یادداشت
ناخدا گفت به دریا بزنید
چگونه مقاومت در دل مردم فلسطین ریشه دوانده و سبز مانده است؟

ناخدا گفت به دریا بزنید

 

 

 

دکتر فهیمه آقاخانی، پژوهشگر تاریخ معاصر

خودت را به کشتن دادی، هفتاد هزار نفر دیگر را به مسلخ مرگ کشاندی، سرمایه‌های حزب‌الله و مقاومت را به باد دادی و صدها هزار نفر را آواره کردی؛ این ماجراجویی شخصی تو بود «یحیی سنوار».

شاید روزهای ابتدایی عملیات «طوفان‌الاقصی» کمتر، ولی این روزها بیشترین هجمه‌های رسانه‌ای‌تحلیلی علیه شهید یحیی سنوار تکرار می‌شود که عملیات هفت اکتبر، چیزی شبیه خودکشی دسته‌جمعی بود بدون آنکه دستاوردی به همراه داشته باشد و حالا قبول آتش‌بس، خط بطلانی بر آن است؛ اما این خط رسانه‌ای‌تحلیلی هیچ‌گاه درباره «مقاومت مردمی» خیره‌کننده حرف نمی‌زند؛ گویی دو سال تمام، شبانه‌روز میان بمب و آتش، قحطی و گرسنگی، از دست‌ دادن خانه و کاشانه، جزئی از زندگی معمولی مردم جهان است؛ مقاومتی که وجدان‌های خفته جهان را بیدار کرده و حالا در قلب دنیای سرمایه‌داری، شعار «آزادی فلسطین» و تحریم کالاهای صهیونیستی به امری عادی بدل گشته است؛ اما سرچشمه این روحیه استقامت و پایداری از کجا نشئت می‌گیرد؟ چرا وعده‌های رنگین از سوی سران غربی‌عربی برای مردم غزه، سراب است و آن‌ها حاضرند در کنار نیروهای مقاومت، «جان» بدهند اما «خاک» نه!؟

مثل اینکه آقا از آسمان افتاده

مسافران و دیپلمات‌های سراسر دنیا، این سرزمین را در نقشه‌هایشان با عنوان فلسطین می‌شناختند و مردمانشان را «اعراب فلسطینی» می‌خواندند. لهجه عربی خاص خودشان را داشتند و لباس‌های پر از گلدوزی‌شان نشان می‌داد اهل روستا و قبیله هستند؛ اما دنیا به‌سرعت در حال تغییر بود و فلسطین نیز از این تغییر بی‌نصیب نبود هرچند گران‌تر از هرجای دنیا. این سرزمین از اواخر قرن نوزدهم تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بود. موج ملی‌گرایی نیز در جهان با شور و حرارت در جریان بود و در این میان یهودی‌های ساکن اروپا را نیز دربر می‌گرفت. صهیونیسم در قرن شانزدهم در اروپا شکل گرفت. آن‌ها اولین کسانی بودند که یهودیان را نه پیروان یک دین که اعضای یک ملت یا نژاد می‌دانستند؛ به‌ویژه آنکه زندگی در اروپا برای یهودیان به‌واسطه خشونت‌هایی که به آن‌ها انجام می‌شد سخت و طاقت‌فرسا شده بود آن‌ها را مصمم کرد خود را به سرزمین فلسطین رسانده و در آنجا ساکن شوند. «1»

سودای تصرف

وقتی اولین گروه از یهودیان اروپایی به سرزمین فلسطین مستقر شدند، با پولی که از خیرین و بازرگانان یهودی دریافت کرده بودند توانستند چند زمین را در فلسطین بخرند. اکثر آن زمین‌ها متعلق به مالکانی غایب بود؛ یعنی افراد ثروتمندی که خارج از فلسطین زندگی می‌کردند و این زمین‌ها را در اواسط قرن نوزدهم از دولت عثمانی خریده بودند. «2» اولین شهرک‌نشینان، زمین‌های بایر را برای زندگی و کشاورزی انتخاب کردند. با سقوط امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول و  قرار گرفتن فلسطین تحت قیمومیت‌ بریتانیا کار را برای یهودیان مهاجر راحت‌تر شد؛ زیرا حالا زمین‌ها به نام خودشان می‌شد و می‌توانستند فلسطینیان را از آنجا اخراج کنند. از آنجا که شهرک‌نشینان نخستین تجربه‌ای در زمینه کشاورزی نداشتند از جوانان بومی فلسطین استفاده می‌کردند و کشاورزان فلسطینی گمان می‌کردند آن‌ها با نیت خیر زیر پروبال جوانان را گرفته‎اند، اما زهی خیال باطل! در ذهن صهیونیستی مهاجران، فلسطینیان غاصبان زمینی بودند که از زمان عهد عتیق به‌حق به یهودیان تعلق داشت و حالا باید آن را تصرف کنند.

