بسم الله الرحمن الرحیم
من قبل از این که وارد صحبت بشوم، لازم است که از این جهاد سازندگی تشکر کنم.
از من دعا میآید و من دعا میکنم؛ دعا به شما که عمرتان را صرف برای اسلام و مسلمین میکنید. و شما هم از هیچ کس پاداش نخواهید، الّا از خدا. و هیچ کس هم نمیتواند به شما پاداش بدهد- پاداشی که حق شماست- مگر، خدای تبارک و تعالی. من از خدای تبارک و تعالی، در این روز سعید، خواستارم که تمام کسانی که خدمتگزار هستند به این جمهوری اسلامی و تمام کسانی که جانشان را صرف میکنند، مالشان را صرف میکنند، پشتیبانی میکنند از اینها، خداوند آنها را به سعادت کامل برساند.
رجوع از وحدت به کثرت، رمز نالههای معصومین
من تبریک این عید مبارک را به همه مسلمین جهان، مستضعفین جهان و خصوصاً ایران مظلوم، عرض میکنم. من واقعاً نمیدانم راجع به حضرت امیر از کجا شروع کنم؛ مساله بغرنجی است؛ مسئلهای نیست که انسان بتواند بفهمد این همه نالههایی که ایشان میزده است، سر در چاه میکرده ناله میکرده، هر جا میرسیده ناله میکرده، این دعاهایی که از ایشان وارد شده است که در آن، آن همه ناله است، اینها چی است. آیا حضرت امیر- سلام الله علیه- برای خاطر اینکه توجه به این دنیا دارد و از مرتبه وحدت به سوی کثرت آمده است، این قدر فریاد میزند؟ آیا توجه به کثرت موجب این همه فریاد ایشان است؟ آیا در آن نالههای شب و در آن چاهها، که ایشان ناله میزده است و در آن مواردی که ایشان با خدای تبارک و تعالی مناجات میکرده است، راجع به این معنا بوده است؟ راجع به این بوده است که خدایا، مرا از جوار خودت برگرداندی به عالم کثرت؛ و همان حرفی که رسول اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- فرمودند؛ از ایشان نقل شده است که لیغان علی قلبی و انِّی لَاَسْتَغْفرُ الله فی کلِّ یومٍ سبعینَ مره. «1» این «یغان علی قلبی»، یعنی همین طوری یک کدورت حاصل میشده یا همین رجوع به کثرت کدورت بوده؟
توجه به این عالم طبیعت با اینکه در نظر آنها جلوه خداست، مع ذلک، از آن جلوه باطنی و از آن مرتبه غیر حضرت الوهیت، آنها را واداشته است. از این جهت ناله میزدند. این مساله است که ما نمیتوانیم ادراکش را بکنیم. ما خیال میکنیم که این حرفهایی که فلاسفه میگویند، این حرفهایی که عرفای علمی میگویند، این حرفهایی که حکما میگویند، اینها نمونهای از این مسائل است، نمونهای از آن مسائلی است که برای ولی اعظم، ولی الله اعظم و برای اولیای بزرگ خدا حاصل شده است. اینها همه مسائل علمی است؛ مساله عرفان علمی، فلسفه علمی و حکمت علمی. اینها علمی است، غیر آن معنایی است که باید باشد. یافتن، مسئله دیگری است و غرق شدن در آن مسائل مسئله بالاتر و محو شدن در همه مسائل، مرتبه بالاتر و صعق «2» [که] از برایشان حاصل میشده است، این از بالاتر و رجوع از آنجا برای آنها مشکل بوده است، دردناک بوده است. هیچ دردی بالاتر از این نبوده است که از آن مرتبه غیب، از آنجایی که لقای خداست، بدون اینکه کسی در کار باشد، بدون اینکه خودشان هم در کار باشند، از آنجا وقتی برگشت میکنند به این عالم، خوب این خیلی سخت است برایشان. این مساله در همه اولیای خدا بوده است، از حضرت آدم تا رسول خدا. و این یک مطلبی است که ماها نمیتوانیم ادراک کنیم. ما جز اینکه همین چیزهایی [را] که مربوط به همین عالم است، همهاش طبیعی است، حتی عرفان هم طبیعی است [نمیتوانیم درک کنیم.] حتی حکمت هم طبیعی است و حتی فلسفه هم طبیعی است؛ همه اینها یک امور طبیعی است. ما در همین حدود [درک میکنیم.] آنی که غایت آمال عارفین بوده همین بوده است؛ عارفین علمی، این غیر آنی است که آنها ادراک میکردند. ما درباره او چه میتوانیم بگوییم؟
