یادداشت
استقلال‌طلبی امام روح‌الله
نگاهی به استقلال کشور در اندیشه امام خمینی(ره)

استقلال‌طلبی امام روح‌الله

نگاهی به استقلال کشور در اندیشه امام خمینی(ره)

استقلال‌طلبی امام روح‌الله

مهدی زارع، روزنامه‌نگار

۶۴ سال پیش، وقتی که حضرت امام در تلگرافی به اسدالله علم علت مخالفت خود با انجمن‌های ایالتی و ولایتی را خطر ازبین‌رفتن «استقلال مملکت» «1» ذکر کردند، هیچ‌کس حتی در مخیله‌اش نمی‌گنجید که کمتر از سه دهه بعد همین استقلال در کنار آزادی، دو شعار اصلی اسقاط نظام پهلوی باشد. این یک واقعیت است که «استقلال مملکت» که مقدمه حفظ «نظام اسلامی» است، در طول سه قرن گذشته جزو مهم‌ترین دلایل ورود علما و مجتهدین به امر سیاست بوده است؛ در ۱۲۴۱ قمری، «آقاسیدمحمد [مجاهد] در رساله خود شرکت در آن جنگ [علیه روس] را مصداق جهاد و مجاهده دانست که برای حفظ اسلام و استقلال کشور و بیرون‌راندن دشمنان از میهن صورت می‌گرفت.»«2» در ۱۲۸۹ق، ملاعلی کنی ضمن نامه‌ای به ناصرالدین‌شاه قاجار، او را «به باطن همان امام عصری که محل و مظهر اقتدار و سلطنت ایشان می‌باشد»«3» قسم داد «که اهتمام بر حفظ دین و دولت و دفع هر خائن از مملکت و ملت» «4» داشته باشد و با لغو امتیاز رویترز زمینه حفظ استقلال ملک و ملت را فراهم کند. کمی بعد‌تر، میرزای شیرازی در فتوای معروف تحریم تنباکو بار دیگر مقدمات هدم استقلال کشور را از بین برد و بعدها شیخ فضل‌الله و بعدها حضرت روح‌الله قیام خود را با هدف اصلی همین استقلال کشور آغاز کردند؛ لذا گزافه نیست اگر بگوییم که در دوره جدید تاریخ و با شروع مدرنیته، این علمای شیعه بوده‌اند که بیش از هر قشر دیگری برای حفظ استقلال کشور در مقابل استعمار ظاهری و باطنی مقاومت کرده‌اند.

شاه و سلطنت، ریشه همه وابستگی‌ها

حضرت امام هم مانند دیگر علمای شیعه حراست از استقلال مملکت اسلامی را یک فریضه و وظیفه می‌دانند: «ما از جانب خدای تعالی مامور حفظ ممالک اسلامی و استقلال آن‌ها هستیم و ترک نصیحت و سکوت [را] در مقابل خطرهایی که پیش‌بینی می‌شود برای اسلام و استقلال مملکت جرم می‌دانیم؛ گناه بزرگ می‌دانیم؛ استقبال از مرگ سیاه می‌دانیم»«5»؛ اما در این میان، ادامه حرکت امام خمینی تفاوت‌های بزرگی با همه حرکت‌های پیشین دارد.