به دست مردم

استعمارگران شهرک‌نشین

نظم جدید جهانی در حال شکل‌گیری بود. حالا سرزمین فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا رفته و این ابرقدرت نیز بعد از پایان جنگ جهانی اول به‌عنوان یکی از کشورهای فاتح بر سر سفره غنائم نشسته تا سرزمین‌های تصرف‌ شده را به دلخواه میان خود تقسیم کنند. در آغاز قیمومیت فلسطین تحت رهبری بریتانیا، حدود 11درصد جمعیت را یهودیان تشکیل می‌دادند، اما جامعه ملل و همین‌طور قانون اساسی‌ای که بریتانیا برای فلسطین تدوین کرده بود به آن‌ها نوید این را می‌داد که فلسطین خانه آینده‌شان است. درحالی‌که بریتانیا زمام امور فلسطینی‌ها را در دست داشت، نماینده عالی‌رتبه بریتانیا به صهیونیست‌ها کمک می‌کرد تا زیرساخت‌های دولت آینده‌شان را سریع‌تر به‌وجود بیاورند. نظام آموزشی، صنایع و حتی قوای نظامی تشکیل بدهند و این در حالی بود که با اکثریت فلسطینی همچون اتباع استعماری رفتار می‌شد و خدمات شهروندی در ضعیف‌ترین شکل خود به فلسطینیان ارائه می‌شد.

حالا دست بریتانیا برای فروش راحت‌تر زمین به یهودیان مهاجر بازتر از گذشته بود و این در حالی بود که روستاییان فلسطینی همچنان به‌عنوان کشاورزان اجاره‌ای به زندگی ادامه می‌دادند. اگر تا پیش از این رسم کشورهای استعمارگر بر این بود که جمعیت بومی را به اتباعی استعماری تبدیل کنند، اما استعمارگران صهیون در پی آن بودند که جامعه استعمارگر را به‌کلی جایگزین جامعه بومی مستعمره کنند.

کوشش بیهوده، بِه از خفتگی

تسهیل قانون، خرید زمین و از همه مهم‌تر حمایت دولت‌های غربی در کنار بریتانیا رفته‌رفته فلسطین را به محلی امن برای یهودیان تبدیل کرد و شهرک‌سازی به‌سرعت در پیش بود. حالا آینده‌ای مبهم و تاریک برای فلسطینیان در حال رقم خوردن بود. فلسطینیانی که حتی اجازه کشاورزی نیز نداشتند و به زندگی زاغه‌نشینی در شمال فلسطین روی آوردند و همین جرقه‌ای برای «مقاومت مردمی» شد. همت اگر پایه فزایی کند، پشه بی‌بال، همایی کند؛ از دل همین زاغه‌نشینان فلسطینی، فردی کاریزماتیک به نام «امام عزالدین قسام» ظهور کرد که پایه جنگ‌های چریکی را با حضور جوانان فلسطینی تثبیت کرد و علی‌رغم آنکه به نظر می‌رسید سرنوشت این مبارزه در مقابله با قدرتی مثل بریتانیا محکوم به شکست است، اما حرکت او نوری در دل‌های بی‌قرار و ناامید فلسطینیان شد که بعدها گروه‌های مقاومت مردمی بزرگی مانند «حماس» را تشکیل دادند.

مرا به خیر تو امید نیست

29 نوامبر 1947، همه نگاه‌ها به نیویورک و سازمان ملل بود. بالاخره پس از مدت‌ها مجمع عمومی سازمان ملل با 181 رای تصمیم نهایی خود را درباره فلسطین صادر کرد: فلسطین باید تقسیم شود. یهودیان جشن گرفتند و «نکبت» برای فلسطینیان آغاز شد. پاکسازی قومی فلسطین از همان سال 1948 به‌سرعت در حال انجام بود. طبق طرح داوید بن‌گورین، اخراج هرچه بیشتر فلسطینی‌ها از فلسطین، یعنی نزدیک‌شدن به هدف دولتی با اکثریت یهود.«3» بدین‌منظور شروع به حمله به روستاها کرده و رسماً به سربازان اسرائیلی دستور داده بودند مردان 18 تا 48ساله و حتی در موقع لزوم نوجوانان ده‌ساله یا اعدام و یا دستگیر شوند. این‌گونه بود که اکثریت روستاییان با شنیدن خبر جنایت‌های هولناک صهیونیست‌ها خانه‌های خود را رها کرده و گریختند.«4»

درحالی‌که کشورهای عرب منطقه در ابتدا به این وضعیت اعتراض داشته و حتی به حمایت نظامی از فلسطین پرداختند، اما دیری نپایید که سیاست محافظه‌کاری و بی‌تفاوتی جای خود را به آن شور و حرارت روزهای اول داد و سران عرب را از مقابله با اسرائیل به بی‌تفاوتی و بعدها به پذیرش آن رساند.«5» قطع امید از وحدت سران عرب در مقابله با رژیم صهیونیستی، شکست طرح‌های صلح و سازش از سوی رهبران فلسطینی در نشست با سران غربی، ساکنین مناطق اشغالی را برآن داشت که باید دست روی زانوی خود بگذارند و به فکر تحولی بنیادین برای آینده سرزمین خویش کنند؛ مقاومت یا سازش و مذاکره!؟

مقاومت، راه پیروزی

تنها راه باقی‌مانده

عزم راسخ و قدم برداشتن در این راه دشوار برای مبارزان فلسطینی که حالا از حاکمان عرب و حتی رهبران وطنی خود جز عقب‌نشینی و ذلت چیزی ندیده بودند آسان نبود، اما وقتی الگوی مقاومت مردمی و درنهایت پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به چشم دیدند، وقتی تاکیدات مکرر رهبر انقلاب را شنیدند، الگوی مقاومت دینی را یگانه راه نجات فلسطین از زیر یوغ چکمه‌‌های متجاوز دانستند. «این‌ها دیده‌اند که ملت ایران در عین حالی‌که یک ملت کوچکی است لکن یک پشتوانه بزرگ دارد و آن خدا و اسلام است. در مقابل همه قدرت‌ها ایستاده است و دارد به کار خودش ادامه می‌دهد... لکن تاسف در این است که کشورهای دیگر چرا از ایران الگو نمی‌گیرند؟ چرا الگو نمی‌گیرند و وحدت کلمه پیدا نمی‌کنند و با ملت‌های خودشان سازش نمی‌کنند و هریک با دیگری سازش نمی‌کند تا اسرائیل بر آن‌ها غلبه کند؟» «6»

کدخدا گفت که ساکت باشیم، ناخدا گفت به دریا بزنید

حقیقت بنیادین «مقاومت» در تمام سال‌های مبارزاتی و رهبری امام خمینی یکی از برجسته‌ترین نکات کلیدی اندیشه ایشان بود. برای حفظ عزت و آزادی راهی جز مبارزه و استقامت در برابر زیاده‌خواهی‌ها و زورگویی‌های آنان وجود ندارد. برای مردم فلسطین و رهبران مبارزی مانند شهید «یحیی سنوار» که تا پیش از این تاریخ پرغصه سرزمینشان را با عقب‌نشینی‌ها و سازش‌ها و مذاکراتی به نام صلح به کام متجاوز لمس کرده و چشیده‌اند، راهی جز مقاومت نبود. «صلح و مذاکره در کار نیست، یا پیروز می‌شویم یا کربلا رخ می‌دهد.» مقاومتی که هزینه سنگینی برای آنان و جبهه مقاومت داشت، اما چشمان خفته جهان را به روی نوار باریکه غزه بیدار کرد؛ جهانی که در آن از جوکر تا تامی شلبی، از قلب آمریکا تا کشورهای اروپایی را هم‌صدا کرده و حالا ایران که از همان روزهای ابتدایی استقرار نظام جمهوری اسلامی، شعار «مرگ بر اسرائیل» و آزادی فلسطین جزو آرمان‌هایش بود تک‌صدا نیست و یک جهان فریاد می‌زند: «Free Free Palestine»

