بسم الله الرحمن الرحیم
حفظ حضور مردم در صحنهها
اولًا تبریک عرض میکنم این دولت جدید را و امیدوارم که موفق بشوید به اینکه قدمتان مبارک باشد برای این کشور. مطالب یک چیزهایی است که همه میدانید و تذکر است؛ و الّا خوب، همه اطلاع دارید که آن چیزی که برای همه ما لازم است، این است که ما در فکر این باشیم که مردم را در صحنه نگاه داریم، و این یک سرش بسته به دولت است و رئیس جمهور است و مجلس، یک سرش هم مربوط به خود مردم. اگر این طرف را شما نگه دارید، ما از ملتمان مطمئن هستیم که به حسب غالب و اکثریت، آن طرف را حفظ میکنند. این طرف باید بنا بگذارد بر اینکه با هم مثل یک دست باشند، و این کاری را که انجام میدهند، همه با هم همصدا باشند.
اگر بنا باشد در یک دولتی، یک وزارتخانهای بخواهد مخالفت بکند در یک امری، این کار پیش نمیرود. حالا در یک ممالکی که آسوده هستند، کاری ندارند- اگر در دنیا باشد- یا یک رژیمی باشد که این طور نباشد که مخالفی داشته باشند، آنجا خیلی صدمه نمیخورند. اما در یک رژیمی که میدانید همه مخالف شما هستند و دنبال ایناند که یک چیزی را درست بکنند و منتشر بکنند و هر چه بخواهند بگویند و هر کاری هم بخواهند بکنند، در یک همچو وضعی که الآن ما مبتلا به آن هستیم و شما مبتلای به آن هستید، عقل و انصاف اقتضا میکند که ما دیگر در بینمان چیزی نباشد. وقتی همه با ما مخالفاند، ما بر فرض اینکه در بین خودمان هم یک اختلاف نظری باشد، لکن با هم باشیم در دفع او.
این گفته میشود که در این وضع ایلاتی که ایلات بزرگ ایران بودند آن وقت، اینها با هم مخالف بودند، یک دستهشان از آن ور میکشید، جنگ هم با هم شاید داشتند، لکن اگر یک کسی به یک دستهای حمله میکرد، همه با هم او را دفع میکردند. خوب، این مقتضای عقل است که انسان، کسی که بخواهد به تیرههای او حمله بکند، او را دفعش بکند؛ خودش هم اگر اختلاف دارد بعد حساب خودشان را صاف بکنند. ما الآن در یک همچو قضیهای واقع هستیم که همه کشورها- به استثنای خیلی کم- با ما مخالفند؛ بعضی اظهار مخالفت هم میکنند و عمل هم میکنند، و بعضی هم در واقع مخالفاند و لیکن اظهارش را هم شاید نکنند.
در داخل هم که میبینید که باز شیاطین موجودند برای اینکه اختلاف بیندازند، برای اینکه یک کاری انجام بدهند. بحمد الله الآن ساکت شده است به حسب غالب این مسائل، اما هست باز و عقل اقتضا میکند که دیگر ما آنهایی که متعهد هستند به اسلام و متعهد هستند به جمهوری اسلامی و میخواهند در زیر بار ابرقدرتها دیگر نباشند، اینها دیگر با هم باشند. یک همچو عمل بزرگی که بیرون رفتن از زیر تعهد قدرتهای بزرگ، یک همچو عمل بزرگی نمیشود، الّا اینکه یک ملت و دولت و همه با هم باشند؛ اگر نباشند، ممکن نیست یک همچو مطلبی. تا حالا هم هر چه انجام گرفته در سایه همین اتحاد بوده است؛ اگر یک اختلافی بوده، جزئی بوده و باید کوشش کنید که حتی آن اختلاف جزئی هم نباشد؛ یعنی جوری عمل بکنید که مردم از شما انتزاع این را بکنند که شما میخواهید خدمت بکنید.
مشارکت دادن مردم در امور
وقتی مردم دیدند که شما در صدد خدمت به آنها هستید، طبیعی است که آنها هم کمک به شما میکنند، و این به این است که همه وزارتخانهها، هر کسی که متصدی یک وزارتخانه است، وزارتخانه خودش را بنا بر این بگذارد که اصلاح کند به نفع مردم، به جوری که مردم وقتی که در آن وزارتخانه وارد میشوند با رضایت خاطر، با اطمینان خاطر بیرون بیایند. اگر این طور بشود، بلااشکال مردم حاضرند. مردم، مردم خوبی هستند.
ما از مردم تشکر باید بکنیم، ما همه مرهون آنها هستیم. عمده این است که ما هم بتوانیم خدمت متقابل بکنیم.
و باید ما از مرحله لفظ و شعار بیرون برویم و به مرحله عمل برسیم؛ یعنی هر وزیری در وزارتخانه خودش واقعاً بین خودش و خدا، خودش را موظف بداند به اینکه آن پرسنل آنجا را، هر کس در تحت نظر او هست، آنها را بسیج کند به اینکه با مردم رفتار خوب بکنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند. و همین طور شرکت دادن مردم را در امور، این را کراراً گفتم، شما هم خودتان گفتید که یک کشوری را که بخواهید اداره بکنید، یک دولت تا شرکت مردم نباشد نمیشود اداره صحیح بشود. وقتی بنا شد که مردم شرکت کردند در کارها، شما شرکت دادید مردم را، آنهایی که الآن خدمت میکنند و سابق هم خدمت کردند به شما، به ما، به همه، به اسلام و شما را رساندند به اینجا، آنها را کنار نگذارید، رد نکنید، آنها را وارد کنید در کار. وقتی وارد کردید در کار و آنها دیدند که شما میخواهید همکاری کنید با آنها، آنها هم همکاری میکنند با شما. و بیهمکاری امثال بازار، کارگرها- نمیدانم- زارعین، بدون این قشرهای مختلفی که هستند کار از پیش نمیرود، باید آنها هم وارد باشند در کار و کمک کنند. کارهایی که آنها میتوانند انجام بدهند، انجام بدهند؛ مثلًا، بازرگانانی که میتوانند کارهای بازرگانان متعهد، نه هر چیز، آنهایی که در صدد ایناند که برای کشور خدمت بکنند، آنها را دستشان را باز بگذارید خدمت بکنند.
و دنبال این نباشید که هی هر چیزی را دولتیاش کنید. نه، دولتی در یک حدودی است، آن حدودی که معلوم است، قانون هم معین کرده و لیکن مردم را شرکت بدهید، بازار را شرکت بدهید. در کارخانهها خیلی نظارت بکنید به اینکه هیچ اجحافی به کارگرها در آنجا نشود. کارمندان خودتان را، همه اینها را وقتی که با هم بکنید و محبت ببینند از شما، عمده این است که روح محبت از شما ببینند، وقتی دیدند شما محبت به آنها دارید، آنها هم به شما محبت پیدا میکنند، یک امر طبیعی است این معنا. و من امیدوارم که این امر متحقق بشود و ما شاهد این باشیم که بعد از یک چند ماهی رضایت همه قشرها را به دست آورده باشید. و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که همان طوری که شما میخواهید خدمت بکنید، مردم هم همه به شما خدمت بکنند. و مخصوصاً من از روحانیون همه کشور میخواهم که در یک همچو موقعی کمک کنند به دولت و کمک کنند به آرمانهای اسلام. اگر بخواهند یک وقت خدای نخواسته، آنها هم در آنجا یک کارهایی بکنند، که نمیکنند ان شاء الله، و لیکن اگر یک وقتی جوری بشود که شکست بشود برای دولت، شکست بشود برای- عرض بکنم که- مجلس، امثال اینها، این یک امری است که خوب، خودمان را با دست خودمان میخواهیم فدا کنیم. و باید عقلمان را باز کنیم به اینکه ما گرفتار به چنگال یک دیوهایی هستیم که باید خودمان، خودمان را نجات بدهیم. ننشینیم به اینکه دیگری بشود، دیگری هم ما نداریم، ما خودمانیم، ما الآن دیگری نداریم که او بیاید ما را نجات بدهد. ما خودمان باید خودمان را نجات بدهیم، و این بسته به دست شماهاست، و بسته به دست علمای اسلام است، و بسته به دست مجلس است و اینها.
و از مجلس هم من باید تشکر کنم به اینکه زود مساله را انجام دادند، به طوری که دیگر تزلزلی در کار نباشد و آنها هم مورد تشکر ما هستند.
حاضر دانستن خداوند در انجام کارها
و شما هم ان شاء الله خدمتگزار همه هستید و همه ما خدمتگزار ملت هستیم. و خدا را در همه امور، شما حاضر بدانید، مهم آن معناست، ما از اینجا خواهیم رفت، هیچ شکی نیست، من زودتر و شما هم بعداً میآیید، این مسئلهای نیست، بلااشکال است مساله. باید فکر این را بکنیم که حالا که رفتیم، آنجا از ما پرسیدند که شمایی که رئیس جمهور بودید برای مردم چه کردید؟ شمایی که نخست وزیر بودید چه کردید؟ شمایی که وزیر بودید چه کردید؟ شمایی که وکیل بودید چه کردید؟ ملت را ازشان میپرسند که شما برای اسلام چه کردید؟ عمده این است که ما آنجا آبرو داشته باشیم. اگر آن مطلب را درست بکنیم، هم اینجا درست میشود و هم آنجا درست میشود. و اگر خدای نخواسته، بخواهیم یک تخلفی بکنیم، نه اینجا خیرش را میبینیم، نه آنجا خیرش را میبینیم.
من از خدای تبارک و تعالی توفیق و سعادت و سلامت همه شما را خواستار هستم. و از همهتان تشکر میکنم که در یک همچه موقعی همه با حسن تفاهم، با خوبی و با صفا مشغول خدمت هستید.
و السلام علیکم و رحمه الله