بسم الله الرحمن الرحیم
تبلیغات استعماری علیه روحانیت
من توفیق آقایان را در خدمت به جمهوری اسلامی و اسلام از خدای تبارک و تعالی خواستارم و امیدوارم که همه آقایان موفق باشند که به این ملتی که این همه در تحت ظلم و فشار بوده است خدمت بکنند، و همه با هم همصدا و هم عمل منظورشان همین باشد که نجات بدهند این کشور را از مسائلی که برایش پیش میآید.
من امروز مغتنم است که در حضور آقایان یک مطلبی را عرض کنم و این مطلب مال همه است. نه مال شما آقایان، مال همه. هم مسئولین کشور است و هم مردم. ما تجربههایی که برایمان نقل شده است یا از تجربههایی که خودمان در جریانش بودیم باید یک مطالبی را در نظر داشته باشیم. در دوران مشروطه را که همه آقایان شنیدهاند یک عدهای که نمیخواستند که در این کشور اسلام قوه داشته باشد، و آنها دنبال این بودند که اینجا را آن وقت به طرف اروپا بکشند. آنها جوسازی کردند به طوری که مثل مرحوم آقا شیخ فضل الله «1» که آن وقت یک آدم شاخصی در ایران بود و مورد قبول بود همچو جوسازی کردند که در میدان علنی، ایشان را به دار زدند و پای آن هم کف زدند. و این یک نقشهای بود برای اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند. و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه یک مشروطهای باشد که علمای نجف میخواستند. حتی قضیه مرحوم آقا شیخ فضل الله را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند، که آنجا هم صدایی از آن درنیامد. این جوی که ساختند در ایران و در سایر جاها، این جو اسباب این شد که آقا شیخ فضل الله را با دست بعضی از روحانیون «2» خود ایران محکوم کردند و بعد او را آوردند در وسط میدان و به دار کشیدند و پای آن هم ایستادند کف زدند و شکست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از این عمل، حتی علما هم غفلت داشتند. این که آنجا بود.
ترور شخصیت آیت الله کاشانی
ما در زمان خودمان هم آقای کاشانی را دیدیم. آقای کاشانی «3» از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگیشان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را میشناختم. در یک وقت وضع ایشان طوری شد که وقتی که از منزل میخواست حرکت کند فرض کنید بیایند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع میشد، در نظر داشتند، اعلام میشد، این طور بود وضع ایشان. بعدش دیدند که اگر یک روحانی در میدان باشد لا بد اسلام را در کار میآورد، این حتمی است و همین طور هم بود. از این جهت شروع کردند به جوسازی. آن طور جوسازی کردند که یک سگی را عینک به آن زدند- و آن طور که من شنیدم- عینک زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیت الله. و من خودم در یک مجلسی بودم که مرحوم آقای کاشانی وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هیچ کس پانشد. من پاشدم و یکی از علمای تهران که الآن هم هستند و من جا دادم به ایشان- جا هم ندادند-. این جو را درست کرده بودند برای آقای کاشانی که دیگر از منزلش نمیتوانست بیرون بیاید، در یک اتاقی محبوس بود در منزلش طوری که نمیتوانست بیرون بیاید. چند دفعه هم گرفتند چه کردند. آنجا هم شکست دادند، مسلمین را شکست دادند.