وابستگی مانع پیشرفت

اولین تفاوت حرکت آقاسید‌روح‌الله با علمای پیشین این است که امام مشخصاً عامل اصلی به‌ خطر افتادن استقلال کشور را هدف می‌گیرند و این عامل چیزی نیست جز پادشاه وابسته: «من مخالف شاه هستم؛ درست به دلیل آنکه سیاست وی که وابسته به قدرت‌های خارجی است، پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار می‌دهد. هنگامی که شاه ادعا می‌کند که ایران را به مرز تمدن بزرگ می‌رساند، دروغ می‌گوید و این مطلب را بهانه قرار داده است تا ریشه استقلال مملکت را قطع کند.» «6» حمله به شخص شاه و دستگاه سلطنت اتفاقی ساده و امری راحت نیست، آن‌هم در ایرانی که علمایش به‌طور سنتی سلطان را «ظل‌الله» می‌دانسته و هرگونه تضعیف پایه‌های سلطنت را معادل تخریب نظم حاکم بر جامعه قلمداد می‌کرده‌اند. «7» در چنین شرایطی، امام شخص شاه را عامل اصلی وابستگی می‌دانند و علیه او وارد میدان می‌شوند. جالب آنکه امام روح‌الله در حالی علیه این وابستگی قیام می‌کنند و توده مردم هم ایشان را همراهی می‌کنند که غرب به رهبری آمریکا تلاش می‌کند با واردکردن الگوهای توسعه غربی، ایران پهلوی را به‌عنوان نماد رفاه و ثبات و قدرت در منطقه معرفی کند؛ اما امام با تیزبینی، این توسعه و قدرت را عاریتی می‌دانند و می‌فرمایند: «وقتی که به ارتش نگاه می‌کنیم، ارتشی است تحت فرمان مستشارهای آمریکا؛ ما‏‎ ‎‏ارتش داریم؟! ارتشی که استقلال ندارد، ارتشی که خودش نمی‌تواند یک کاری را انجام‏ بدهد؛ مستقل نیست در کارش. شصت هزار مُفت‌خور آمریکایی آمده به اسم مستشار! ‏‎ ‎‏حالا دیگر چه می‌کنند من نمی‌دانم؛ اما ارتش ما تحت‌نظر آن‌هاست؛ پس ما ارتش هم‏‎ ‎‏نداریم.»«8» یا درباره وضعیت فرهنگ کشور در دوره پهلوی می‌فرمایند: «فرهنگ را مامورند که عقب نگه دارند؛ نگذارند انسان پیدا بشود، نگذارند یک آدم‌های تحصیل‌کرده صحیح مستقل پیدا بشود که مستقل فکر کند.»«9» استقلال‌خواهی امام در دیگر حوزه‌ها هم پررنگ است و فقط به استقلال سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی محدود نمی‌شود.

البته حضرت امام این قیام علیه راس نظام سلطنت را به نظریه «تشکیل حکومت اسلامی» خود پیوست می‌کنند و آن را هم از مبانی محکم فقهی استخراج می‌کنند. ایشان با ارائه یک تفسیر به‌روز از «السلطان ظل‌الله» هرگونه ارتباط عملی و نظری بین محمدرضاشاه و خداوند را نفی کرده و می‌فرمایند: «ظل‌الله پیغمبر اعظم است که از خودش هیچ نیست. هر چه هست وحی است. هر چه هست از خدای تبارک‌وتعالی است. اگر این مطلب را که وارد شده باشد که السلطان ظل‌الله، فاتحه همه سلاطین عالم را می‌خواند. برای اینکه اینها «ظل‌الله» نیستند. این‌ها ظل شیطان‌اند.»«10» یا در جایی دیگر در همین زمینه می‌فرمایند: «آن که برای خودش یک چیزی قائل باشد، یک حرکتی بر خلاف حرکت امر الهی بکند، او «ظل‌الله» نیست، مستقل است، او خودش یک چیزی است. پیغمبر اکرم «ظل‌الله» است، برای اینکه از خودش هیچ نیست؛ همان «وحی» است، تابع وحی است، تابع امر خداست، نهی خداست؛ حرکت به حرکت او، به تحریک او حرکت می‌کند.»«11»

هم‌زمان با تبیین این نگاه توسط امام، دشمن با ارائه دوگانه «تحجر» یا «تجدد» تلاش دارد تا مانع از این اقدام شود؛ اما حضرت روح‌الله هوشمندانه این دوقطبی را به‌هم‌زده و می‌فرمایند: «ما تاریخمان را می‌خواهیم، تاریخ زنده اسلام خودمان را می‌خواهیم. می‌گویند: این‌ها مرتجع هستند؛ نخیر، مرتجع نیستند و مترقی هم هستند و می‌خواهند که آزادی داشته باشند و استقلال. کسی که آزادی و استقلال می‌خواهد، مرتجع است؟» «12»