البته وقتی رجوع به کثرت هم میکردند، مصیبتهایی که برشان و بر مسلمین وارد میشده است، آن هم کمرشکن بوده. آنها همه مصایب را داشتهاند؛ منتها مصایب معنویشان غلبه داشته است بر همه چیزها. رجوعشان از عالم صعق، صحو، «3» از عالم محو «4» به عالم صحو، این رجوع برایشان مشکل بوده است، دردناک بوده. اما وقتی رجوع کردند، آنها چون مظهر رحمت خدا هستند، میخواهند همه مردم سعادتمند باشند. وقتی میبینند که مردم این طور هستند، مردم دارند دسته دسته به جهنم میروند، دسته به دسته برای خودشان جهنم تهیه میکنند، آنها از این رنج میبرند، حتی ... برای اینکه کفار هم به جهنم میروند، آنها رنج ببرند. آنها رحمت هستند. یا وقتی ملاحظه میکند که حکومت عدل میخواهد تشکیل بدهد، آن وقت برای حکومت عدل، آن قدر رنج میبرد و آن قدر سیلی میخورد! این هم رنج دارد، نه از باب اینکه برای خودش؛ برای اینکه میخواهد مردم را به عدالت برساند و مردم زیر بار نمیروند. این چیزی است که از صدر عالم تا آخر هست.
قیام انبیا برای ایجاد حکومت عدل
هر کس قیام کرد برای اقامه عدل، سیلی خورد. ابراهیم خلیل الله چون قیام کرد برای عدالت، سیلی خورد و او را به آتش انداختند. از صدر عالم تا حالا تاوان این چیزهایی که برای عدالت، برای حکومت عدل بوده است، این تاوان را پرداختهاند و باید هم بپردازند؛ هر وقت به یک نحو. ما فرض میکنیم اینی که گفته میشود- گفته شده است غلط و بر خلاف واقع- که بعض انبیا قیام برای اقامه عدل نکردند، همان موعظه کردند، همان صحبت کردند. ما فرض میکنیم که این حرف «جنگ نکردند»، ما فرض میکنیم صحیح باشد، اما شما ملاحظه کنید مقدسترین چیزهایی که برای کفار بوده است، بتها بودهاند. اگر یک کسی تنهایی بدون اینکه وحشت بکند- خدای نخواسته- بیاید اینجا و به خدا جسارت بکند، این به جنگ مسلمین برنخاسته؟ اگر به خدا سب کند، به رسول خدا سب کند، این به جنگ مسلمین برنخاسته؟ این تنهایی قیام کرده بر ضد مسلمین. اگر ابراهیم خلیل الله ما فرض کنیم هیچ کاری نکرده جز اینکه عصایش را کشیده و بتها را شکسته- مقدسترین چیزی که پیش بتپرستها بوده آن بوده- این قیام بر ضد آنها نیست؟
این قیام مسلحانه نیست؟ این بالاتر از قیام مسلحانه نیست؟ چنانچه لشکرهایی مسلحانه به شما قیام کنند، علیه شما قیام کنند، ما بین او و ما بین آن که مسلحانه قیام نکرده، اما آمده علناً لعن میکند به مقدسات شما، شما او را بدتر میدانید یا این [را]؟ هیچ شک ندارد که مسلم این را بدتر میداند، آنها هم همین طور بودند.
بنا بر این، این حرف غلط که حضرت عیسی- سلام الله علیه- همین موعظه کرده و نصیحت کرده یا حضرت موسی همان مقدار کارهای مختصر را کرده [چیست؟] حالا بعضیشان که خوب، قیام کردند. ولی این مساله مسئلهای بوده است که در تمام ایام، در تمام دنیا، از صدر عالم تا حالا بوده و تا آخر هم خواهد بود که هر کس قیام کرد برای اینکه عدالت ایجاد کند، حکومت عدل ایجاد کند، سیلی خورده. پس ما گلهای نداریم که چون قیام کردیم برای اقامه عدل، برای حکومت عدل، برای حکومت اسلامی، سیلی بخوریم. ما باید زیادتر سیلی بخوریم. آن وقت یک نحو بوده، حالا نحو دیگری بوده. اما در اینکه تاوان را باید پس بدهیم، مثل هم است. ابراهیم خلیل الله تاوان را پس داد، موسای کلیم الله داد و رسول خدا داد و امیر المومنین آن همه شدت کشید و ائمه ما آن قدر سختی کشیدند؛ برای اینکه آنها همه در نظر داشتند که حکومت عدل ایجاد کنند.
اگر فقط حضرت ابراهیم میآمد و دعا میکرد و ذکر میکرد، این دیگر تو آتشش نمیانداختند.
اگر حضرت رسول- سلام الله علیه- فقط آن وقت که در مکه بود، فقط دعا میخواند، بیش از این نبود. اما او با آن چیزهایی که پیش آنها شریف بود، پیش آنها عظمت داشت، مبارزه میکرد. از این جهت، باهاش مخالفت میکردند. و اگر هر کس بنشیند همان دعا بکند، هیچ کس کاریش ندارد. اگر مسلمانها هم بنشینند دست دراز کنند طرف خدا، خدایا! رحمت کن کی را، لعنت کن کی را و چی را، هیچ کس کارشان ندارد. اما این خلاف سیره انبیاست، خلاف شیوه انبیاست. همه سیلی خوردند، ما هم داریم سیلی میخوریم و این سیلیای است که به اسلام میخورد، به ما نیست. این سیلیای است که از صدر عالم تا حالا به مقدسات انبیا خورده است؛ به شخص نبوده. مسئله شخص نبوده، مسئله مکتب بوده؛ به مکتبشان سیلی زدند. و حالا چون عالم به هم متصل شده و دیگر یک جای معینی نیست، همه جا مثل همین حالا، الآن شاید حرف من را خیلی جاها بشنوند، هر که گوش کند. حالا این طوری است که عالم شده یک محله، یک مسجد؛ یک همچو جایی. از این جهت، الآن وقتی که شما قیام کنید و ببینند که شما قیام کردید بر ضد تمام مقدسات آنها- مقدسات آنها چی است؟ دنیاست. میخواهد نفوذ پیدا کند، نمیگذارید. آن مقدساتش بوده، شما بر ضد مقدسات آنها قیام کردهاید. میخواهد او جمعآوری مال بکند، شما به ضدش قیام کردهاید؛ مال حرام را میگویید نباید جمع کند- هر چه آنها مقدس میدانند، چون مربوط به دنیاست، شما هم مکتبتان اقتضا کرده است که مقابل آنها بایستید؛ و باید سیلی بخورید، چارهای نیست. باید همه سیلی بخوریم. این سیلیای است که اسلام دارد میخورد.
و بحمد الله، الآن برق این مسائل در همه جای دنیا جلوه کرده است و هر چه میخواهند داد و فریاد بزنند رسانههای گروهی و امریکا و هرجا بخواهند هر چه داد و فریاد بکنند و هر چه غلط کاری بکنند، فایده ندارد. همین کار خلافی که در مکه کردند، این کار الآن در همه جای دنیا موجش برآمده است، لکن رادیو اسرائیل البته با ما باید مخالفت کند. نمیشود [مخالفت نکند؛] آن هم از همان سنخ است. حکومتهای جابر همه باید با ما مخالفت کنند. تبلیغات عالم، رسانههای گروهی عالم، همه باید با ما ضدیت بکنند. ما اگر این کار را نکنند، خلاف میدانیم، خلاف، باید بگوییم خلاف کردند! من سابق یک وقتی میگفتم که اگر اینها بخواهند من را مفتضح کنند، تعریف کنند. اینکه بدگویی میکنید، بیشتر مردم توجه میکنند؛ برای اینکه شما اگر دستتان را به دریا هم بزنید نجس میشود! شما اگر تعریف از من بکنید، مردم همه مخالفت میکنند. اما خدای تبارک و تعالی خواسته است که اینها دشمنی کنند تا اینکه مردم مجهز بشوند.
و من امیدوارم خدای تبارک و تعالی به همه ما توفیق بدهد که ما در معارف اسلامی وارد بشویم. ما ادراک کنیم آن ادعیهای که ائمه خدا کردند، اینها چه میگویند، با خدا چی صحبت میکنند؛ ببینیم چی است قصهشان. خدا ما را آشنا کند با آن مسائل. خداوند ان شاء الله، اسلام را خودش تقویت کند و وعده کرده است و وعده را انجاز کند.
و السلام علیکم و رحمه الله