من حالا میخواهم یک هشداری به آقایان بدهم. مساله الآن به یک وضعی در آمده است که انسان میبیند که مشغول جوسازی هستند، میشنود که مشغول جوسازی هستند و بتدریج میخواهند این کار را عملیاش کنند. یعنی دیدند که ایران با این مسائلی که در دنیا میخواهند حل کنند نتوانستهاند کاریش بکنند، حمله کردند، حمله نظامی کردند- عرض میکنم که- اقتصادش را چه کردند، محصور کردند و همه کاری کردند، نشد آن کاری را که آنها میخواهند، یعنی منعزل کردن اسلام را میخواهند. الآن آنها آن قدری که از اسلام خوف دارند، نه شوروی از امریکا آن قدر خوف دارد، نه امریکا از شوروی برای اینکه تمام این مصالحی که آنها به خیال خودشان میخواهند- از مصالحی- که برای خودشان تهیه کنند و تمام سوء استفادههایی که از تمام دنیا میخواهند بکنند، میبینند که اگر چنانچه این ترتیبی که ایران روی کار آمده است و مشغول است، این عملی بشود همه جا لنگ خواهد شد، مساله، مساله ایران نیست حالا، آن وقتها صحبت، صحبت ایران بود. الآن وضع جوری شده است که هر جا میبینید که الآن فرض کنید که در پاکستان دارند میگویند که اسلام، خوب، دولتش هم ملزم شده است که این را بگوید. در جاهای دیگر هم همین طور دارند میگویند، در سیاهپوستان امریکا هم صدا درآمده است. اینها الآن خودشان هم میبینند که در شوروی هم که ... صدا درآمده، خوب، مسلمین هم آنجا زیادند. آنها میبینند که اگر مهلت به این کشور بدهند ممکن است که منافع آنها را در تمام دنیا به خطر بیندازد. جنگ عمومی هم که نمیتوانند راه بیندازند. بخواهند جنگ راه بیندازند دنیا به هم میخورد، نمیکنند. آنها عاقلتر از آن هستند که جنگ عمومی راه بیندازند. اینها میخواهند با وسیلههایی با حیلههایی از اینجا شروع کنند، از ایران شروع کنند. از ایران شروع کردن هم یکدفعه نمیشود بروند سراغ روحانیون. میدانند که نمیشود که از اول بروند سراغ روحانیون، روحانیون را شکست بدهند. میآیند هی از پایینتر شروع میکنند، از پایینتر جوسازی میکنند. مثلًا حالا برای دولت جوسازی میکنند، برای دولت دارند جوسازی میکنند. انسان هر جا که الآن اطلاع پیدا میکند میبیند که به دولت دارند ور میروند. مساله این نیست که ما نظرمان به این است که دولت، دولت خیلی مثلًا اعلایی هست، هیچ.
ایجاد جوّ روانی توسط دشمن
الآن شما ملاحظه بفرمایید با این وضعی که ایران دارد که در جنگ است، چند سال انقلاب است، آن انقلاب، و هجوم طوایف مختلف از همه جا به اینجا، افغانستان نمیدانم بیشتر از یک میلیون و یک میلیون و نیم- عرض میکنم که- از عراق آن همه اسیر، آن وقت خود ما در داخل کشورمان این همه فراری وارد شده و این همه مردم آمدهاند ریختهاند از جاهای دیگر. اینها یک چیزهایی است که اگر در یک کشوری غیر از کشور ایران بود، به هم خورده بود، یعنی شیرازهاش به هم ریخته بود. لکن ایران از باب اینکه مردم در صحنه هستند این طور نشده، اما میخواهند این کار را شروع کنند.
من الآن به شما آقایان و به ملت ایران این گزارش را میدهم که سن من دیگر مقتضی این نیست که ببینم این چیزها را، من میروم، اما شما توجه بکنید، شما متوجه باشید. اینها شروع کردند که از اول یک جوی بسازند که این حکومت را بشکنند و بعد بروند سراغ رئیس جمهورتان و مجلستان و بعد بروند سراغ روحانیون و مساله را از حالا این جوری شروع کردند و شما از حالا باید بیدار این مطلب باشید. بیخود نیست که انسان یکدفعه میبیند که در قم حرف درمیآید، در بازارها حرف درمیآید، در مساجد حرف درمیآید، در منابر حرف در میآید، در منزلهای علما حرف درمیآید، همهاش هم شبیه هم. اگر شما دیدید که یک مطلبی شبیه به هم در همه جا شد بدانید که این دست دیگری در کار است، همین طور من باب اتفاق نشده است.