ما آمده‌ایم تا تاریخ را دگر باره بنویسیم

از هفتم اکتبر 2023 که گروه سیاسی‌نظامی حماس در عملیاتی به نام «طوفان‌الاقصی» به اسرائیل حمله کرد، چشمان دنیا به کشوری دوخته شد که حتی درباره نامش توافقی وجود ندارد. داستان مظلومیت و مقاومت فلسطین به روزهای هفت اکتبر به بعد برنمی‌گردد. حالا حتی پروپاگاندای رسانه‌ای و طرح شبهاتی که حاکی از آن بود که فلسطینیان با اختیار خود زمین و کاشانه‌شان را فروخته و حالا طلبکار شده‌اند برای افکار عمومی رنگ باخته است. تشکیلات حماس معتقد است نبرد ملت ما با اشغالگران در هفتم اکتبر آغاز نشده، بلکه از 105 سال پیش شروع شده است؛ ملت ما 30 سال را تحت استعمار انگلیس و 75 سال را تحت اشغال صهیونیست‌ها سپری کرده است. نوار غزه از 17 سال پیش تاکنون با محاصره‌های شدید روبه‌رو بوده و بدین‌ترتیب به بزرگ‌ترین زندان بدون سقف جهان مبدل شده است. در تمام این دوران با پنج جنگ ویرانگر مواجه شده و هربار اسرائیل آغازگر آن بوده است. از سال 2000 تا سپتامبر 2023، اشغالگران 11299 نفر فلسطینی را به شهادت رسانده‌ و 156768 نفر دیگر را نیز زخمی کرده‌اند که بیشتر آنان افراد غیرنظامی بودند. عملیات طوفان‌الاقصی گامی ضروری و پاسخی طبیعی برای رویارویی با نقشه‌های طراحی‌ شده برای از بین بردن مسئله فلسطین بود. طوفان‌الاقصی برای مقابله با برنامه‌های تل‌آویو جهت تسلط بر سرزمین فلسطین و اعمال حاکمیت آن بر مسجد‌الاقصی و برای پایان دادن به محاصره ظالمانه نوار غزه اقدامی ضروری بود. مبارزان فلسطینی ناگزیر بودند که صدایشان را به دنیا برسانند. اگر فریاد بلند یحیی سنوار و هم‌رزمانش نبود، طرح‌های شوم صلح سر فلسطین مظلوم را بی‌صدا زیر آب کرده بودند؛ اما صدایی که امروز تا دورترین نقاط آمریکای شمالی و جنوبی هم رسیده است دیگر دروغ هلوکاست و مظلوم‌نمایی‌های یهودیان نیست، این صدای طوفان‌الاقصی است.

 


«۱» ایلان پاپه، تاریخچه نزاع اسرائیل و فلسطین، ترجمه محمد مهدی‌پور، انتشارات ترجمان، صص۱۲-۱۵

«۲» قبل از این اصلاحات، افراد به‌طور کلی نمی‌توانستند مالک خصوصی باشند؛ زیرا امپراتوری زمین‌ها را به زمین‌داران بزرگ یا کشاورزانی اجاره می‌داد که روستاهایشان در آنجا بود.

«۳» طرح «دی» یا طرح «دالت»

«۴» ایلان پاپه، تاریخ نزاع فلسطین و اسرائیل، صص ۶۸-۶۹

«۵» فهیمه آقاخانی، فلسطین حماسه‌سرا؛ تاثیر نگاه امام خمینی (ره) بر شکل‌گیری و تقویت جبهه مقاومت در فلسطین، سایت (emam.com)

«۶» سخنرانی در اقشار مختلف مردم (تشریک‌مساعی همه در پیشبرد مقاصد)، امام خمینی (ره)، ۷ دی ۱۳۶۰



ناخدا گفت به دریا بزنید؛ 19 مهر 1404

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: