تلافی نکنیم، دشمن جریتر میشود و به مرزهای ما هم تعدی خواهد کرد. این جملات امام دستورات و توصیههای به مقامات کشوری است و امروز هم همچنان زنده هستند. دستگاه دیپلماسی و دفاعی کشور در چنین شرایطی باید این دستورالعمل را نصبالعین قرار دهند.
حیات احکام در جاری شدن عدالت است و عدالت برای منطقه یعنی از بین رفتن غده سرطانی اسرائیل. از بین بردن اسرائیل که شر مطلق منطقه است تنها به دست نماینده اصلی جریان حق که جمهوری اسلامی ایران است قابل تحقق است. دستگاه دیپلماسی در وهله اول بهتر است کانالهای گفتوگو با حاکمان جدید دمشق را برقرار کند و هنگامی که حجت تمام شد، بدنه مردمی سوریه برای تقابل با اسرائیل را بسیج کند؛ بدون آنکه منفعل شود، ناامید شود یا حتی از قدرت ظاهری دشمن بترسد. هدف نهایی هم برافراشتن پرچم «لاالهالاالله» است. «و آن روز فتح مطلق و نصر به تمام معناست که همه مستضعفین جهان را این نور سنت الهی و سایه پرچم نَصرٌ من الله فراگیرد. آن روزی که مسلمین جهان با مدد غیبی در هر کشور ... پرچم اسلام و آرم الله اکبر را افراشته نمایند.»«19»