الآن وضع این شده است که انسان مینشیند در اینجا میبیند که همه چیز یادشان رفته، الّا اینکه کمبود، گرانی. مگر کسی منکر این است که گرانی است. اما شما یادتان رفته است و شما بعضیهایتان یادتان است قضیه زمانی که متفقین ریختند اینجا، شما دیدید که نان چه وضعی داشت، برنج چه وضعی داشت، گرانیها چه وضعی داشتند. آن وقت به پول آن وقت که یک قرانش به قدر صد تومان حالا گاهی ارزش داشت. آن وقت برنج نمیدانم شده بود دوازده تومان، قند شده بود چهل تومان، نمیدانم چی از این بساطی بود که بعضی آقایان مطلعاند. الآن شما با این وضعی که دارید، که همه دنیا با شما دشمن هستند بلا استثنا، مگر بعضیها که خیلی کم است، همه با شما مخالفاند. همه دنیا دستشان به این دراز است که یک بساطی اینجا درآورند. شما رادیوها را ملاحظه کنید.
در کویت یک قصهای واقع شده است، الآن هم عراق اعلام کرده است به اینکه این عراقی بوده و این از چند بوده، مع ذلک دست برنمیدارند. میگویند عراقیها طرفدار ایراناند، چون طرفدار ایراناند، پس ایران چی است ایران همه مردم دنیا طرفدارش هستند. ایران کاری کرده است که مظلومهای دنیا همه طرفدارش هستند. پس مظلومهای دنیا هر جا کاری میکنند ایران کار میکند؟ وضع این جور شده است که الآن برای شما همه رادیوها دست میگیرند. یک قضیهای در فرض کنید که کویت واقع میشود، یکی در لبنان واقع میشود، یکی در جای دیگر واقع میشود، هی ایران. الآن شروع کردند در خود ایران این کار را دارند میکنند.
حمایت از دولت
من به شما عرض میکنم نه دولت با من- عرض میکنم که- قوم و خویش است و نه من افرادش را اکثرش را میشناسم، اما من کلی قضیه را دارم میگویم. دولت با این همه کاری که میبینید کرده است، یعنی این مملکتی که به هم خورده است و این طوری است، نگذاشته به هم بخورد. نگذاشته که این همه جرحهایی که، این همه، این مصائبی که، و مجروحینی که هر روز دارند میآورند، اینها زمین بمانند. نگذاشته است که مردم گرسنه بمانند. نگذاشته چه بشود. البته همه قبول دارند، خود دولت هم قبول دارد، گرانی هست.
گرانی اولًا همه جا هست، اینجای تنها نیست. ثانیاً وضع انقلابی همچو اقتضا میکند، وضع جنگ این طوری است. نباید ما وقتی که وضع جنگ را میبینیم داریم، ما وضع انقلاب را میبینیم داریم، وضع دشمنی همه دنیا را داریم، همهمان بریزیم سر دولت. الآن میبینیم در مجلس به دولت حمله میشود، در محضر علما به دولت دارد حمله میشود، در بازار به دولت حمله میشود، مصاحبههای تلویزیونی به دولت ور روند، عرض میکنم که بساط وقتی درست میکنند به دولت ور روند، این بیجهت نیست.