خودکفایی، مقدمه استقلال

تفاوت دیگر استقلال‌خواهی امام با رویکرد دیگر علمای پیش از ایشان آن است که حرکت حضرت روح‌الله فقط یک حرکت انفعالی و واکنشی (آن‌چنان که اکثر علمای پیش از ایشان داشتند) نیست. از نظر حضرت امام، استقلال دو بعد سلبی و ایجابی دارد. استقلال سلبی همان استعمارزدایی است که زمینه‌ساز تحقق حکومت «نه شرقی، نه غربی» محسوب می‌شود.«13» ایشان هم‌زمان با نگاه واکنشی به استقلال و حفظ آن، رویکرد فعالانه هم دارند و این رویکرد فعالانه بر فراهم‌سازی مقدمات استقلال کشور استوار است: «ما می‌خواهیم مستقل‏‎ ‎‏باشیم. ما در زمان‌های سابق، و خصوصاً در زمان این پدر و پسر، و بالاخص در زمان این‏‎ ‎‏پسر، ما همۀ جهات مملکتمان در تحت سلطۀ اجانب بوده و هست.»«14» رویکرد فعال امام به مقوله استقلال را به‌طور ویژه پس از پیروزی انقلاب می‌توانیم ببینیم. در بحث استقلال ایجابی در اندیشه حضرت روح‌الله، هدف انقلاب اسلامی نه فقط حفظ که تامین استقلال مملکت در ابعاد سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و فکری است. ایشان «سپردن کار به کاردانان وطن‌خواه امین»«15» خودکفایی و اختصاص مخازن و منابع کشور به مردم و نیز استقلال فکری مراکز آموزشی را از پیش‌شرط‌های لازم برای تحقق استقلال برشمرده و می‌فرمایند: «ما باید زحمت بکشیم تا در همه جناح‌ها خودکفا باشیم. امکان ندارد که استقلال به دست بیاید، قبل از اینکه استقلال اقتصادی داشته باشیم. اگر ما بنا باشد که در اقتصاد احتیاج داشته باشیم، در چیزهای دیگر هم وابسته خواهیم شد. و همین‌طور اگر در فرهنگ، ما وابستگی داشته باشیم، در اساس مسائل وابستگی پیدا می‌کنیم.»«16» در نگاه امام «همه‌چیزمان باید مستقل بشود. استقلال با وابستگی جمع نمی‌شود... اول باید او را درستش کرد تا ما بتوانیم اسم خودمان را یک مملکت بگذاریم.»«17» همچنین «ما اگر بخواهیم که یک مملکت مستقل باشیم، باید... در همه چیزمان، جدیت کنیم که خودکفا باشیم. مریض ما دیگر خارج نرود. چیزهایی که ما خودمان می‌توانیم درست کنیم، خودمان درست کنیم، و هر چیز را می‌توانید درصدد [باشید] وقتی «انسان» باشد، می‌تواند درست کند...»«18» رسیدن به خودکفایی در همه امور، شاه‌کلید تامین استقلال مملکت است. «من دست و بازوی همه کسانی که بی‌ادعا و مخلصانه درصدد استقلال و خودکفایی کشورند را می‌بوسم.»«19» در نگاه امام، خودکفایی مساوی است با استقلال و ملتی مستقل است که خودکفا باشد. طبعاً‌ در چنین نگاهی خودکفایی، یعنی رفع هرگونه احتیاجی در داخل و بدون چشمداشت به بیرون از مرزها. این احتیاج می‌تواند در امور اقتصادی، نظامی، علمی یا حتی فرهنگی باشد.

جالب آنکه دشمن با این نگاه امام به مقوله استقلال هم مخالف است و برای تخریب این روحیه، به ایجاد دوگانه «انزوای جهانی» یا «ارتباط جهانی» می‌پردازد. در مبارزه با این ترفند دشمن هم امام روح‌الله ضمن استقبال از این‌چنین انزوایی، آن را مقدمه استقلال واقعی دانسته و می‌فرمایند: «ما این انزوا را با آغوش باز استقبال می‌کنیم؛ برای اینکه ما تا منزوی نشویم و تا دستمان از پیش ابرقدرت‌ها و قدرت‌های دیگر کوتاه نشود، خودمان نمی‌توانیم کار خودمان را انجام بدهیم و سر پای خودمان بایستیم. ما باید منزوی بشویم تا مستقل بشویم.»«20» یا در جایی دیگر در بین دانشجویان می‌فرمایند: «ما از این انزوا نمی‌ترسیم. ما استقبال می‌کنیم یک همچو انزوایی را که ما را وادار می‌کند که خودمان به فکر خودمان بیفتیم. وقتی این انزوا نباشد ما متکل به غیریم. هر چی می‌خواهیم، دستمان پیش غیر دراز است، گندم هم می‌خواهیم از آنها بگیریم و ارزاقمان را از آن‌ها بگیریم و صنایعمان را آن‌ها برایمان بیایند درست بکنند؛ همه چیزمان دست آن‌ها باشد. ملت تا این‌طور باشد، نمی‌تواند خودش دارای یک چیزی باشد، در اقتصاد مستقل باشد، در جنگ مستقل باشد، در اجتماع مستقل باشد. وقتی شما منزوی باشید، می‌توانید این کارها را بکنید.»«21» البته امام در تکمیل تمایل به این انزوای خودخواسته آن را صرفاً انزوای از ابرقدرت‌ها و استعمارگران می‌دانند و تاکید می‌کنند که ایران در بین ملت‌ها به‌هیچ‌عنوان منزوی نیست: «ما در بین دولت‌های مرتجع و دولت‌هایی که مردم را می‌خواهند چپاول کنند، ما در بین دولت‌ها منزوی هستیم؛ برای اینکه آن‌ها همه بر ضد ما هستند، لکن بین ملت‌ها این‌طور نیست. ملت‌ها باحق‌اند، ملت‌ها با چیزهایی هستند که، ارزش‌هایی هستند که ارزش‌های انسانی است.» «22»

