[بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر امام عزیز و بزرگوارمان، خمینی روح خدا
امام عزیز، ما بچههای کلاس پنجم جهاد مدرسه فاطمیه هستیم. چون در کتاب دینی ما نامه امام محمد تقی- علیه السلام- را به فرمانده سیستان و نصیحتهایی را که امام، به ایشان کردهاند نوشته، ما هم تصمیم گرفتیم که برای شما نامهای نوشته و شما را نصیحت کنیم. ولی اماما، ما شما را نمیتوانیم نصیحت کنیم. زیرا شما بزرگوارید و از همه گناهان به دورید. شما آن امام بتشکنی هستید که مدت چهل سال است نمازهای شبتان ترک نشده. ای بزرگی که ما را از قعر زشتیها و فسادها و بیایمانیها به ساحل نجات رساندی. ما در این ماههای عزای محرّم و صفر، عزا میگیریم، زیاد نمیخندیم و سینه زنی و نوحهخوانی میکنیم؛ چون شما به آن تاکید کردهاید.
اماما، اگر میتوانستیم که چهره پاک و نورانی شما را از نزدیک ببینیم، خیلی خوب میشد. ولی باز شکر که لیاقت آن، برای ما پیدا شده که برای شما نامه بنویسیم. ای خمینی عزیز و جانمان، شما پدر همه ما بچهها هستید ای پدر بزرگوار، ما شما را به اندازه ریگهای روی زمین، آبهای توی دریا و ابرهای آسمان، دوست داریم. اماما، ای کاش مسئولین مدرسه وسائلی فراهم کنند که، بتوانیم از نزدیک، شما را ببینیم، همه ما امیدواریم یک بار هم که شده در عمرمان تو را ای آنکه وصفت را فقط خدا میتواند بکند، ببینیم. ای امام عزیزمان، خواهش میکنیم از اینکه از شما تعریف کردیم، ناراحت نشوید. به خدا، قلم در وصف شما خود میرود و نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم.
اماما، بدان که ما مانند مردم کوفه تو را تنها نخواهیم گذاشت. اماما، ما از همین بچگی نماز میخوانیم، مقنعه سر میکنیم. برای مبارزه با امریکای جنایتکار و شوروی کثیف و برای کوری چشم دشمنان، حتی ورق دفترمان را تا آنجا که بتوانیم، نمیکَنیم. ای امام عزیزمان، بگذار آخرین حرفهایمان را- گو اینکه دلمان نمیخواهد نامه را تمام کنیم- بنویسیم. ای امام عزیز، تو مانند قلمی میمانی که همیشه سعی داشتهای و سعی میکنی که بر روی کاغذ دلها، نام خدا را بنویسی.
اماما، ما بچههای کوچک از ته قلبمان، سه خواهش از شما داریم و امیدواریم لیاقت آنها را داشته باشیم. اول آنکه: ای پدر بزرگوارمان، ای پیر جماران، ای روح خدا با خط زیبای خودتان برای ما جواب بنویسید و ما و آموزگارانمان را در آن نصیحت کنید. دوم آنکه: عکسی از خودتان را با امضاتان همراه آن، برای ما بفرستید و در آخر آنکه: امام جان، همه ما فدای یک لحظه عمر تو. ای رهبر عزیز که هنوز ما مسلمانان قدر تو را نمیدانیم؛ آقای خمینی عزیزمان، با چشمانی مشتاق، منتظر جواب نامه شما هستیم. تو ای صدام پست، ای ریگان خائن وای بگین بیحیا، بدانید که خون بر شمشیر پیروز است. این گفته روح خدا، امام است. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار- از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزای- از صحنه روزگار منافقین رو بردار- ستارگان چو رفتند، تو خورشید رو نگهدار. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.].
بسمه تعالی
فرزندان عزیزم! نامه محبتآمیز شما را قرائت کردم. کاش شما عزیزان مرا نصیحت میکردید که محتاج آنم. امید است با نشاط و خرمی درسهایتان را خوب بخوانید و در همان حال، به وظایف اسلامی که انسانها را میسازد، عمل کنید و اخلاق خود را نیکو کنید و اطاعت و خدمت پدران و مادرانتان را غنیمت شمارید و آنها را از خود راضی کنید و به معلمهایتان احترام زیاد بگذارید. سعی کنید برای اسلام و جمهوری اسلامی و کشورتان مفید باشید. از خداوند تعالی، سلامت و سعادت و ترقی در علم و عمل برای شما نور چشمان آرزو میکنم. سلام بر همه شماها.
29 شهر صفر 1403
روح الله الموسوی الخمینی
تهران، جماران
پاسخ نامه محبتآمیز دانشآموزان
دانشآموزان دبستان دخترانه فاطمیه تهران
جلد ۱۷ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۱۳۷ تا صفحه ۱۳۸
امام خمینی (ره)؛ 24 آذر 1361