خود آقایان ملتفت نیستند. آقا خودش خیلی خیلی آدم خوبی است، میرود ده نفر آدم از همین اشخاصی که میخواهند این کارها را بکنند، ایران فراواناند از این اشخاص، الآن در ایران سلطنت طلب ما داریم. در ایران مخالف با جمهوری اسلامی در این طبقات بالایی که میخواستند عیاشی بکنند، حالا نمیگذارند عیاشی بکنند داریم. از منافقین موجودند. از اقلیت موجود است. از احزاب موجود است، هستند همه، زیادند. آقایان عرض میکنم که با ظاهر خیلی خوب میروند پیش فلان آقا مینشینند میگویند هی اسلام دارد از بین میرود، دیدید چی شد، چه شد، اینها میخواهند اینجا را مثل شورویاش بکنند. آقا فوراً باور میکند، میرود میگوید نخیر، ای وای، چه واقع شد، ای ادارات چه شده، چه شده، چه شده، در ادارات الآن همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبیت نیست، اما ما اساس را باید حفظش بکنیم. اگر اساس را ما حفظ نکنیم، نه اداره برای ما باقی میماند، نه مجلس باقی میماند، نه مدرسه باقی میماند، هیچی. این دفعه اگر اینها تسلط پیدا بکنند برما، هیچی نمیگذارند. مثل زمان آقای کاشانی نیست حالا! مثل زمان مرحوم- عرض میکنم که- آقا شیخ فضل الله نیست حالا یک زمانی است که اینها ادراک کردند که اگر این جمهوری رشد پیدا بکند نخواهد گذاشت که اینها منافع خودشان را ببرند، و این را با همه جدیت میخواهند ببرند. و اسلام اگر اینجا سیلی بخورد، بدانید که دیگر تا آخر سرش بلند نمیشود، مگر اینکه باز یک وضع دیگری در دنیا پیش بیاید. الآن ماییم که باید این را حفظ بکنیم. ایران است که باید حفظ کند خودش را، مجلس باید همراهی بکند. میدانم شکایت هست، میدانم که همه چیز هست، لکن همه همراهی بکنید آقا، دست به دست هم بدهید که هیچ ارگانی به زمین نخورد. زمین خوردن دولت امروز برای روحانیت هم مضر است، برای مجلس هم مضر است. همین طوری که مجلس زمین بخورد برای همه مضر است. همین طور که عرض میکنم که این دستگاه قضایی به زمین بخورد. من هم میدانم شکایت زیاد هست. مگر کجا شکایت نیست؟ در امریکا شما خیال میکنید شکایت نیست؟ در امریکا بیشتر از اینجا هست! در هر چند دقیقهای یکی کشته میشود، در هر چند دقیقه فحشا واقع میشود، در هر چند ثانیه حتی چه میشود. شما میخواهید بعد از انقلاب، بعد از دشمنی همه کشورهای عالم همین طور به طور رفاه بنشینید کار بکنید و به طور رفاه زندگی بکنید؟ نمیشود. بازار میبیند که دولت نمیرسد، خوب خودش همراهی بکند. الآن دولت در اطراف، در جاهایی که باید باشد برنج دارد، گندم دارد، همه چیز دارد، کامیون نیست. خوب همه علمای بلاد بنشینند با هم فکر بکنند کامیون درست کنند. اگر در هر شهری چهار تا کامیون برود به اینجاها، تمام حل میشود مساله، اگر همه بلاد دست به هم بدهند. بدانند که میخواهند ریشه این اسلام را بکنند! همه مردم این توجه را داشته باشند، علمای بلاد این توجه را داشته باشند، وکلا این توجه را داشته باشند، دولت این توجه را داشته باشد، این اسباب این میشود که اگر شکایت بشود بدانند که این طوری است، حل کنند خودشان با هم بنشینند صحبت بکنند- نمیشود- این شکایت حل نشدن، اسباب این نمیشود که ما به دولت فشار بیاوریم، دولت را تضعیفش کنیم که دولت ناتوان بشود.
دولتی که الآن باید همه کارها را انجام بدهد، ناتوانش نباید بکنیم. مجلسی که باید همه کارها را تسهیل بکند، نباید ناتوانش بکنیم و قوه قضائیه هم همین طور.
و مساله، مساله مجلس نیست. مساله دولت نیست، مساله قوه قضائیه نیست، مساله روحانیت نیست، مساله اسلام است. مساله این است آنهایی که دشمناند، با اسلام دشمناند. با قوه قضائیه دشمن نیستند، با مجلس کار ندارند، با روحانی هم کار ندارند، همه اینها برای اینکه اینها دارند برای اسلام سینه میزنند، با شما مخالفند. نه برای اینکه مخالفند خودشان، مجلس یک چیزی است، نه، برای اینکه، اگر مجلس مطابق میل آنها بود، خیلی هم خوب بود، چنانکه بود و دیدید. اگر دولت هم مطابق میل آنها بود خیلی هم تاییدش میکردند. اما آنها دولتی که بخواهد مخالف با آنها باشد، مجلسی که بخواهد مخالف با آنها باشد، از ارتشی که بخواهد مخالفت کند، با همه اینها مخالفند. و شما بدانید که اگر ما دست به دست هم ندهیم، همهمان با هم نباشیم، زمینمان خواهند زد. مجلس را زمین میزنند، دولت را زمین میزنند، روحانیت را زمین میزنند، همه زمین میخورند. پس عقل اقتضا میکند که ما الآن مشکلات را تحمل کنیم. مردم مشکلات را تحمل کنند. مشکلات کمتر است از مشکلات ما تا زمان رسول الله. و آن مشکلات زمان رسول الله، آن مسئولیت رسول الله بدتر از این مسئولیتی است که ما داشتیم. مشک را بخورند برای رفع حاجتشان، آنجا آن طور بود امیر المومنین بدتر از ما زندگی کرد و از بین بردندش. الآن این طوری است که ما باید تحمل بکنیم.
اتحاد در مقابل دشمنان کمین کرده اسلام
مملکت ما دشمن دارد، یعنی دشمن، دشمن ایران نیست، دشمن دشمن اسلام است. الآن دشمنهای ما از ایرانیاش گرفته که در خارج نشستهاند دارند بر ضد اسلام صحبت میکنند، منتها شما، این را من گفتم سایر جاها، در مجالس اینها ضد اسلام اصلًا صحبت میشود، اینهایی که در خارج رفتند، اینها همه این طوری هستند. خوب، ما یک عده اینجا ماندیم، خودمان هم بریزیم به جان خودمان چه خواهد شد؟ مجلس با دولت مخالف، دولت با مجلس مخالف، اینها چه خواهد شد؟ اینها البته ان شاء الله مخالف هم نیستند. اما باید بیشتر توجه بکنیم. علمای بلاد باید توجه بکنند که هر که آمد یک نقی زد فوراً باور نکنند و صحبت بکنند و به رادیو برسد و به نمیدانم چه برسد. این طور صحبت نکنند، به مجالس نبرند. ائمه جمعه نبرند به مجالس صحبتها را، میتوانند حلش بکنند، نتوانستند هضم کنند. ما باید امروز تحمل کنیم، صبر باید بکنیم. فَاسْتَقِمْ کَما امِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ «4» این چیزی بود که پیغمبر اکرم گفت، شَیَّبَتْنی سُورَهُ هُود «5» به واسطه این، آن هم به خاطر اینکه وَ مَنْ تابَ مَعَکَ بود، برای اینکه میدید نمیتواند استقامت کند، ما باید استقامت کنیم، باید حفظ کنیم، باید صبر کنیم.
خداوند ان شاء الله همه را توفیق میدهد. و این مسائلی که میفرمایید، من هم اطلاع دارم که این مسائل سوال میخواهد. و لیکن این طور نباشد که هر روز یک وزیر را بیاورید اینجا بنشانید، دعوا بکنید با او و تضعیف کنید دولت را. کاری بکنید تضعیف نشود. همهتان را دارند تضعیف میکنند، شما نیستید، همه است. خیال نکنید که شما دولت را تضعیف میکنید، نخیر. شما هم دولت را تضعیف کنید، تضعیف شماست. این مقدمه است برای او، و الآن یک خطی در این کار هست، مشغولند الآن. و شما باید خیلی توجه کنید، چشمهایتان را باز بکنید. ملت باید چشمش را باز کند، این دولت را، این مجلس را، این جمهوری اسلامی را حفظ کنند. مردم باید حفظ کنند. بازار باید حفظ کند اینها را. آقا مینویسد مالیات نباید داد. آخر شما ببینید بیاطلاعی چقدر! آقا، ما امروز روزی نمیدانم چند صد میلیون ما الآن خرج این جنگمان است. روزی چند صد میلیون خرج جنگ را با سهم امام میشود درستش کرد حالا؟ حالا ما میتوانیم مردم را همه را بنشانیم اینجا و به زور سهم امام بگیریم؟ سهم امام حالا به اندازهای است که همین حوزهها را بگردانیم، بیشتر از این هم نیست، یک کمی اگر بیشتر باشد میدهند به دولت. یکدفعه آدم بگوید که نخیر، ما میگوییم که دولت مالیات نگیرد، سهم امام بگیرد. چه جور؟ از کجا بیاوریم سهم امام این قدر؟ ما از کجا سهم امام و سهم سادات پیدا کنیم که دولت را اداره بکنیم، مملکت را اداره بکنیم، این همه اشخاصی که ریختهاند به جان دولت و خرج دارند و چی دارند اداره بکنیم. خوب، بیفکر حرف میزنند آقایان، یک کسی میرود یک چیزی به آنها میگوید آنها هم باورشان میآید. آقایان دیگر هم همین طورند. با سلامت نفسی که دارند باورشان میآید. باید آقایان فکر بکنند که هر کس آمد هر چی زد، باید از اول حمل بر فساد بکنند که این میخواهد یک کاری بکند. امروز که فساد زیاد است، حمل به صحت صحیح نیست، که هر که آمد خیال کنیم راست میگوید. خیلیها بودند، خوب، من یک ماه، بیست و چند روز یکی از همین منافقین با صورت صالح، با ژ- سه، با همه چیز آمد آنجا نشست در نجف، من بودم. برای من گفت، هر روز گفت، هر روز گوش کردم، از مرحوم آقای طالقانی «6» سفارش آورده بود، از یکی از علمای دیگر سفارش آورده بود، آنها را هم بازی داده بود آمد گفت، من دیدم خیلی این مسلمان است، خوب ما که این قدر مسلمان نیستیم. من به او سوء ظن پیدا کردم، من هیچ جوابش را ندادم. فقط گفت ما میخواهیم قیام مسلحانه بکنیم، گفتم نمیتوانید، خودتان را به کشتن ندهید و لو دیگر جوابی به او ندادم. اینها از آن وقت نقشه میکشیدند برای این کار، حالا هم هستند در میدان، نرفتهاند. حالا آن جهاتی که رفته است البته کاری نمیتوانند بکنند، اما این شیطنتها را میتوانند بکنند که بیایند بروند در قم پیش آقایی، بروند در فرض کنید که اصفهان پیش آقایی، بروند در شیراز پیش آقایی، یک کاری بکنند که صدا در بیاید. حالا از اول کی از همه ضعیفتر است برای این کار؟ به روحانیت حمله کنیم، نه. به مجلس، نه به دولت باید حمله کنیم، حالا به دولت. مجلس را وادار میکنند به دولت- عرض میکنم- روحانیون را وادار میکنند به دولت، بازار را وادار میکنند به دولت، همه جا به دولت. خوب دولت از بین رفت، فردا میآیند سراغ شماها فردا میروند سراغ رئیس جمهور و- نمیدانم- مجلس. همه اینها مسائل، مساله دولت نیست. مساله، مساله اسلام است. من این را برای خاطر اینکه، آقایان توجه بکنند و برای خاطر اینکه، تکلیفی را ادا کرده باشم عرض کردم. و امیدوارم که خداوند به همه ما توفیق بدهد که همهمان با هم در رفع این گرفتاریها بکوشیم. خوب، اگر آمدند شکایت کردند، برویم سراغ رفعش. نرویم سراغ اینکه دولت را تضعیف کنیم یا برویم مجلس تضعیف بکنیم یا برویم اشخاص را چه بکنیم. این مسئلهای است که من عرض کردم و من امیدوارم که موثر واقع بشود در این آقایان.
و السلام علیکم و رحمه الله