 

«۱» تلگراف حضرت امام خمینی(ره) به اسداللَّه عَلَم درباره انجمن‌های ایالتی و ولایتی‌، ۲۸ مهر ۱۳۴۱

«۲» https://B۲n.ir/fatvayejahad

«۳» تیموری. ابراهیم، عصر بی‌خبری یا تاریخ امتیازات در ایران، چاپ اول ۱۳۳۲، ص۱۲۴

«۴» همان

«۵» اعلامیه مشترک آیات عظام به‌مناسبت سالگرد قیام ۱۵ خرداد، ۱۵ خرداد ۱۳۴۳

«۶» مصاحبه با لوسین ژرژ درباره مسائل سیاسی و اجتماعی ایران‌، ۴ اردیبهشت ۱۳۵۷

«۷» تفکر «ظل‌اللهی» در ایران، مفهومی تاریخی و سیاسی است که بر مشروعیت و قدرت حاکمان تاکید دارد. این مفهوم، حاکم را به‌عنوان سایه‌ای از نور الهی می‌بیند و این مفهوم از دوران باستان تا دوره اسلامی، در متون تاریخی ایران وجود داشته است. این تفکر حتی به پیش از اسلام و دوره باستان برمی‌گردد. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به مقالات و کتب بی‌شماری که در همین زمینه و با همین عنوان تالیف شده است.

«۸» سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) در جمع دانشجویان مقیم خارج، ۷ آبان ۱۳۵۷

«۹» همان

«۱۰» سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) در جمع گروهی از خطبا و وعاظ در آستانه ماه محرم، ۲۹ آبان ۱۳۵۸

«۱۱» سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) در جمع ایرانیان مقیم خارج، ۱۰ آبان ۱۳۵۷

«۱۲» سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) در جمع ایرانیان مقیم خارج، ۰۷ آبان ۱۳۵۷

«۱۳» راجی. سیدمحمدحسین و خاتمی. سیدمحمدرضا، صعود چهل‌ساله، انتشارات آستان قدس، ۱۳۹۷، ص۱۲

«۱۴» سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره استقلال و آزادی، ۷ آبان ۱۳۵۷

«۱۵» مصاحبه حضرت امام خمینی(ره) با خبرنگاران رادیو - تلویزیون فرانسه (چاپ شده در روزنامه فیگارو)، ۲۳ شهریور ۱۳۵۷

«۱۶» سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) در جمع دانشجویان دانشکده علوم و دانشکده عالی ادبیات و زبان‌های خارجی، ۱۱ آبان ۱۳۵۸

«۱۷» همان

«۱۸» همان

«۱۹» پیام تجلیل حضرت امام خمینی(ره) از کارکنان صنعت نفت، ۲۰ دی ۱۳۶۷

«۲۰» سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) در جمع سفرای کشورهای اسلامی، ۲۸ مهر ۱۳۵۹

«۲۱» سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) در جمع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ۱۲ آبان ۱۳۵۹

«۲۲» سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) در جمع اعضای تیم‌های فوتبال منتخب تهران، برنده جام «قائد اعظم» پاکستان و تیم‌های پرسپولیس، شاهین و استقلال، ۱۶ اسفند ۱۳۶۰



استقلال‌طلبی امام روح‌الله؛ 07 خرداد 1404

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: